به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، وقتیکه صدام مقهور قدرت و هوش و ذکاوت نیروهای ایرانی در فاو شد برای مدت ۷۵ روز عقبههای منطقه عملیاتی فاو و حتی مراکز اورژانس و بیمارستانها را نیز هدف حملات حتی شیمیایی خود قرار داد تا بلکه بتواند مناطق ازدسترفته خود در این عملیات پیروزمندانه نیروهای ایرانی را به دست بیاورد که موفق نشد.
سردار نصرالله فتحیان؛ فرمانده بهداری رزمی سپاه در دوران دفاع مقدس در همین رابطه بیان میکند: بعد از این که دشمن بعثی با پاتکهای سنگین و مداوم خود نتوانست رزمندگان را از منطقه عملیاتی فاو مجبور به عقبنشینی کند، بمبارانهای وسیع شیمیایی را آغاز کرد. علاوه بر گلولههای شیمیایی توپخانه دشمن که رزمندگان ما را در خطوط نبرد نشانه گرفته بود، دهها فروند هواپیمای عراقی، عقبه جبهه ما را چندین نوبت بمباران شیمیایی کردند.
یکی از مراکز مهم که هدف حملات پیدرپی شیمیایی دشمن قرار گرفت، بیمارستان صحرایی فاطمه الزهرا (س) واقع در چوئیبده آبادان در نزدیکی رودخانه بهمنشیر بود. در دو سه روز اول عملیات والفجر ۸، هربار که هواپیماهای عراقی عقبه عملیات را بمباران میکردند، در برگشت، دو سه راکت به محوطه بیمارستان فاطمه الزهرا (س) میانداختند. انگار سهمیه ما در هر بمباران محفوظ بود!
هر وقت یک راکت به محوطه بیمارستان اصابت میکرد، وحشتی در بین پرسنل ایجاد میشد. اگر در فاصله ۳۰۰ متری یا ۵۰۰ متری اتاق عمل هم راکت اصابت میکرد، باآنکه اتاق عمل مستحکم بود و خاک زیادی روی آن انباشتهشده بود، ساختمان بیمارستان تکان میخورد. در هر بمباران، فضای داخلی بیمارستان پر از گردوخاک میشد. یک ساعت طول میکشید تا گردوغبار بنشیند و فضای داخل بیمارستان تمیز شود و نیروها دوباره کار را شروع کنند. انصافاً دکترها و پرستارها، شجاعانه کارشان را ادامه میدادند.
ناجوانمردانهترین بمباران شیمیایی این بیمارستان حدود ساعت ۹: ۳۰ دقیقه صبح روز پنجشنبه ۸ اسفند سال ۱۳۶۴ (هجده روز بعد از شروع عملیات والفجر ۸) بهوسیله چند فروند هواپیمای عراقی انجام شد.
این حمله ابتدا با بمباران تخریبی شروع شد و با بمباران شیمیایی خاتمه یافت. دو بمب شیمیایی نزدیک بیمارستان فرود آمد. یکی از بمبها نزدیک اورژانس منفجر شد و متأسفانه حرکت گاز شیمیایی خردل به داخل اورژانس، بسیاری از پرسنل اتاق عمل را هم آلوده کرد. همه کارکنان و مجروحان، نیروهای دژبان و اورژانس مرکزی در این بمباران مصدوم شدند.
آن روز، همه کادر بیمارستان بهعنوان مصدوم تخلیه شدند و بیمارستان کاملاً از نیروی انسانی خالی شد. در مواجهه با این وضعیت، در اولین اقدام، با کمک مهندس مرتضی حداد پور و عدهای از دوستان، با ماشینهای پدافند شیمیایی از بیمارستان رفع آلودگی شد. بعد بیمارستان به کمک ماشینهای آتشنشانی کاملاً شسته شد. بعد از دو سه روز، بیمارستان دوباره آماده خدماترسانی شد.
علیاصغر ملا، عباس حیدری مقدم آرانی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: بهداری رزمی: روایت نصرالله فتحیان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۳۴۸، ۳۴۹.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/ ۱۳۴