گروه استانهای دفاعپرس - در تاریخ دفاع مقدس مکانی، چون سوسنگرد نامش با غیرت، جدیت و حماسه گره خورده است. چه آن زمان که در پی محاصره نخست این شهر در روزهای ابتدایی مهر ۱۳۵۹ امام خمینی (ره) فرمود: «مگر جوانان اهوازی مردهاند؟!» و چه چندین روز پس از این پیام و به دنبال برخی از بیتدبیریهای فرمانده کل قوای وقت یعنی «ابوالحسن بنیصدر» فرمود: «سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود».
عظمت عملیات آزادسازی و حصر سوسنگرد به قدری بالا است که شهید «مصطفی چمران» وزیر وقت دفاع؛ پس از انجام عملیات و در یک مصاحبه رادیو و تلویزیونی خطاب به «صدام حسین» رئیسجمهور رژیم بعث عراق چنین هشدار میدهد: «این عملیات پیروزمندانه، «نبرد تاسوعای ملت ایران» است و در صورت ادامه تجاوزهای حرامیان بعثی به ایران، ارتش صدام باید منتظر عاشوراهای متعدد از سوی رزمندگان اسلام و ملت قهرمان ایران باشد.»
برای آشنایی بیشتر با عملیات آزادسازی سوسنگرد؛ گفتوگویی با «سید هاشم موسوی» پیشکسوت و پژوهشگر دفاع مقدس داشتهایم که در ادامه آن را میخوانید.
دفاعپرس: ابتدا بفرمایید سوسنگرد به لحاظ جغرافیایی در منطقه خوزستان در چه جایگاهی قرار دارد و به چه علت در دوران دفاع مقدس مهم بوده است؟
اهمیت منطقه سوسنگرد، فقط مربوط به دوران معاصر نیست بلکه این منطقه قدمتی به بلندای تاریخ دارد و علت مهم بودن آن ریشه در گذشته دارد. عقبه تاریخی و پیدایش سوسنگرد به زمان حکومت ساسانیان در ایران بازمیگردد. خوزستان از سه محور مواصلاتی و از خشکی به عراق راه داردنخست؛ محور شلمچه، خرمشهر و آبادان است. دوم؛ منطقه طلائیه و انتهای هورالعظیم است که مسیری به سمت جاده خرمشهر و از سمتی دیگر به سمت هویزه منتهی میشود. سوم؛ محوری است که از شهر صنعتی و بزرگ «العماره» عراق به سمت بستان، چزابه، دهلاویه، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز راه دارد.
اگر به نقشه جغرافیایی نگاهی بیندازید، خواهید دید که این مسیر، راه سخت و پیچیدهای ندارد. این مسیر از قدیمالایام؛ راه امنی بوده به طوری که از یک سو مسیر تجاری و از سوی دیگر مسیری برای زیارت عتبات عالیات بوده است. در طرف ایران؛ یعنی مردم منطقه بستان و سوسنگرد و اهالی العماره در عراق همگی شیعی مذهب هستند. مردم سوسنگرد به دو زبان عربی و فارسی صحبت میکنند.
منطقه بستان تا سوسنگرد و حمیدیه به دشت آزادگان معروف است. این منطقه، یک منطقه حاصلخیز برای کشاورزی است و عمده درآمد مردم آن از راه کشاورزی و دامداری، بخصوص پرورش گاومیش و شتر، است. دشت آزادگان مردم غیور و سلحشوری دارد.
دفاعپرس: چه عواملی باعث شد در دوران جنگ تحمیلی این منطقه از خوزستان اهمیت مضاعفی داشته باشد؟
قبل از پاسخ به این پرسش لازم هست به نکتهای اشاره کنم. در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی؛ یگانهای نظامی ایران انسجام خاصی نداشتند به طوری که از سویی سپاه پاسداران تازه تشکیل شده بود و آن کارایی لازم را نداشت و از طرف دیگر در ارتش؛ برخی از نیروهای آن دستگیر و برخی از فرماندهانش نیز اعدام شده بودند. جالب است بدانید که در تاریخ تیرماه سال ۱۳۵۹ و درست در زمانی که برخی در داخل کشور سعی داشتند به وسیله کودتایی تحت عنوان «نقاب» بر علیه جمهوری اسلامی ایران اقدامات براندازانه را انجام دهند، «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی آمریکا در دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر با حضور در مرز اردن؛ صدام حسین را برای حمله به ایران تحریک کرد. به دنبال این اقدام؛ رژیم بعث عراق؛ تحرکاتی را مثل غائله خلق عرب بر ضد جمهوری اسلامی ایران انجام داد؛ بر این اساس رژیم عراق، در ذهن خود چنین تصور کرد که مردم خوزستان به خاطر شرایط دوران ابتدایی پیروزی انقلاب، با آنها همراهی خواهند کرد.
در اینجا لازم میدانم به نکتهای اشاره کنم. متأسفانه در بیان اتفاقات مربوط به کودتای «نقاب» برخی به اشتباه نام پایگاهی که در همدان قرار بود از آنجا کودتا انجام بگیرد را روی این اتفاق میگذارند و میگویند: کودتای نوژه! در حالی که این نام، نام یکی از خلبانان شهید نیروی هوایی به نام سرگرد «محمد نوژه» است که ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ در پاوه در استان کرمانشاه به شهادت رسید.
رژیم بعث عراق در روزهای نخست جنگ تحمیلی؛ لشکر ۹ زرهی خود را همراه با برخی از یگانهای جزیی دیگر به کار گرفت و از روز یکم مهر از عراق به سمت ایران حرکت کرد و شهرهای بستان و سوسنگرد را دور زد تا خود را به اهواز برساند. از طرف دیگر به خاطر اینکه سپاه سوم رژیم بعث در طلاییه، با مرکزیت منطقه جُفیر در ۱۸ کیلومتری هویزه، مستقر بود؛ بر اساس طرحریزی ارتش عراق قرار بود لشکر نهم زرهی و سپاه سوم، در جایی به هم رسیده و دست یکدیگر را بگیرند.
دفاعپرس: آیا رژیم بعث عراق توانسته بود این نقشه را عملیاتی کند؟
زمانی که ارتش بعث عراق تصمیم گرفت سوسنگرد را دور بزند تا به حمیدیه برسد دو حادثه مهم پیش آمد؛ نخست آنکه توسط شهید «مصطفی چمران» وزیر وقت دفاع، قسمتی از دیواره رودخانه کرخه منفجر شد تا آب وارد دشت شود؛ چراکه در آن زمان توانایی عراق بیشتر زرهی بود و ایران هم سلاح و امکانات لازم را برای مقابله با یک لشکر زرهی نداشت. اتفاق دومی که رخ داد این بود که مردم منطقه سوسنگرد هم شروع به مقاومت در برابر عراقیها کردند.
وقتی که به امام خمینی (ره) طی گزارشهایی که برخی مسئولان از جنگ داشتند خبر رسید که نیروهای نظامی رژیم بعث عراق از سمت جاده خرمشهر و جاده سوسنگرد به نزدیکی اهواز رسیدند؛ ایشان در پاسخ فرمودند: «مگر جوانان اهوازی مردهاند؟!» پس از پخش شدن این پیام از طریق رسانههایی مثل صداوسیما، مردم آن خطه از استان خوزستان شروع به مقاومت کردند.
دفاعپرس: دسترسی رزمندگان به سلاحهای مختلف در آن ایام چطور بود؟
آن زمان تنها سلاحی که بین نیروهای پاسدار و بسیجی یافت میشد؛ ام-۱ بود و سلاحی مثل ژ-۳ به ندرت، بینشان پیدا میشد. بعدها که با عراقیها درگیر شدیم و توانستیم از آنها غنیمتی به دست آوریم؛ سلاح کلاشینکف هم به دست نیروهای مردمی، بسیجی و پاسدار رسید. سلاح سنگین هم به صورت محدود در اختیار نیروها بود به طوری که فقط به تعداد انگشتان یک دست میشد آر. پی. جی در بینشان پیدا کرد. علاوه بر این، اگر سلاحهایی مثل ژ-۳ یا آر. پی. جی به دستمان میرسید و در زمینه تهیه مهمات آن دچار مشکل بودیم! آن ایام در مرکزیت کشور؛ افرادی مثل «ابوالحسن بنیصدر» که آن زمان فرماندهی کل قوا را در دست داشت، زمامدار اداره کشور بود که تفکر لیبرالی داشت. بنیصدر اعتقادی به جنگ پاسداران و بسیجیان و همچنین تدبیر سیاسی و نظامی نداشت. به عنوان مثال من خود شاهد بودم که وقتی رزمندگان در خوزستان درخواست فشنگ داشتند؛ او به جای فشنگ جنگی، فشنگ گازی فرستاده بود!
دفاعپرس: محاصره سوسنگرد را شرح دهید.
سوسنگرد در سه نوبت اشغال شد؛ بار نخست همانی بود که ذکرش رفت. آن زمان؛ در کنار مقاومت مردمی، نیروهای ایرانی توانستند تانکهایی که به دنبال تدبیر شهید چمران در گِل گیر کرده بودند را غنیمت بگیرند. این اتفاق، موجب وحشت نیروهای عراقی شد. به دنبال این اتفاق، آنها حتی بستان را تخلیه کرده و به پشت مرزهای ایران رفتند. این رویداد در روزهای یکم تا دهم مهرماه رخ داد. اما نیروهای دشمن حوالی ۲۰ مهرماه مجدد بازگشته و از بستان و دهلاویه عبور کردند. البته در دهلاویه، نیروهای نظامی رژیم بعث با مقاومت مردم روبرو شده و تعدادی از اهالی آنجا نیز به شهادت رسیدند. نیروهای رزمنده بین دهلاویه و سوسنگرد، در مقابل عراقیها ایستادگی و مقاومت کردند، منتهی، چون تعداد آنها کم بود؛ حدود ۱۴ نفر به شهادت رسیدند و بیش از ۱۰ نفر هم برگشتند.
نیروهای بعثی در آن زمان، به گمان اینکه قرار است مدت زیادی بمانند شهر سوسنگرد را محاصره کردند، اما وارد این شهر نشدند به همین خاطر در داخل این شهر، از جانب خود فرماندار نظامی تعیین کردند که در کنار افرادی که مثلاً به خلق عرب معتقد بودند، حکومت مستقلی را تشکیل دهند. علت چنین تصمیمی هم از آن رو بود که جنگ شهری برای واحدهای نظامی، جنگ سختی محسوب میشود؛ اگر بخواهم مثال امروزی آن را برای تقریب بیشتر ذهنی بزنم، همانند درماندگی رژیم صهیونیستی برای ورود به غزه در جریان عملیات «طوفانالاقصی» بود چراکه پشت هر ساختمان یا خانهای یک نیرو مستقر بود که میتوانست تلفات بالایی از یک نیروی منسجم نظامی بگیرد.
وقتی که فرماندار نظامی عراق، وارد سوسنگرد شد با استقبال سرد، بیاعتنایی و مقاومت مردم آنجا روبرو شد و یکی از دلایلی هم که برخی از مردم هنوز شهر را کامل تخلیه نکرده بودند، همین بود. بر همین اساس؛ مسجد شهر پایگاهی برای مقاومت مردم آنجا شد. این ماجرا تا تقریبا تا ۱۵ آبان ادامه داشت. در این تاریخ، وقتی که عراقیها میبینند نمیتوانند کاری از پیش ببرند، فرمانده سپاه نهم رژیم بعث دستور به پیشروی میدهد چراکه اگر این کار را نمیکردند، جناحی بر علیه آنها شکل میگرفت. به همین خاطر تصمیم گرفتند برای بار سوم وارد شهر شوند.
قبل از اینکه نیروهای دشمن وارد سوسنگرد شوند در دهلاویه و ارتفاعات «اللهاکبر» در غرب سوسنگرد مستقر شده و توپخانه خود را در آن ارتفاعات قرار داده بودند، به همین جهت از آنجا توانستند، شهر سوسنگرد را زیر آتش خود قرار دهند. قبل از این اتفاق، در و دیوار شهر کمتر آثار تیر و ترکش نمایان بود، اما از این زمان به بعد در جایجای سوسنگرد پر از اصابت ترکشهای توپ و گلوله دشمن بود.
دفاعپرس: نبرد جدی بین رزمندگان و ارتش متجاوز بعثی از چه زمانی شکل گرفت؟
از ۲۱ تا ۲۳ آبان به بعد، شهر سوسنگرد از مردم غیرنظامی تخلیه میشود. آن زمان، حضرت آیتالله خامنهای بنا به حکمی که امام خمینی (ره) به ایشان داده بودند مشاور شورای عالی دفاع بودند؛ به همین خاطر به اهواز آمده و از آنجا به سوسنگرد رفتند تا از نزدیک اوضاع آنجا را رویت کنند.
پس از بررسی منطقه سوسنگرد توسط آیتالله خامنهای؛ قرار بر این شد که از همان تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۵۹ طبق برنامهریزی کاملاً مشخصی؛ تیپ دوم لشکر ۹۲ زرهی ارتش به همراه نیروهای سپاه، بسیج، ژاندارمری و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران برای کمک به نیروهای جهادسازندگی و سایر نیروهای انقلابی عملیاتی طراحی شود که ۲۵ و ۲۶ آبان به خط دشمن حمله شود. پس از انجام برنامهریزیها در ۲۴ آبان؛ تا حوالی ساعت ۲۳ اتفاق خاصی نیفتاد و همگی آماده بودند تا فردای آن روز به مواضع عملیاتی اعزام شوند، اما حدود ساعت ۲۴ یا ساعت نخست روز عملیات؛ به شهید چمران اطلاع داده میشود که فرماندهی تیپ دوم لشکر ۹۲ زرهی ارتش میگوید که فردا وارد کارزار عملیات نخواهد شد! علت را که بر اساس سلسله مراتب از مرحوم سرلشکر «قاسمعلی ظهیرنژاد» فرمانده نیروی زمینی ارتش جویا میشوند؛ معلوم میشود که این عدم حضور در عملیات بر اساس دستور بنیصدر بوده است. او بدین خاطر چنین دستوری داده بود که تیپ سوم از لشکر ۹۲ زرهی ارتش؛ در روزهای نخست حمله عراق به ایران منهدم شده بود و از طرف دیگر پادگان حمید در نزدیکی خرمشهر نیز سقوط کرده و تنها یگانی که از لشکر ۹۲ مانده، همین تیپ دوم بود. او نمیخواست به زعم خودش تمام اجزای لشکر به یک باره از بین بروند.
دفاعپرس: تیپ دوم لشکر ۹۲ زرهی ارتش چه اقدامی انجام داد؟ در این عملیات حضور یافت یا طبق دستور بنیصدر عمل کرد؟
از آنجایی که هنوز تلفنهای سوسنگرد برقرار بود؛ آیتالله خامنهای شبانگاه با جاهای مختلف تماس میگیرند تا خبر تصمیم بنیصدر را به اطلاع حضرت امام خمینی (ره) برسانند. پس از تلاش بسیار، ایشان میتوانند به داماد حضرت امام خمینی (ره) دسترسی پیدا کنند و از طریق او امام راحل را در جریان قرار میدهند. ایشان پس از دریافت این خبر دستور میدهند که «سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود»، تیپ دوم هم وارد عملیات شود و به دستور بنیصدر هیچ اعتنایی نکند. در آن برهه؛ نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر متشکل از نیروهای سپاه خراسان، تبریز، شیراز و تعداد محدودی از نیروهای تهران و نزدیک به ۴۰ نفر از نیروهای جنگهای نامنظم شهید چمران حضور داشتند. در مجموع با نیروهای بومی اهواز، حمیدیه و سوسنگرد تعداد آنها به ۵۰۰ نفر میرسید. اگر ارتش و تیپ دو وارد نمیشد هم عراقیها به راحتی میتوانستند نفوذ کنند و هم اینکه رزمندگان؛ به راحتی قلع و قمع میشدند.
حضرت آیتالله خامنهای، دستور امام خمینی (ره) را به فرمانده و نیروی تیپ دوم لشکر ۹۲ زرهی ابلاغ کرده و آنها هم آن را اطاعت میکنند. در روز عملیات نیز امام خمینی (ره) در سخنرانی خود در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری با تکیه بر لزوم حفظ وحدت بین اقشار مختلف جامعه بر لزوم آزادسازی سوسنگرد مجدد تأکید میکنند. پس از این سخنرانی و آن پیام حضرت امام خمینی (ره) به حضرت آیتالله خامنهای، صبح ۲۶ آبان، عملیات آزادسازی سوسنگرد آغاز میشود.
اگر بخواهیم به این اتفاق به شکل یک منظومه نگاه کنیم؛ بخشی از آن شامل حضور رهبر معظم اسلامی ایران در آن زمان در منطقه سوسنگرد و پیگریهای بعدی ایشان برای آزادی این منطقه از خوزستان است.
در بخش دیگر شاهد تلاشهای مرحوم امیر سرتیپ «غلامرضا قاسمینو» فرمانده وقت لشکر ۹۲ زرهی، شهید چمران و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم به همراه نیروهای مردمی مثل اهالی شهر سوسنگرد و سایر نقاط کشور که در آن روز در آنجا حضور داشتند، هستیم. تمامی این عوامل باعث شد که تا بعداز ظهر ۲۶ آبان نیروهای عراقی تا دهلاویه عقبنشینی کنند.
انتهای پیام/