محمدرضا جعفری:

عملیات کربلای 5 و منطقه شلمچه، واقعا کربلا بود

29 سال پیش در چنین روزی، عملیات بزرگ کربلای 5 با رمز یا زهرا (س) از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقه های به وسعت 150 کیلومتر مربع، آغاز شد و تا 8 اسفند به مدت پنجاه روز به طول انجامید.
کد خبر: ۶۵۷۴۹
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۸ - 10January 2016

عملیات کربلای 5 و منطقه شلمچه، واقعا کربلا بود

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،به مناسبت سالروز این عملیات غرور آفرین،گفتگویی جالب با« محمدرضا جعفری» از رزمندگان حاضر در این عملیات را در ادامه می خوانید.
 
*با توجه به اینکه در عملیات کربلای 5 حضور فعال داشتید، در این عملیات چه اهدافی را دنبال می کردیم و با چه شرایطی روبرو بودیم؟
عملیات کربلای پنج در تاریخ نوزدهم دی ماه 1365 ، با رمز مبارک یازهرا(ع) در منطقهی شلمچه و در شرق بصره آغاز شد. پیروزی در این عملیات به لحاظ اهمیت سیاسی و نظامی منطقۀ شلمچه به عنوان یکی از معابر وصولی شهر بصره، همواره در زمره اهداف رزمندگان اسلام بود. با توکل بر خدا ما سه گزینه راهبردی را در اجراء این عملیات مدّ نظر داشتیم.
 
1-تنها انجام یک عملیات نمی توانست موثر باشد
2-سرعت عمل نقش تعیین کننده ای در این عملیات داشت
3- ما به یک پیروزی قاطع بعد از عملیات کربلای 4 نیاز داشتیم ، در همۀ این موارد فقط خدا بود که ما را می توانست به یک پیروزی بزرگ برساند.
 
*شرایط وادوات نیروهای بعثی در زمان عملیات کربلای 5 چگونه بود؟
دشمن درشلمچه از مستحکم ترین مواضع و موانع برخوردار بود، به طوری که عبور از آن ها غیر ممکن می نمود. با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، بر حسب ظاهر، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهانِ عملیات را غیر ممکن می ساخت، لیکن ضرورتِ غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم گیری پس از عملیات کربلای 4 سبب گردید تا صرفاً برای انجام تکلیف وبا امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده وفرمانده برای عملیات بزرگ کربلای 5 آماده شوند .
 
*در مورد مراحل اجرای عملیات توضیح دهید.
عملیات کربلای 5 حدود دوماه در منطقه شلمچه طول کشید که هر روز آن از روزهای دیگرش سخت تر و خاطره انگیزتر بود ، این عملیات در منطقه ای به شکل 5 ضلعی انجام شد.
 
غافلگیری دشمن در شرق بصره، اساسی ترین کار ما بود که عراقی ها سراسیمه نیروهای بسیاری را به منطقه شلمچه آوردند تا ما را وادار به عقب نشینی کنند، البته قرار بود عملیات ساعت 2 نیمه شب آغاز شود که خبر رسید شاید عملیات لو رفته باشد، به همین خاطر ساعت عملیات را به ساعت 1 و 35 دقیقه بامداد تغییر و رمز عملیات به ما اعلام شد. دو ساعت از عملیات گذشت و پیشروی امیدوار کننده بود و عراقی ها غافلگیر شدند، ما کانال پرورش ماهی را رد کردیم و بلافاصله در نوک جزیره «بوارین» و خط معروف «موانع 5 ضلعی» را شکستیم و پاسگاه بوبیان عراق را هم به تصرف خود در آوردیم .
 
*واکنش دشمن به پیشروی رزمندگان ایرانی چگونه بود؟
عراقی ها روز دوم عملیات، بیش از 20 بار پاتک زدند که همه ناموفق بود و مجبور به عقب نشینی شدند. توپخانه دشمن و تیر مستقیم تانک ها تنها پل ارتباطی را بی وقفه زیر آتش گرفته بود و ارتباط کاملا قطع شده بود .
 
نبرد در «نهر جاسم» ادامه داشت و کاملا دشمن را زمین گیر کرده بودیم. مقدار گازهای شیمیائی ناشی از پرتاب گلوله ها در فضای جبهه به حدی زیاد بود که تنفس را برای رزمندگان، مشکل می ساخت ،اما با وجود این شرایط، رزمندگان با کمک خداوند، پیروزی بزرگی را رقم زدند.
 
*اگر از اجرای عملیات کربلای 5 خاطره ای دارید عنوان کنید.
عملیات کربلای ۵ و سرزمین شلمچه موضوع مهم و اعجاز انگیزی است که با یک مطلب و یک خاطره نمی توان این حرکت مهم رزمندگان را معرفی نمود ، سینه های ما پر از خاطرات شنیدنی ایثار شهدا و رزمندگان است.
 
اما خاطره ای که می خواهم تعریف کنم مربوط به اهمیت توسل به بی بی حضرت فاطمه زهرا «س» در این عملیات است.
 
بعد از پیروزی در عملیات کربلای 5 ، ضعف دشمن مزدور برای همه روشن شد. آنها در برابر شهادت طلبی و ایثار رزمندگان زانو زدند ودر نهایت استکبار شکست خورد. من در بسیاری از عملیاتها شرکت کرده ام اما عملیات کربلای 5 و منطقه شلمچه چیز دیگری بود، واقعا یک کربلا بود.
 
یکی از مشکلات ما این بود که هلیکوپترهای عراقی در سطح پائین پرواز می کردند و خیلی از بچه ها را به شهادت می رساندند که این برای ما به یک معضل بزرگ تبدیل شده بود .
 
من تیر بار گرینوف را برداشتم و گفتم امروز می خواهم با رمز (یا زهرا «س») هلیکوپتر عراقی را بزنم .رزمنده ها به شوخی می گفتند؛ مگر هلیکوپتر هم تانک عراقی است که هر روز یکی از آنها سهمیه شماست ؟ گفتم اگر خدایِ حضرت زهرا «س» بخواهد، مثل تانکهای عراقی این را هم می زنم. صبح زود با یک قبضه تیربار گرینوف و یک کمکی آماده شدم و در کمین نشستیم ، دیدم هلیکوپتر عراقی در سطح پائین به سمت ما می آید ، نزدیک که شد، از پشت خاکریز بلند شدم و سه بار گفتم (یا زهرا«س»)و یک رگبار به سمت پره ها و دُم هلیکوپتر عراقی شلیک کردم که به نقطه مورد نظر اصابت کرد. ضربه کاری بود و دود غلیظی از زیر هلیکوپتر بلند شد. خلبان قصد برگشت داشت که بدون درنگ در فاصله دویست متری، مجدداً یک رگبار دیگر بصورت بعلاوه به هلیکوپتر زدم که با سر به زمین خورد و در مقابل دیدگان صدها رزمنده ، هلیکوپتر عراقی آتش گرفت و شادی بچه ها با «الله اکبر» و یا زهرا«س» بلند شد.
 
من به بچه ها گفتم دیدید می توان با (یا زهرا «س») هم تانک دشمن را زد و هم هلیکوپتر را !
 
بعد از این موضوع کارشناسان و متخصصان از تهران آمدند و با من مصاحبه کردند که این شیوه نوین را توضیح دهید تا از آن در مراحل بعدی و برای دفع حملات هوایی دشمن استفاده کنیم. من گفتم شیوه من رمز (یا زهرا «س») بود و چیز دیگری نمی دانم. واقعاً چیز دیگری هم نمی دانستم.
 
*در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید.
در سالروز عملیات غرور آفرین کربلای 5، یاد تمامی شهدای اسلام وشهدای این عملیات، بویژه فرماندهان شهید ، حاج حسین خرازی، حاج اسماعیل دقایقی، حجت الاسلام میثمی و ده ها شهید دیگر را گرامی می داریم.
 
منبع:حیات
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
موسوی
|
-
|
۰۱:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
0
3
واقعا تکان خوردم با این مصاحبه خداوند این ها را برای اسلام و کشور نگه دارد

اَللّهُمّ صَلِّ عَلَی الْکَهْفِ الْحَصِینْ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین ،حُجَّتِکَ وَ کَلِمَتِکَ النّامُوسِ الْاَکْبَر اَلْاِمامِ الْمَهْدیِّ الْمُنْتَظَر اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه ، وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالْفائِزینَ بِلِقائِهِ.
اعلمی درچه ای
|
-
|
۰۱:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
0
2
هدیه ای ناچیز تقدیم به شیرمردان عملیات غرور آفرین کربلای پنج خصوصا برادر جعفری

هرنفس بوی سیب می آید
ازمسیرشلمچه این شبها
زنده شد یادکربلای پنج
یادسربندهای یا زهرا
........
هرکسی پهلویش که ترکش خورد
گفت یافاطمه زپاافتاد
به گمانم که لحظه ی آخر
روی دامان مادرش جان داد
.......
میرسد بوی چادر خاکی
ازکنار تمام پیکرها
فاطمیه ، شلمچه، این ایام
صحنه ی کوچه بود معبرها
......
چه پسرها که بی پدر گشتند
چه پدرها که بی پسر گشتند
رفت گردان و دسته ای آمد
رفقا بی رفیق برگشتند
.......
هرزمان رو زدم به قافله ها
پاسخ آمد بروبرو جانیست
بهرتسکین درد من جایی
خوب تر ازبهشت زهرا نیست
.......
هرشب جمعه قطعه ی شهدا
جای جامانده های جنگ شده
دل دنیاگرفته ی ماهم
بهردیدار یار تنگ شده
محمودی
|
-
|
۰۳:۳۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
0
1
یاد آن روزها به خیر سینه هامان چاک بود
خونمان آب وضو ،سجده گامان خاک بود
یاد آن روزها به خیر، عشق جبهه داشتیم
در میان ما شهادت، چون شراب تاک بود
یاد آن همرزم خوبم ، آن بسیج استوار
در نبرد خصم ظالم،چون پلنگ بی باک بود
دشمن پست و زبون قصد میهن کرده بود
زیر پای شیر مردان،کمتر از خاشاک بود
در میان آتش و دود لاله ها پرپر شدند
لاله ها گرچه رفتند ، ریشه ها در خاک بود
چون که رفتند آن عزیزان ما تنها مانده ایم
عشق رفتن داشتیم ، ماندن دردناک بود
ما که رفتیم راهمان راای بسیجی پاس دار
این پیام هر اسیر و هر شهید پاک بود
دوستان ما می رویم زین دیار بی قرار
خوش کسی را چون شهیدان جایگاه افلاک بود
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار