به گزارش دفاعپرس از کرمانشاه، نمایشنامه کوتاه «ناجلد» نوشته «عبدالرضا روضه» توسط انتشارات مرصاد وابسته به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه در سال ۱۴۰۲ چاپ و منتشر شد.
این اثر روایت حمید جوان معتاد و کفتر بازی است که برادر دوقلویش سعید در جبهه به شهادت رسیده است برادری که اخلاق و رفتارش با او به کلی متفاوت بوده، ولی تا آخرین لحظات سعی داشته تا برادرش را از منجلاب اعتیاد نجات دهد. او در لحظه آخر اعزام از حمید قول میگیرد که کبوترهایش را آزاد و مواد مخدر را ترک کند. بعد از شهادت سعید، حمید دچار تحول روحی میشود و پس از شنیدن سرزنشهای هادی برادر دیگرش و پدر و مادرش تصمیمم میگیرد که به جبهه برود. رفتنی که دیگر بازگشتی ندارد. او در یکی از عملیاتها با فداکاری جان رزمندگان دیگر را نجات میدهد و خودش به شهادت میرسد. بدنش در اثر اصابت بمب متلاشی میشود و به قول خودش مانند کبوتری ناجلد دیگر هیچگاه پیکرش به خانه بر نمیگردد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پاسدار ۱: حاج خانوم باید بهتون تبریک و تسلیت بگم. آقا حمید مردانه شهید شد. (کیسه را از دست پاسدار ۱ میگیرد و به طرف پدر دراز میکند) – اینم تموم وسایلش.
پدر: (در حالی که دست دراز کرده تا کیسه را بگیرد خشکش میزند)
مادر: (با لبخند) حمید من؟ (با گریه): پسر من؟ (نگاهی به آسمان میکند.)
هادی: اون رفته بود جبهه؛ بدون اینکه به کسی بگه.
پاسدار ۲: روزهای اول، آروم و قرار نداشت. همه اش میگفت باید انتقام سعید رو بگیرم.
پاسدار ۱: همیشه توی خودش بود تا اینکه سه شب پی عراقیا پاتک زدند. ما ناچار به عقب نشینی شدیم...
انتهای پیام/