انتقام به وقت ما، نه به وقت صهیونیست‌ها!

بعد از کربلای ۴ که دشمن به گمان پیروزی، جشن گرفته بود و در کیسه‌خواب غرور غلط می‌زد، کربلای ۵ را آغاز کردیم و شد آن که دنیا را تکان داد. در این ماجرا هم باید نه در زمانی که او چهارچشم منتظر است بلکه در زمانی که خواب و غفلت پلک‌هایش را به هم می‌دوزد ضربه را زد.
کد خبر: ۶۶۱۱۱۱
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۳ - 13April 2024

انتقام به زمان ما نه زمان صهیونیست‌ها!گروه استان‌های دفاع‌پرس‌- «غلامرضا بنی‌اسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ بعد از حمله موشکی به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت عزیزان‌مان، موجِ تهاجم تازه رسانه‌ای- روانی بنگاه‌های خبری و اکانت‌های صهیونیستی در فضای مجازی، آغاز شده است.

زومِ کلمات بر تحریکِ ما و کشاندن‌مان به معرکه‌ای است که صدر تا ذیلش را خود در اختیار دارند. می‌کوشند تا با ادبیات توامامن تحریک و تحقیر ما را برآشوبند تا به جای صبر راهبردی، راه به میدان تله‌گذاری شده آنان باز کنیم. ما اما خوب می‌دانیم که عزت و عقلانیت اگرچه کامل‌کننده همدیگرند اما گاه در عرصه میدان، دچار «تزاحم» می‌شوند. مثل همین ماجرا.

عزت می‌گوید هنوز غبارِ انفجار موشک‌هایش به زمین ننشسته باید غبار انفجار موشک‌های ما از خانه او برخیزد. عقلانیت اما حُکمش این است که باید محاسبه کنیم. سود و زیان تصمیم را بسنجیم. مباد که برای ما سفره مین‌گذاری شده پهن کرده باشد. داده‌های خبری در ماجرای حاضر اما نظر عقلانیت را صحه می‌گذارد.

می‌دانیم و می‌خوانیم که صهیونیست‌ها برای جمع کردن ماجرا، اقدام به پهن و گسترده کردن سفره جنگ می‌کنند. می‌دانیم که آماده‌باش صد در صد داده‌اند. می‌دانیم قدرت‌های باطل دنیا پُشتِ این باطل ایستاده‌اند تا حق موفق نشود. در شرایطی چنین چه باید کرد؟ آیا باید از حق انتقام گذشت و سر خود را پایین انداخت و گذشت؟ باید به فرداهای دور و غرورکش حواله داد؟ باید به آه و نفرین برگزارکرد؟

نه، عقلانیت این را نمی‌پذیرد. ضربه را ده چندان باید پاسخ داد. پشیمان‌کننده و نابودگر هم باید پاسخ داد. اما آیا امروز یا فردا؟ عقل می‌گوید تجربه عملیاتِ «یومِ کیپور» بهترین گزینه است. «حمله‌ای که در آخرین ساعات یوم‌کیپور مقدس‌ترین روز در یهودیت، آغاز شد. و یهودیان در آن روزه‌دار هستند.» یعنی غافلگیری مطلق صهیونیست‌ها.

به ادامه ماجرا و دخالت قدرت‌های جهانی کار نداریم اما در این عملیات صهیونیست‌ها در غفلت، پنجه مرگ را بر گلو احساس کردند. این یعنی ضربه را درست و دقیق بزن. زمانی که نمی‌داند و به جایی که باید. این را هم ما خود در دفاع مقدس تجربه کرده‌ایم. بعد از کربلای ۴ که دشمن به گمان پیروزی، جشن گرفته بود و در کیسه‌خواب غرور غلط می‌زد، کربلای ۵ را آغاز کردیم و شد آن که دنیا را تکان داد. در این ماجرا هم معتقدم باید نه در زمانی که او چهارچشم منتظر است بلکه در زمانی که خواب و غفلت پلک‌هایش را به هم می‌دوزد باید ضربه را زد. ضربه‌ای که بیداری‌اش را به آن دنیا بکشاند!

این ماجرا برایم خاطره محلی را هم زنده کرد. بزرگترها می‌گفتند که در منطقه ما همیشه میان دو گروه دعوا بود. یک گروه دعواگر اجاره‌ای می‌آورد و هرکه را از طرف مقابل می‌دید می‌زد تا دیگران هم به میدان آیند. بزرگِ گروه دیگر می‌گفت: امروز را فردایی هم هست. اجاره‌ای‌ها همین امشب می‌روند و ما می‌مانیم و آن‌ها. درست هم می‌گفت. فردایش به ازای دستی که از این گروه شکسته بود، سرها بود که از آن گروه می‌شکست. شکستنِ سر به ازای دست، می‌ارزد که جواب امروز را به فردا واگذاریم. به فردایی که زمین و قاعده جنگ را ما نوشته باشیم. فردا، دور نخواهد بود. شاید یکی از همین روزها که چشم باز کنیم، موشک‌های ما، چشم بسیارشان را بسته باشد. به تدبیر و زمان‌شناسی مسئولان‌مان اعتماد کنیم. این عاقلانه‌تر است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها