گروه بینالملل دفاعپرس: کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی و نظامی، پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی را همچنان مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهند؛ در همین راستا شبکه خبری المیادین نیز در جدیدترین تحلیل خود که به قلم «جو غانم» نویسنده سوری به نگارش درآمده است، آثار حمله تنبیهی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی در بین ملت مظلوم فلسطین و صهیونیستهای اشغالگر مورد بررسی و ارزیابی قراد داده است که در ادامه میخوانید.
کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و نظامی تحلیلهای مختلفی درباره این حمله نوشتهاند؛ اما آنچه که اینجا مهم و ضروری بهنظر میرسد، تاثیر معنوی این حمله در بین ملت مظلوم فلسطین و کل محور مقاومت است. البته این حمله، جامعه صهیونیستی را نیز تحت تاثیر قرار داد؛ صهیونیستهایی که معتقد بودند، برتری نظامی و توانایی آنها در قتل و ویرانی دو دلیل مهم برای بقای این رژیم است.
شاید بهتر و صحیحتر بود که از فلسطین شروع کنیم؛ اما یک صحنه انسانی بیریا ما را بر آن داشت تا از جایی شروع کنیم که موشکها و پهپادها از آنجا شلیک شد؛ در شب علمیات تصویری از یک رفتگر ساده ایرانی در رسانهها پخش شد که در آن شب در خیابانهای تهران پرسه میزد و طبق معمول مشغول انجام کارهای خود بود. یکی از شهروندان به او شیرینی تعارف کرد، تا شلیک موشک به سمت رژیم صهیونیستی را جشن بگیرد. شاید آن شوق ناگهانی که چهره آن کارگر را تغییر داد و اشکهایش که بیاختیار سرازیر شد و آن دعای طولانی که برای مردم فلسطین و مظلومانش کرد، حال و هوای همه ما را در خود خلاصه کند و تصویر ما را در طول سالهای قبل از حمله و در لحظه وقوع آن و آنچه پس از آن رخ داد، منعکس کند.
قبل از هر چیزی باید بگویم که کل جهان شاهد بودند که حمله ایران آن شب به شکل پیچیده و بینظیری انجام شد و پس از دهههای طولانی به اصطلاح برتری نظامی رژیم صهیونیستی که اکثر دولتهای جهان مشتاق رسیدن این رژیم به این برتری بودند، در هم شکست و دوران جدیدی را در طرز فکر میلیونها نفر در منطقه درباره این درگیری باز کرد. برتری نظامی که به جنایتکاران اجازه داد تا آنچه را که در فلسطین، منطقه و هرجایی که دستهای آلوده آنها میرسید، میخواستند انجام دهند؛ تا جایی که بسیاری از اعراب تقریباً معتقد بودند با سرنوشت غیرقابل تغییری روبرو هستند.
اما موشکها و پهپادهای ایرانی در عرض چند ساعت رژیم صهیونیستی را به موش ترسویی تبدیل کرد که سوراخی برای پنهان شدن پیدا نمیکرد. این حمله اسرائیل را تبدیل به گرگی ضعیف و ترسیده کرد که به همه کفتارهای منطقه التماس میکرد تا او را تامین و محافظت کنند. همانطور که «سید حسن نصرالله» بعد از جنگ تموز واقعیت این رژیم را به بهترین شکل ممکن برای ما توصیف کرد.
در واقع وضعیت سران و شهرکنشینان و تصاویری که از شهرکهای سرزمینهای اشغالی حین و پس از حمله منتشر شد، موجب تمسخر این رژیم نهتنها نزد مقاومت، بلکه در بین فعالان فضای مجازی و شهروندان عادی در اقصی نقاط جهان قرار گرفت.
لذا اولین نتیجه حمله تنبیهی ایران تخریب وجهه رژیم صهیونیستی در برابر جهان، به ویژه در برابر مظلومان فلسطین بود. این حمله سد بزرگ روانی نزد مردم منطقه و مقاومت را که همواره بر اجتناب ناپذیر بودن پیروزی در برابر آن اعتقاد داشتند در هم شکست و اهالی منطقه را بیش از هر زمان دیگری در تحقق حتمی وعدههای سران و دستیابی به اهداف خود مطمئنتر کرد.
از سوی دیگر، ایرانیها و متحدانشان در فاصله زمانی بین تجاوز و پاسخ، توانستند هوشیاری محور مقاومت را در مدیریت درگیری به نمایش بگذارند. بعد از حمله به کنسولگری ایران در دمشق همه شاهد سردرگمی در جبهه دشمن، از تلآویو و واشنگتن گرفته تا کل پایتختهای پیرو آنها در منطقه و جهان بودیم؛ بدون اینکه بفهمند ایران مشخصا چه کاری انجام خواهد داد.
از طرف دیگر، این سبک مدیریت رویداد و پاسخ به آن، اعتماد به توانمندیهای محور مقاومت در بین اهالی منطقه را افزایش داد و شکنندگی و سردرگمی رژیم صهیونیستی را بیش از پیش آشکار ساخت و از سوی دیگر شهرکنشینان را ناامید کرد و هزاران نفر از آنها برای فرار از سرنوشت سیاه خود شروع به ترک سرزمینهای اشغالی کردند.
در رابطه با درگیریها، این مواردی که ذکر شد، برجستهترین شاخصهایی بودند که منجر به نتایج واضحی میشوند. نتیجه در اینجا، همانطور که مردم مقاومت اکنون آن را میبینند، این است که رژیم صهیونیستی از نظر روانی و نظامی دو بار در کمتر از ۲۰۰ روز شکست خورد.
یکی از محاسن مقاومت نیز در اینجا این است که واکنش ایران در زمان «طوفان الاقصی» رخ داد؛ یعنی در حالی که مقاومت فلسطین در حال رهبری یک نبرد تاریخی بود، عملیات وعده صادق رژیم صهیونیستی را در تونلهای سیاسی، اجتماعی و وجودی فرو برد که بر همگان مبهم است.
اما فلسطین ...
صحنههایی که فلسطینیها از موشکها و پهپادها در حال انهدام مواضع دشمن به تصویر کشیدند، تأثیر این اقدام مقاومت بر روح مردم ما را به خوبی آشکار کرد؛ شاید فلسطینیها فعالترین و شادترین کاربر در فضای مجازی در آن ساعات بودند؛ زیرا یکی از نادرترین دورانهای تاریخی آنها بود که شاهد اصابت این حجم از موشک و گلوله بر سر دشمنان درمانده خود بودند؛ فلسطینیهایی که بیش از ۸۰ سال است که به اصابت موشکها و گلولههای این دشمن عادت کردهاند.
آن شب، ملت فلسطین این رژیم را درحالی که میلرزید، مخفی میشد و شهرکنشینان، فرماندهان و رهبران سیاسی را به رفتن به پناهگاهها فرا میخواند و به آمریکاییها و برخی از اعراب التماس میکرد که از آنها دفاع کنند و مسئولیت جنایات و اقدامات جنایتکارانهاش را با او شریک شوند، مشاهده میکردند. فلسطینیها میدیدند که آمریکاییها و متحدانش چگونه با به روزترین موشکها و سامانههای دفاعی از رژیم صهیونیستی دفاع میکردند، اما بیفایده بود.
بسیاری از مردم غزه ثبت کردند که این تنها شبی بود که در آن از صدای پهپادهای متخاصم که هر شب برای کشتن بیگناهان در آسمان بالای سرشان پرسه میزد، رهایی یافتند. بنابراین یک روح جدید در اینجا وجود دارد، و اعتماد به یک واقعیت جدید و بدون ابهام، و آن این است که «زمان مناسب» برای وارد کردن این رژیم به عصر وحشت و آمادهسازی برای سرنگونی آن فرا رسیده است، و اینکه «طوفانالاقصی» امواج عظیمی دارد که هنوز نیامده است و باید ادامه پیدا کند.
بهترین چیزی که در اینجا میتوان گفت درسی است که ایرانیها به همه ما یاد دادند و این درس این است که مقابله با این رژیم، مؤثرترین و کوتاهترین راه برای رهایی است و لزوم سکوت نکردن در برابر جنایات و تجاوزهای این رژیم و لزوم تنبیه فوری او برای هر حملهای که انجام میدهد، بهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
ایرانیها آن شب ما را شگفتزده کردند و روحهایی را که مشتاق ابتکار، مقابله و خواستار احیای حقوق بودند را تحریک و آن شب آسمان فلسطین را برای ما نورانی کردند. ایرانیها رژیم صهیونیستی را در تاریکی مطلق فرو بردند و در مقابل مناسبترین و روشنترین مسیر گذر به سوی آزادی را برای ما روشن کردند.
انتهای پیام/ ۴۱۱