به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «مردی با آرزوهای دوربرد» روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران «شهید حسن طهرانیمقدم» است که به قلم «فائضه غفار حدادی» توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و برای رده سنی نوجوان نوشته شده است.
غفار حدادی پیش از این، کتاب موفق «خط مقدم» را به رشته تحریر درآورده بود که دربرگیرنده دو سال از زندگی شهید از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ بود، اما اینبار زندگی شهید طهرانیمقدم را به گونهای تازه نوشته است تا دهه هشتادیها و دهه نودیها هم با این شهید عزیز آشنا شوند.
«فائضه غفار حدادی» نویسنده کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، در مورد این کتاب اظهار داشت: کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد»، کتابی خوشخوان و شامل روایتهای کوتاه در مورد تمام زندگی شهید حسن طهرانیمقدم است. این کتاب، مجموعهخاطرات نیست؛ بلکه مجموعهروایتهایی است که منش شخصیتی، طرز مدیریتی و سلوک وی در زندگی را نشان میدهد.
غفار حدادی در پاسخ به این پرسش که «روایتهای کتاب را از کجا آوردید؟» گفت: از آنجایی که من نویسنده کتاب «خط مقدم» (کتاب دیگری که این نویسنده در مورد شهید طهرانیمقدم نوشته است) بودم، منبع عظیمی از مصاحبههایی که ۹ سال برای انجام آنها زحمت کشیده شده بود، در اختیارم قرار گرفت. مصاحبه با خانواده را خودم انجام دادم و مراحل این کار، حدود ۲ سال طول کشید و بعد از آن، همزمان با نوشتن کتاب «خط مقدم»، کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» را نوشتم.
وی افزود: کتاب «خط مقدم» تنها دربرگیرنده دو سال از زندگی شهید طهرانیمقدم از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ است، اما کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد»، مُشرِف به تمام زندگی شهید است.
ظاهر نوجوانانه چاپ جدید کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد»
وی با توجه به اینکه سال ۱۳۹۸ نیز کتابی با نام «مردی با آرزوهای دوربرد» منتشر شد، در پاسخ به این سؤال که «آیا این کتاب، همان کتاب است یا تفاوتی با آن دارد؟»، گفت: تمام این کتاب بهمناسبت نخستین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران چاپ شده بود، اما چون جایی برای توضیح نداشت، سال گذشته دوباره دستی به سر و روی آن کشیدیم و از آنجایی که تشخیص داده شد برای نوجوانان هم مناسب است، ظاهر آن را نوجوانانه کردیم و با قالب نوجوان به نشر شهید کاظمی دادیم که آن را چاپ کند.
ارتباط من با خانواده شهید تا الآن هم ادامه پیدا کرده است
نویسنده کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» در مورد خانواده شهید طهرانیمقدم و برخوردهایشان اظهار داشت: خانواده شهید بسیار بزرگوارانه و کریمانه مرا پذیرفتند و من از همان ماه اول بعد از شهادت حاج حسن، بهصورت روتین، منظم و هر هفته نزد آنها میرفتم و ساعتهای طولانی با هم صحبت میکردیم و این گفتوگو بسیار دوستانه و صمیمانه بود و این ارتباط آنقدر تنگاتنگ و مهربانانه بود که تا الآن هم ادامه پیدا کرده است. این از بزرگواری آنها بود که اینقدر خوب مرا پذیرفتند و از گفتن خاطرات شهید به من دریغ نکردند. من با مادر، خواهر و برادرهای شهید هم بهصورت جداگانه صحبت کردم.
شخصیت همسر شهید برایم الهامبخش بود
وی افزود: بیشتر، شخصیت همسر شهید طهرانیمقدم و صبرش در زندگی با حاج حسن برای من بسیار الهامبخش بود؛ بهطوری که حتی بر زندگی شخصیام هم تأثیر گذاشته است و جزء برکات این کار برای من محسوب میشود.
ماجرای دستنوشته همسر شهید در کتاب «خط مقدم»
غفار حدادی در مورد استفاده از دستنوشتههای همسر شهید طهرانیمقدم در کتاب «خط مقدم» گفت: ماجرای اینکه در کتاب خط مقدم، از دستنوشتههای همسر شهید و نامههای رد و بدل شده میان شهید طهرانیمقدم و همسر وی استفاده کردهام، این بود که من یک سال و نیم با خانواده شهید طهرانیمقدم مصاحبه کرده و نوشتن کتاب را شروع کرده و آن را به جایی رسانده بودم، اما کارم در جایی گیر کرده بود و پیش نمیرفت و با خودم میگفتم که با همسر شهید صحبت کنم، شاید خاطرهای پیدا شد که استفاده از آن برای این بخش مناسب باشد و کار جلو برود.
روزنوشتی که منشأ خیر شد
نویسنده کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» ادامه داد: همسر شهید در خاطراتی از دوران دفاع مقدس همسرش تعریف کرد، «من در زمان جنگ، روزهایی که حاج حسن خانه بود را در یک روزنوشت مینوشتم» که با اصرار من، روزنوشت و نامهها پیدا شد و هم منشأ خیری برای کتاب «خط مقدم» شد و هم بهصورت اسنادی که برای نگارش مجموعههای دیگر از جمله کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» مناسب بود، از آن استفاده کردم.
حاج حسن مرا انتخاب کرد
وی در پاسخ به این سؤال که «چه شد سراغ شهید طهرانیمقدم رفتید و چرا این شهید را انتخاب کردید؟»، گفت: شهید طهرانیمقدم مرا انتخاب کرد. پیش از آن، من کتابی برای یکی از شهدای موشکی نوشته بودم که آن موقع حاج حسن هنوز به شهادت نرسیده بود و من هم او را نمیشناختم. من برای مدتی ایران نبودم و از شهادت حاج حسن هم خبر نداشتم. زمانی که به ایران برگشتم، از طرف حفظ آثار موشکی به من پیشنهاد شد که کتاب شهید طهرانیمقدم را بنویسم.
غفار حدادی ادامه داد: من به آنها گفتم که شهید طهرانیمقدم را نمیشناسم و بچه کوچک دارم و نمیتوانم تحقیق کنم، اما آنها به من گفتند، بهدستور شهید طهرانیمقدم مطالبی در مورد تاریخچه موشکی ایران جمعآوری شده است که زندگی شهید هم ناخودآگاه در این موضوع گنجانده شده و تنها مصاحبه با خانواده شهید مانده است و شما میتوانید در مورد خانواده تحقیق کنید و کتاب را بنویسید. من مصاحبه را از آنها تحویل گرفتم و هر چه خواندم، به این نتیجه رسیدم که شخصیت این شهید، بسیار والا و جذاب است و جای تردید نبود و شروع کردم.
آرزوی شهید طهرانیمقدم در امتداد آرزوهای پیامبران (ع) برای نابودی طاغوت
نویسنده کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» در مورد آرزوی شهید طهرانیمقدم گفت: آرزوی شهید طهرانیمقدم نابودی اسرائیل بود و این آرزو، چیز شخصی نبود؛ بلکه شهید طهرانیمقدم یک امر تمدنی در راستای اهداف و آرزوهای انبیاء (ع) برای خودش قائل بود؛ یعنی مصداق جبهه حق علیه باطل که زمان جنگ برای آن میجنگیدند، بعد از زمان جنگ نابودی «اسرائیل» شده بود. شهید طهرانیمقدم تحقق این آرزو را نزدیک میدید.
ماجرای وصیت شهید طهرانیمقدم
وی ادامه داد: شهید طهرانیمقدم در زمان جنگ، موشک میساخت تا از اسلام و وطن خود دفاع کند و تلاش شهید طهرانیمقدم برای نابودی اسرائیل، ادامه آرزوی انبیا (ع) بود برای نابودی طاغوت و مصداق طاغوت در آرزوی شهید طهرانیمقدم، «اسرائیل» بود و این آرزو آنقدر برایش نزدیک و پُرشور و حرارت بود، که وقوع آن را نزدیک میدید و حتی میگفتند که ماجرای وصیت شهید طهرانیمقدم که گفته بود «روی سنگ قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند»، چیزی نبود که بگوید برایش بنویسند؛ بلکه این آرزو برایش خیلی پُررنگ، در دسترس و نزدیک بود.
احساس میکنم زحمات حاج حسن دارد به نتیجه میرسد
غفار حدادی در مورد عملیات «وعده صادق» گفت: زمانی که وقوع عملیات «وعده صادق» را میبینم، احساس میکنم تمام زحمات حاج حسن، دوندگیها و سختیهایی که کشید، شب نخوابیها و استرسها و ... که تحمل کرد، دارد به نتیجه میرسند و این باعث شده است که لبخند بر لب او بیاید و این باعث خوشحالی خانوادهاش و ما شد و اینکه این آرزو که در ادامه آرزوی انبیاست، دارد به برآورده شدن نزدیک میشود.
انتهای پیام/ 118