به گزارش خبرنگار ساجد دفاعپرس، شهید «حسن عسگری نظری» دهم تیر سال ۱۳۴۲ در تهران تولد شد. وی تا پایان دوره متوسطه درس خواند و سپس به جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی پیوست، تا این که با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام شانزدهم اسفند سال ۱۳۶۳، با سمت فرمانده اطلاعات و عملیات در سرپلذهاب به شهادت رسید.
این شهید والامقام در فرازی از وصیتنامهاش، خطاب به پدر و مادر خود تأکید کرده است: اگر توفیق این را داشتید که جوانی را تربیت کنید که بتواند در راه خدا گام نهد و برای رضای خدا، جان خود را هدیه دهد، مصیبت نیست؛ [بلکه] مصیبت آن است که پدر و مادری فرزند خود را تربیت کنند، چنانکه برخلاف خط الهی و صراط مستقیم عمل کند و بر خلاف عقیده رسول و ولیامر عمل کند. بر خلاف انسانیت عمل کند. این مصیبت ثمره خود را، میوه وجودش را چنان خراب کرده که حتی خود نیز از او نفرت دارد؛ پس بر خود ببال و افتخار کن و با فریاد بگو؛ من آن پیرو و آن یاور حسینی که وقتی در صحرای گرم و سوزان با آن لب خشکش فریاد زد «هل من ناصر ینصرنی» آیا کسی هست مرا یاری کند؛ گفتم لبیک و چون آقایم اباعبداللهالحسین (ع)، فرزندم را برای آبیاری درخت اسلام قربانی دادم. بگو با فریاد چون ابراهیم خلیلالله، اسماعیل را با دست خود برای قربانی فرستادم که خدا قبول کند از تو و از من درگذرد.
شهید «حسن عسگری نظری» همچنین در ادامه وصیتنامه خود افزوده است: برادران و خواهران! ما رفتیم و برای فتح کربلا و بیتالمقدس عزیز با دشمن میجنگیم تا شما بتوانید به زیارت فرزند زهرا و قبلهگاه اول مسلمین دست یابید؛ اگر ما در راه شهید شدیم، حلال کنید که اگر به قولمان وفا نکردیم؛ ولی از شما میخواهیم که پشت جبهه و یاری رزمندگان در جبهه را فراموش نکنید، تا بتوانیم به حمدالله کربلای حسینی را فتح کنیم. انشاءالله.
این شهید والامقام در فراز پایانی وصیتنامه خود تأکید کرده است: به ظهور آقا مهدی (عج) دعا کنید و از خدا بخواهید که نایب بر حق و قلب تپنده امت و امید مستضعفان جهان را در کنف آن حفظ نماید و همیشه بعد از اداء فرائض دینی، دست به دعا بردارید و باهم بگیویید: خدایا خدایا تو را به جان مهدی (عج)، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار و همیشه سخنان امام در گوشتان باشد که مسجدها سنگر است، سنگرها را پر کنید. در پایان از کلیه دوستان، آشنایان و بستگان تقاضای عفو و بخشش دارم و امیدوارم که در پیشگاه خدا روسیاه و خجل نگردم.
انتهای پیام/ 113