شهید «محمدعلی رجایی» در دوران نخستوزیری خود، بدون محافظ و راننده، با یک موتورسیکلت به منزل یکی از بستگان خود رفته است که مأموران پس از اطلاع از این موضوع، او را اسکورت کردهاند.
شهید «محمدرضا رستگاری» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: به همه فامیل و دوستان و رفقایم سفارش میکنم که لحظهای دست از یاری امام برندارند و این حسین زمان را تا آخرین قطره خون خویش یاری نمایید و از بذل مال و جان در راه او و هدف مقدسش کوتاهی ننمایند
شهید «کازرانی فراهانی» در فرازی از وصیتنامه خود تأکید کرده است: به پدر و برادر بزرگم! میخواهم نمازهای قضای مرا بخوانند؛ و همچنین مبلغ هزار تومان به ضرغام بدهکار هستم که آن پول سالها پیش برایش کار کردم روی مزد اضافه داد و من خوردم و آن روحم را تا حالا اذیت کرده و آنرا بپردازید.
شهید «محمود حاجعلیاکبری» در مناجاتنامه خود، خطاب به مادرش تأکید کرده است: مادرجان! فقط برای پیروزی نهایی رزمندگان و طول عمر امام دعا کن و در مجالس امام حسین (ع) شرکت کن. حتىالمقدر مراسم عزاداری در ماه یکبار در خانه برگزار کن.
سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، دوم شهریور سال ۱۳۳۷ با یورش به منزل مبارز انقلابی شهید سید علی اندرزگو، ضمن به شهادت رساندن ایشان، وسایل شخصی این شهید والامقام را نیز ثبت و ضبط کردند.
شهید مهرمحمدی در دلنوشتهای چندروز قبل از شهادتش، چنین آورده است: بار الها! استقامت بده تا در راهت از هیچچیز دریغ نکنم، خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد، آنوقتی که در حال احتضارم، خدا یادت را از دلم مبر که محتاجم، أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
سردار سرتیپ پاسدار علی فضلی فرمانده دلاور لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) در دوران هشت سال دفاع مقدس، در دستنوشتهای، از نقشآفرینی محاسن سپیدها در دفاع مقدس تقدیر کرده است.
شهید «محمد جوادنیا» در یکی از خاطرات خود نوشته است: نوازشهای دست برادر شهید علی خوانینزاده را هنوز بر روی شانهام احساس میکنم؛ کلمه به کلمه از صحبتهایش بوی شهادت میداد.
خبر جنایت شکنجه سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی توسط منافقین، علاوه بر داخل کشور، در خارج از کشور نیز بازتابهایی را بههمراه داشت؛ بهعنوان نمونه، یک خانم خانهدار آلمانی اعلامیهای را در این زمینه، در یکی از شهرهای آلمان پخش کرد.
شهید «مجید حسنخان تهرانی» فرازی از وصیتنامه خود آورده است: اگر زخمی شدم میخواهم خوب بشوم تا دوباره به جبهه بروم تا کربلای حسینی را ببینم و آرزوی دیگری که دارم؛ یکی اینکه روی حضرت مهدی (عج) را ببینم، بعد شهید بشوم یا به کربلا برسم، بعد اگر خدا خواست شهید و یا زخمی بشوم.