به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس، «فارن افرز» در یادداشتی تحلیلی به کشتار غیرنظامیان فلسطینی توسط صهیونیستها پرداخت و نوشت: «اسرائیل» بعد از گذشت هفت ماه از ۷ اکتبر همچنان به حملات خود علیه اهداف غیرنظامی در غزه ادامه میدهد و عنوان میکند حماس از سازههای غیرنظامی بهعنوان سپر استفاده میکند. اسرائیل با استناد به همین ادعا، هدفگرفتن اماکن غیرنظامی مانند مدارس و بیمارستانها را که براساس قوانین بینالمللی ممنوع است، مشروع جلوه داده و ادامه میدهد.
این در حالی است که ماهیت قوانین انساندوستانه حقوق بشر بهروشنی تأکید دارد در شرایط جنگی باید از غیرنظامیان در برابر هرگونه حمله پشتیبانی شود، اما در جنگ غزه شاهد شکست این قانون بینالمللی هستیم. دولت یهود نهتنها جنگی همهجانبه علیه غیرنظامیان به راه انداخته، بلکه جریان کمکهای بشردوستانه را هم محدود ساخته است. جنگ غزه، منتهای شکست قانون جنگ بود.
پایهگذاری حقوق بشر
آمریکا و متحدانش پس از روزهای دهشتناک جنگ جهانی دوم چارچوب نهایی کنوانسیونهای ژنو را تنظیم کرده و خواستار حمایت از جان غیرنظامیان در زمان بروز درگیریها شدند. در طول جنگ جهانی دوم، بیش از ۳۰ میلیون غیرنظامی کشته شدند و همین جنگ فاجعهبار بود که در نهایت به تصویب چارچوبهای نهایی کنوانسیون ژنو در سال ۱۹۴۹ منجر شد.
تا پیش از تصویب این قانون، تعاریف و برداشتها از قوانین جنگی تا حدودی خشنتر از امروز بود و دست سربازان را در برخی جنایات باز میگذاشت، اما مطابق کنوانسیونهای ژنو و برخلاف قوانین اولیه جنگ، برخی اشکال خشونت در جنگ ممنوع اعلام شد و طرفهای درگیر باید بین غیرنظامیان و جنگجویان و اماکن غیرنظامی و نظامی تمایز قائل میشدند.
اگرچه بیشتر کشورهای جهان کنوانسیونهای ژنو را پذیرفتهاند، اما فجایع انسانی رخ داده است؛ از جمله در حمله آمریکا به افغانستان و عراق پس از حملات ۱۱ سپتامبر که در آن قوانین بینالمللی بشردوستانه بار دیگر به نقطه شکست رسید.
حمله به دیگری به اسم «دفاع از خود»
پیش از سال ۲۰۰۱، دفاع مشروع طبق قوانین بینالملل تنها برای زمانی بود که یک کشور از خود در برابر تهاجم کشوری دیگر دفاع میکرد، اما پس از ۱۱ سپتامبر، مصداقهای «دفاع از خود» تغییر کرد و آمریکا با همین توجیه به افغانستان حمله کرد. یک سال بعد استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، نیوزیلند، لهستان و انگلیس نیز با ادعای «دفاع از خود» در برابر القاعده ادعاهایی را مطرح کردند. در واقع آمریکا و متحدانش با هدف مقابله با گروههایی مانند القاعده و داعش، حمله علیه بازیگران دولتی و غیردولتی در کشورهایی مانند افغانستان، عراق و یمن را توجیه کردند.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ از همینرو سال ۲۰۰۹، دستورالعملی را برای نحوه محافظت از غیرنظامیان در زمان جنگ با بازیگران غیردولتی صادر کرد. براساس این سند، غیرنظامیان باید در برابر حملات مستقیم محافظت شوند؛ مگر آنکه در درگیریها شرکت داشته باشند.
بهعنوان مثال این کمیته عنوان کرد که جنگجویان داعش تا زمان تداوم جنگ علیه این گروه شامل این قانون نمیشوند، اما پس از جنگ دیگر نمیتوان آن فرد را هدف قرار داد. بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و انگلیس این شرایط را نپذیرفتند.
منطق نظامی تهاجم همهجانبه اسرائیل به غزه هم تا حدی نتیجه همین تغییرات فزایندهای است که هر دو طرف آمریکایی و اسرائیلی سالهاست از آن بهره میگیرند. از آنجاکه حماس هم یک بازیگر غیردولتی و هم یک قدرت حاکم بر غزه است، اسرائیل چنین استدلال میکند که تشخیص اعضای این گروه از غیرنظامیان بهویژه در حملات هوایی دشوار بوده و حتی در حملات زمینی هم نیروهای اسرائیلی اغلب نتوانستهاند بین غیرنظامیان و جنگجویان تمایز قائل شوند.
بر این اساس تقریبا هیچ سازه و ساختمانی در غزه وجود ندارد که از نظر اسرائیل با ماهیت دوگانه در نظر گرفته نشده باشد و به آن حمله نشده باشد. به این ترتیب تجارب جنگ جهانی دوم که در نهایت به وضع کنوانسیون ژنو منجر شد، در حال حاضر فراموشی و تلاش برای استفاده از آن در حافظت از غیرنظامیان بیمعنی شده است.
بر این اساس باید باید قوانین جنگ با هدف «دفاع از خود» مورد بازبینی قرار گیرد. علاوه بر این کمکهای خارجی امریکا به متحدان باید بر اساس اصول و قواعد احترام به حقوق بینالملل باشد و در این میان اسرائیل نباید از این اصول مستثنی باشد.
انتهای پیام/ ۱۳۴