خاموش کردن آتش تیربار دشمن با خاک!

شهید «طرحچی» در عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» خود پشت فرمان لودر نشست و یک تیربارچی عراقی هم در فاصله ۱۰۰ متری به دشت تسلط داشت. او تصمیم گرفت تا با لودر به مقابله با آن تیربارچی برود.
کد خبر: ۶۷۲۳۱۶
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۷ - 11June 2024

خاموش کردن تیربارچی دشمن با خاک! به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» بامداد ۲۱ خرداد ۱۳۶۰ پس از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، در شرق کارون، جنوب دارخوین، با هدف ورود به عملیات شکست محاصره آبادان در عملیات ثامن‌الائمه (ع) به اجرا درآمد.

در این عملیات که زیر نظر فرماندهان سپاه، از جمله «رحیم صفوی» (سید یحیی صفوی) و شهید «حسن باقری» (غلامحسین افشردی) طراحی و به‌وسیله سپاه اصفهان به فرماندهی شهید «حسین خرازی» اجرا شد، نیروهای سپاه در محور عملیات به مدت چهارماه، بدون جلب توجه دشمن، شبانه یک کانال به طول ۱۳۰۰ متر به شکل T حفر کردند که در انتها به جلوی خاکریز و خط آتش دشمن سر درمی‌آورد.

پشتیبانی این کانال به موازات خط آتش دشمن و به فاصله ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر طول داشت؛ اگرچه این عملیات به صورت محدود انجام شد، اما نیروها تا خاکریز سوم عراقی‌ها ۳ کیلومتر پیشروی کردند؛ البته رزمندگان در برابر پاتک دشمن به خاکریز دوم برگشتند و در همان نقطه مستقر شدند. نوک پیکان این عملیات به سمت آبادان بود.

شهید طرحچی که فرماندهی یک گروه جهاد در این عملیات را بر عهده داشت، با هماهنگی شهید حسن باقری با پنج دستگاه لودر، بلدوزر و یک خودروی سوخته، شبانه در محور محمدیه با هماهنگی گروهی از سپاه اصفهان، داخل کانال به خط دشمن نزدیک شدند. خط اول دشمن در مدت کوتاهی شکسته شد و طرحچی به راننده‌ها دستور حرکت داد. وقتی به خط دشمن رسیدند که خاکریز اول کاملاً سقوط کرده بود.

جهاد باید در فاصله بین دو خاکریز اول و دومِ عراقی‌ها خاکریز احداث می‌کرد؛ اگرچه حمله تانک‌های عراقی بیشتر شد؛ اما رانندگان بلدوزر احداث خاکریز را ادامه دادند و همین‌که شهید خرازی دستور پیشروی به خاکریز دوم را داد، جهادگران به خط‌شکنان رسیدند. با انهدام اولین تانک دشمن، نیروها جان تازه‌ای گرفتند و با خیز بعدی به خاکریز دوم نزدیک شدند.

شهید طرحچی با مشاهده حجم زیاد آتش دشمن، شروع به احداث سنگرهای موضعی کرد. وی هر پنج متر، خاک‌ها را به عمق یک متر بیرون می‌آورد؛ لذا به‌این‌ترتیب، نیروها با پناه گرفتن در پشت این سنگرهای موقت، بهتر می‌توانستند از خود دفاع کنند. شهید خرازی به شهید طرحچی پیشنهاد خاکریز دوم را داد. درحالی‌که تانک‌های دشمن، بلدوزرها را زیر آتش‌گرفته بودند، جهادگران از همان نقطه کار را آغاز کردند. چند گلوله به سمت نخستین بلدوزر شلیک شد و دقایقی بعد، اولین راننده با اصابت ترکش شهید شد.

خط اول از طریق دو جاده به خط دوم و عقبه دشمن وصل می‌شد؛ یک جاده از کنار کارون که به نخلستان نسبتاً بزرگی می‌رسید. دیگری جاده شنی در پایین جاده آسفالت بود و جبهه محمدیه زیر آتش عراقی‌ها قرارگرفته بود. پس از تصرف خط دوم، نیروها به سمت خط سوم پیشروی کردند؛ لذا مهم‌ترین مسئله احداث خاکریز جدید به‌وسیله جهاد بود که به این ترتیب، شهید طرحچی خود پشت فرمان نشست و یک تیربارچی عراقی هم در فاصله ۱۰۰ متری به دشت تسلط داشت.

شهید طرحچی تصمیم گرفت با لودر به مقابله با آن تیربارچی برود. بیل لودر را پر از خاک کرد و آن‌قدر آن را بالا برد که گلوله‌ها پس از اصابت به بیل پر از خاک، کمانه می‌کردند. وقتی لودر به سنگر رسید، تیربارچی عراقی پی به وضعیت خود برد. همین‌که طرحچی به سنگر رسید، بیل را تا بالای سر عراقی بالا کشید. وقتی خاک‌ها را روی سر او ریخت، دیگر خبری از شلیک تیربار نبود. شهید طرحچی لودر را دو متر به عقب برد و یک‌بار دیگر بیل لودر را پر از خاک کرد و آن را روی سنگر ریخت؛ دیگر نه اثری از تیربار بود و نه آن عراقی.

شهید باقری، شاهد این حرکت شهید طرحچی بود و دستور داد خط پدافندی را بین خطوط دوم و سوم عراقی‌ها برپا کنند. خطوط دشمن کاملاً باز شده و در اختیار ایران قرار گرفته بود. درگیری در آخرین نقطه پیشروی شدت گرفت. هدف، استقرار در خط دفاعی دوم دشمن بود؛ ولی نیروهای سپاه اصفهان از غافل‌گیری عراقی‌ها استفاده کرده، به خط سوم رسیدند و دشمن، آگاه بود که مقاومت نیروها در خط سوم به معنای تثبیت آن است.

گردان زرهی صلاح‌الدین عراق به صحنه آمد و پاتک آغاز شد. با روشن شدن هوا، تانک‌ها و تیربارهای دشمن قدرت مانور بهتری پیداکرده بودند؛ اما تانک‌های آن‌ها در برابر آرپی‌جی‌زن‌های سپاه دوام نیاوردند و یکی پس از دیگری منهدم می‌شدند. دیگر گلوله آرپی‌جی باقی نمانده و نوبت به استفاده از کوکتل مولوتف‌ها رسیده بود. استفاده از کوکتل مولوتوف در این نبرد نشان می‌داد که نیروها با کمبود تسلیحات نظامی مواجه هستند. در همین شرایط، شهید طرحچی دوباره جهادگران را وارد عمل کرد.

دشمن امکان کمک‌رسانی را با شلیک‌های مداوم تانک و موشک بسته بود و سعی می‌کرد از پیشروی بلدوزرها جلوگیری کند. نیروهای مستقر در خاکریز سوم، درگیر جنگ سختی با گردان زرهی شدند تا با دستگاه‌های مهندسی خاکریز را احداث کنند. دو دستگاه بلدوزر بافاصله ۵۰ متر از یکدیگر وارد عمل شدند و راننده‌ها جلو کشیدند. گلوله تانک‌های دشمن به یکی از بلدوزرها اصابت و آن را منهدم کرد. عراقی‌ها بلدوزر بعدی را هدف قرار دادند و گلوله از بالای آن عبور کرد. جهادگران خاکریز را به سمت رودخانه ادامه دادند و به‌این‌ترتیب، خط دفاعی شکل گرفت.

نبرد در شب سوم عملیات به اوج خود رسید. شهید طرحچی به‌اتفاق چند جهادگر جلو کشیدند. یک گلوله توپ وسط نیروها منفجر شده و بدن یکی از بسیجی‌ها متلاشی شد. با سقوط خاکریز سوم، مقاومت دشمن در هم شکست و جهادگران همراه با رزمندگان به سمت عراقی‌های در حال فرار هجوم بردند. شهید طرحچی تعدادی از آن‌ها را به اسارت درآورد و تحویل نیروهای سپاه اصفهان داد. ازاین‌پس بود که نیروهای سپاه، تانک‌های سالم را به غنیمت می‌گرفتند.

شهید طرحچی که به رانندگی تانک مسلط بود، به کمک سپاه رفت. خودش پشت تانک می‌نشست و آن را پشت خاکریز خودی می‌رساند و مجدد به سمت تانک‌ها خیز برمی‌داشت. یک بلدوزر عراقی هم نصیب جهادگران شد. شهید طرحچی تا قبل از سپیده صبح، خاکریز را در برابر عراقی‌ها تکمیل کرد. همین‌که هوا روشن شد، وضعیت جبهه کاملاً عوض‌شده بود، نیروهای جهاد آخرین خاکریز را تقویت کردند تا این خط را برای عملیات بعدی آماده سازند. جهادگران در این عملیات، مسئولیت امدادرسانی به رزمندگان را نیز بر عهده داشتند.

منبع:
محمودزاده، نصرت‌الله، خاکریزهای خط مقدم (جلد اول)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۱، صص ۲۱۶، ۲۱۷، ۲۱۸، ۲۱۹

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها