انتشار به‌مناسبت سالروز شهادت امام باقر (ع)؛

چرا به امام باقر (ع) «باقرالعلوم» می‌گفتند؟

گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی امام باقر (ع) برای مبارزه با حکومت جائر و تلاش برای بیدار کردن جامعه اسلامی به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت ایشان مورد بررسی قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۶۷۲۸۷۶
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰ - 14June 2024

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، امام محمد باقر (ع) پنجمین امام ما، شیعیان هستند. ایشان روز اول رجب سال ۵۷ پس از هجرت در مدینه به‌دنیا آمدند و روز هفتم ذی‌الحجه سال ۱۱۴ ه‍. ق و در دوران خلافت «هشام بن عبدالملک» دهمین خلیفه اموی به شهادت رسیدند.

مزار ایشان در قبرستان بقیع در مدینه در جوار حرم حضرت رسول اکرم (ص) و مزار امام حسن مجتبی (ع)، امام سجاد (ع) و امام جعفر صادق (ع) قرار دارد.

به‌مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت امام محمد باقر (ع)، گذری به کتاب‌های «هم‌رزمان حسین (ع)» و «انسان ۲۵۰ ساله» زدیم و با استفاده از آنها، گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی ایشان برای مقابله با امویان و بیدار کردن جامعه اسلامی را منتشر کردیم.

کتاب «هم‌رزمان حسین (ع)» حاوی ۱۰ گفتار از رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم (علیهم‌السلام) در محرم ۱۳۵۱ هجری شمسی است که انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای) آن را منتشر کرده است.

کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» نیز حاوی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه معصومین (علیهم‌السلام) است که مرکز صهبا آن را گردآوری و تنظیم کرده است.

چرا به امام باقر (ع) «باقرالعلوم» می‌گفتند؟

احساس شخصیت شیعه در دوران زندگی امام محمد باقر (ع)

دوران زندگی امام باقر (ع) به‌طور کامل ادامه منطقی دوران زندگی امام سجاد (ع) است. اکنون دیگر، جمعی گرد آمده‌اند و شیعه دوباره احساس وجود و شخصیت می‌کند. دعوت شیعی که چند سالی بر اثر حادثه کربلا و حوادث خونین پس از آن (مانند حادثه حرّه و حادثه توابین) و سخت‌گیری‌های خلفا متوقف مانده بود و جز در پوشش‌های بسیار ضخیم ارائه نمی‌شد، اکنون در بسیاری از اقطار کشور‌های اسلامی، مخصوصاً در عراق و حجاز و خراسان ریشه دوانیده و قشر وسیعی را به‌خود متوجه ساخته و حتی در دایره‌ای محدودتر به‌صورت یک پیوند فکری و عملی که می‌توان از آن به یک «تشکیلات حزبی» تعبیر کرد، درآمده است.

آن روزی که امام سجاد (ع) می‌فرمودند: «در همه حجاز، دوستان و علاقه‌مندان ما به ۲۰ نفر نمی‌رسند (شرح‌النهج/ جلد ۴/ صفحه ۱۰۴// بحارالانوار/ جلد ۴۶/ صفحه ۱۴۳)» سپری شده و اکنون هنگامی که امام باقر (ع) به مسجد پیامبر (ص) در مدینه وارد می‌شوند، جماعت انبوهی از مردم خراسان و دیگر مناطق، گرد ایشان را می‌گیرند و از مسائل فقهی سؤال می‌کنند...

باری؛ اوضاع از چندین جهت به‌سود امامت و تشیع تغییر یافته است؛ پس قهراً می‌توان نتیجه گرفت که امام باقر (ع) در دوران امامت خود، گامی پیش رفته و تلاش و مجاهدت شیعی را به‌سمت آخرین گام، مرحله‌ای فراتر برده‌اند و همین است که شاخصه دوران امامت امام باقر (ع) را تشکیل می‌دهد.

مبارزه امام (ع) با تحریف

در مورد امام باقر (ع) حرف‌های زیادی هست؛ منتهی من به دو نکته از زندگی ایشان اشاره می‌کنم. یکی عبارت است از مبارزه آن حضرت (ع) با تحریف در معارف اسلامی و احکام اسلامی؛ این چیزی بود که در دوران امام باقر (ع) از همیشه‌ی پیش از زمان ایشان، مشروح‌تر، مبسوط‌تر و گسترده‌تر انجام شد.

مقصود از «مبارزه با تحریف» این است که دین مقدس اسلام، اساساً با معارف و احکامی که دارد و با آیات قرآن برای جامعه اسلامی، یک خصوصیات و شرایطی را مقرر کرده؛ بلکه برای دنیای انسانی و زندگی بشر که اگر مردمی آن معارف را بدانند و به آن پایبند باشند، ممکن نیست در جامعه‌ای که به‌نام اسلامی وجود دارد، بعضی چیز‌ها را تحمل کنند...

مبارزه فرهنگی

حالا ائمه (ع) می‌خواهند حکومت اسلامیِ درست را بر سرپا کنند؛ می‌خواهند نظام علوی را برقرار کنند؛ چه باید بکنند؟ اولین کار این است که ذهنیت مردم را عوض کنند؛ فرهنگِ به‌اصطلاح اسلامیِ ضد اسلامی را که در ذهن مردم رسوخ کرده، از آنها بگیرند و جای آن را با فرهنگ خوب و صحیح و قرآن حقیقی و توحید واقعی جایگزین کنند.

این همان مبارزه فرهنگی است. پس مبارزه فرهنگی فقط نشستن و از احکام اسلامی چیز‌هایی را بیان کردن بدون یک جهت‌گیری، سَمت‌گیریِ انقلابی و مبارزی نیست؛ این مبارزه نیست؛ بلکه مبارزه فرهنگی این است که سعی کنند ذهنیت مردم و فرهنگ حاکم بر ذهن‌های مردم را عوض کنند تا راه را برای حکومت الهی هموار کنند و راه را بر حکومت طاغوتی و شیطانی ببندند و امام باقر (ع) این کار را شروع کردند.

«باقرالعلم الاولین» یعنی این؛ حضرت شکافنده حقایق قرآنی و دانش‌های اسلامی بودند. واقعاً قرآن را برای مردم تبیین می‌کردند...

تشیع یعنی این؛ یعنی پیروی از مکتب اهل بیت (ع) برای ایجاد حاکمیت حقیقی اسلام، اعلای حقیقی کلمه قرآن و روشن و پیاده کردن معارف قرآنی در میان مردم. هر کسی که امام باقر (ع) با او ارتباط پیدا می‌کردند و مطالب را به او می‌گفتند، ذهنیت او تغییر پیدا می‌کرد و عوض می‌شد. این کار اول امام باقر (ع) بود که یک کار بسیار مهم و اساسی بود و بیشترین کار امام باقر (ع) هم این بود.

تربیت شاگرد

... یکی از کار‌های امام باقر (ع) همین بود که کسانی از شاگردان و دوستان خود را تربیت کنند، بالا بیاورند و به‌صورت اختصاصی آنها را مورد توجه قرار بدهند_ شاگردان ویژه آن حضرت (ع) _ بعد؛ آنها را به یکدیگر وصل کنند و در سرتاسر دنیای اسلام آنها را به‌عنوان یک قطب، رکن، وکیل و نایب خود بگذارند که آنها کار آن حضرت (ع) را دنبال کنند و ادامه تبلیغات و تعلیمات امام باقر (ع) را برعهده بگیرند.

این سازماندهی پنهانی امام باقر (ع) بود که از زمان قبل از ایشان شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت (ع) یک هیجان بیشتری پیدا کرد و البته در زمان امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) به اوج خودش رسید؛ این هم کار دیگر بود که کاری بسیار خطرناک بود...

اقدامات امام باقر (ع) برای بیدار کردن مردم غافل

امام (ع) در هر فرصت مناسبی با نشان دادن گوشه‌ای از واقعیت تلخ و مرارت‌بار زندگی شیعی و تشریح فشار‌ها و شدت عمل‌هایی که از سوی قدرت‌های مسلط بر امام (ع) و یارانشان می‌رود، احساسات و عواطف مردم غافل را تحریک می‌کنند و خون مرده و راکد آنان را به‌جوش می‌آورند و... آنان را آماده گرایش‌های تند و جهت‌گیری‌های انقلابی می‌سازند...

تبیین و تشریح اسلام و قرآن

تبیین و تشریح اسلام و قرآن، یک وظیفه‌ای است که از دوران امام سجاد (ع) شروع شد و البته می‌دانید که همیشه اینجور سیاست‌ها تدریجاً پیش می‌روند؛ دفعتاً پیش نمی‌روند، ناگهانی ثمر نمی‌دهند؛ لذا بود که از آغاز دوران امامت امام سجاد (ع)، یعنی از سال ۶۱ هجرت شروع شد و در زمان امام سجاد (ع) کمتر بود و در دوره امام باقر (ع) به اوج این فعالیت‌ها رسید.

چرا به ایشان «باقرالعلوم» می‌گفتند؟

خوب است اینجا یک تذکر بدهم و آن اینکه چرا امام باقر (ع) را می‌گویند «باقرالعلوم». در روایات آمده است که به امام باقر (ع)، «باقرالعلوم» گفته شد؛ «لأنَّهُ یبقر العلم/ دانش را می‌شکافد»

مگر بقیه ائمه (ع) دانش را نمی‌شکافتند؟ مگر علم امام باقر (ع) بیشتر از امام صادق (ع) یا بیشتر از امام سجاد (ع) یا بیشتر از امام عسکری (ع) بود؟

نه؛ همه از یک سرچشمه سیراب شده بودند و یک‌اندازه ظرفیت داشتند و کم وزیادی نبود. گمان بنده این است که (اینکه) امام باقر (ع) «باقرالعلم» است، یعنی حقایق و مفاهیم اسلامی را که در قشری از دروغ، فریب، ریا و تحریف پیچیده شده بود، می‌شکافد و آن لبّ و مغز را در کام مشتاقان حقیقت می‌اندازد. این گوشه دیگری از مبارزه ائمه ما (ع) است.

احیاء مبانی فکری و ایدئولوژیکی فراموش شده اسلام

از دوره امام سجاد (ع)، دوره و فصل چهارم امامت شروع می‌شود. در این فصل کاری که مورد نظر است، دو چیز است: یکی این است که مبانی فکری و ایدئولوژیکی اسلام که بر اثر طول زمان و تغییر شکل جامعه اسلامی به جامعه طبقاتی جاهلی و بر اثر حکومت ممتدّ بنی‌امیه_ آن کسانی که پدران فکری بنی‌امیه بودند_ رو به فراموشی گذاشته است، احیاء شود.

اصول جهان‌بینی اسلام و ایدئولوژی اسلام در میان مردم فراموش می‌شود؛ آن مساواتی که در اسلام وجود دارد، آن عدل مطلقی که در جامعه اسلامی منظور شده است؛ آن حالت توجه اخروی توأم با تلاش دنیوی که در متن اسلام مقرر شده است، آن ارزش و کرامتی که برای انسان در منطق اسلام معیّن شده است و آن ارزش‎های اصیلِ دست اول اسلامی، دارد فراموش می‌شود.

اسلام، هم در معارف و هم در فروع دین_ یعنی در مقررات حقوقی_ و هم در اخلاقیات، یک چیز دیگری شده است و دارد می‌شود.

از طرفی اصول اسلام فراموش می‌شود و از طرف دیگر، اصول ضد اسلامی دارد تزریق می‌شود و توسعه پیدا می‌کند.

قبلاً اشاره کردم که عقیده به جبر دارد جای عقیده به اراده، اختیار و استقلال انسان را که در متن دین اسلام است، می‌گیرد...

باری؛ چنین تحریف‌هایی در مکتب اسلام به‌وجود آمده بود. در اینجا یک شغل برای امامان (ع) _ از امام سجاد (ع) به بعد_ به‌وجود می‌آید و آن، مبارزه با تحریف است. امام سجاد (ع) و دودمان و جانشینانشان باید با تحریف مبارزه کنند؛ یعنی درست در نقطه مقابل حرکتی که دستگاه حاکم به‎وجود آورده است، اینها یک حرکتی ایجاد کنند و یک جریان تازه‌ای به‌وجود بیاورند و خلاصه برای اسلام تلاش کنند برای نشان دادن اسلام و معرفی طرز فکر اسلامی و ایدئولوژی اسلامی و ساختن افکاری بر مبنای اسلام. این کار اول آنها است...

تجهیز فکری و روحی وابستگان به طرز فکری اسلامی ائمه (ع)

وظیفه دوم این بزرگواران (ع) (اینکه می‌گویم وظیفه، یعنی وظیفه الهی‌شان و عملی که می‌کردند و انجام می‌دادند و ما از روی منابع و مدارک آن را می‌فهمیم) این بود که اینها سعی می‌کردند در ضمن اینکه جریان فکری اصیل اسلامی را حفظ می‌کنند، یک جریان سیاسی بسیار منظم و حساب‌شده‌ای را هم تعقیب کنند و وابستگان به طرز فکر اسلامی خود را دور هم جمع نگه دارند و اینها را با هم ارتباط دهند و از لحاظ فکری و روحی، اینها را تجهیز و تسلیح کنند...

این یک کاری بوده است که همه ائمه هشت‌گانه (ع) بعد از امام حسین (ع) تا امام حسن عسکری (ع) این کار را داشته‌اند و خلاصه‌اش عبارت است از تشکیل و اداره یک حزب مذهبیِ سیاسیِ مخفی و مجهز کردن فکری و روحی اینها برای اینکه در روزی که امر ما («امر» در این اصطلاح به‌معنای حکومت یا قیام است) _ به تعبیر روایات_ ظاهر خواهد شد...، این عده مجهز و مسلح باشند و کاملاً بتوانند از عهده وظیفه تاریخی خود برآیند و امر ائمه (ع) را پیش ببرند...

منابع

۱) انسان ۲۵۰ ساله: بیانات مقام معظم رهبری در باره زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه معصومین (علیهم‌السلام)، مؤسسه جهادی مرکز صهبا

۲) همرزمان حسین (ع): ۱۰ گفتار از حضرت آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم (علیهم‌السلام)، محرم ۱۳۵۱ هجری شمسی، انتشارات انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها