گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ میخواهم درباره رابطه غدیر و دفاع مقدس بنویسم. یادم میآید خود کوچکترین رزمنده گردان الغدیر لشکر ویژه شهدا بودم. شاید اگر میشد شناسنامهها را تکرار کرد، تاریخ تولد و محل تولد را به همین گردانِ الغدیر گره میزدم. اما شناسنامه، چند برگ کاغذ است. هویتمان را باید با این فراز بیفرود تاریخ تعریف کنیم. در این معرفی است که به تعریف نسبتی روشن میرسیم و میگوئیم؛ ما فرزندان غدیر بودیم که بر پهنه کربلا زاده شدیم.
به جای دیگر نباید چشم گرداند. حقیقت و همه حرف همین است؛ «ابتدای کربلا، مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود» واقعیت این است؛ «ابرهای خونفشان کربلا، اشکهای حضرت امیر بود.» ما هم خود را همیشه با کربلا تعریف کردهایم. به این باور، هر روز یقین ما افزون میشود که قطرهای از نینوا در جبههها افتاد و حماسه هشت سال دفاع مقدس ما، جانیافته از یک لحظه عاشورا بود. اگر نه این بود، نه آن میشد که دیدیم و چشم خیره دنیا به آن را هم تجربه کردیم.
کربلا و منطق همراهی با سیدالشهدا هم ریشه در غدیر داشت. ریشه در باوری که امامت را، ولایت را ادامه نبوت میدانست. در همین هندسه ولایت بود که با اشارههای خمینی بزرگ، دنیا را کوچک میدیدیم و قدرتهای دنیایی را حقیر میشمردیم. ما امام روحالله را نایب امام زمان (عج) میدانستیم و به فرمانش گردن مینهادیم. همین باور هم راز اصلی ایستادگی ما بود. ایرانِمان را هم کربلای معرفتی دیدیم و هنوز هم میبینیم لذا برای وجب به وجب خاکش، به جان میایستیم و خدا را صدا میزنیم.
ما در غدیر به سلسله ولایت امر در شکوه عصمت امامت و نیابت فقاهت صالح ایمان آوردیم. رفتارمان را هم به همین نظم دادیم تا نظاماتی نو در جهان شکل بگیرد که ترجمه ایمان عملی گردد. ما وطندوستیمان را هم ذیل همین باور به اوج رساندیم. اعتقاداتمان را هم در جغرافیای میهن به تکثیر میدیدیم. میان میهن و آیین ما یک «این همانی» شکل گرفته است که نمیتوان میانشان فرق قائل شد.
ملیترین فرهنگ ایران عاشوراست. راهبردیترین غدیر است. جغرافیای تجلی این دو نیز ایران عزیز ماست. دشمن هم دریافته است تا این «یگانگی» هست، همه برنامهها و آرزوهایش «نیست» میشود. به همین دلیل است که همه توان خود را میگذارد تا افتراق ایجاد کند. اما کور خوانده است چون در باورِ ملی ما، «کربلا به اصل خود رسیدن است» در این مسیر که با یقین گام برداریم حتما به حقیقت خویش میرسیم. چشم هم بههم زنیم، دورشدهها هم نزدیک میشود. این منطق تربیت نبوی است که از سلمان فارسی، به تصریحِ «منا اهل البیت» به تکریم، «سلمان محمدی» میسازد. ما هم نوادگان معرفتی سلمان و میراثداران خوی محمدی اوئیم.
مثلثی که در اضلاع آن زیست میکنیم از غدیر و عاشورا و ظهور شکل گرفته است. ما باور داریم در ظهور تجلی عینی غدیر را خواهیم دید در شکوه امامتِ مهدی موعود (عج). فرزندان شهید دفاع مقدس هم پا از قابها بیرون خواهند گذاشت برای «اقامه غدیر». ما هم به گوش باشیم و بکوشیم از کسانی نباشیم که به حسرت می گویند، «تا به خویش آمدم چه دیر بود!» دیر نکنیم. شهدا از ما نمیپذیرند.....
انتهای پیام/