معرفی کتاب

«فخر نور»

کتاب «فخر نور»  زندگینامه و خاطراتی از شهیدان«رحیمی« است که به قلم حجت الاسلام «رمضان تیموری» به نگارش در آمده است
کد خبر: ۶۷۷۹۹۷
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۶ - 11July 2024

«فخر نور»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از لرستان، کتاب «فخر نور» زندگینامه و خاطراتی از شهیدان «سیدفخر الدین و سید نورالدین رحیمی» است که به قلم حجت الاسلام «رمضان تیموری» به نگارش در آمده است.

در این کتاب 212 صفحه ای که انتشارات آیین احمد در سال 1393  آن را به چاپ رسانده است.  پس از مقدمه و پیشگفتار از صفحه 25  تا صفحه 50  زندگینامه شهید حجت الاسلام سید فخرالدین رحیمی آمده است.

در فصل دوم از صفحه 51 تا  119 خاطراتی از این شهید والا مقام به نقل از دوستان، همسایگان و آشنایان به رشته تحریر در آمده است که در پانوشت صفحه، مشخصات راوی قید شده است. خاطرات کوتاه نقل شده اند و با توجه به محتوا، عنوانی برای خاطره انتخاب شده است.

فصل سوم کتاب فخر نور از صفحه  121  تا  139 به مصاحبه شهید سید فخرالدین رحیمی اختصاص دارد. مصاحبه‌ها به صورت پرسش و پاسخ آمده است.

در فصل چهارم کتاب که از صفحه 141 تا 149 کتاب را در بر گرفته است مقاله ای از شهید سید فخرالدین رحیمی آمده است.در پنجمین فصل کتاب فخر نور که از صفحه 151 آغاز می شود و تا صفحه 171 ادامه دارد، متن تحلیف و چند سخنرانی شهید رحیمی در مجلس شورای اسلامی آمده است.

در فصل ششم کتاب که از صفحه 173 شروع شده است و تا صفحه 180 ادامه دارد زندگینامه شهید سید نورالدین رحیمی( برادر شهید سید فخرالدین رحیمی) آمده است.
در فصل هفتم کتاب فخر نور از صفحه 181 تا صفحه 193 خاطراتی از شهید سید نورالدین رحیمی نقل شده است.

فصل هشتم کتاب که از صفحه 195 شروع شده است و تا 207 ادامه دارد  به متن چند سخنرانی از شهید سید نورالدین رحیمی در مجلس شورای اسلامی اختصاص دارد
در صفحه 208 کتاب فخر نور شعری با عنوان کوه صبر از شاعر سید جعفر فیاضی  در وصف شهید سید نورالدین رحیمی به چاپ رسیده است. صفحات پایانی کتاب یعنی از صفحه  209 تا 212 به فهرست اعلام اختصاص دارد.

برشی از متن کتاب

راوی رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای(مدظله العالی)

« در سال56 زمانی که من در ایرانشهر درتبعید بودم، شهید سید فخر الدین رحیمی هم در آنجا تبعید  بود من او را نمی شناختم اما او من را می شناخت پس از چند ماع رژیم تصمصم گرفت تا مجموعه تبعیدی های ایرانشهر  را به جاهای دیگر پراکنده کند. او را به اقلید فارس و من را به جیرفت فرستادند و در آن شب دیجور که دژخیمان رژیم می آمدند تا ما را پرا کنده کنند چند جمله شهید رحیمی به آنها گفت که ترس بر پیکر آنان افکند شهید رحیمی گفت: دراین زمان شما با اولاد پیامبر و رسول خدا چنین رفتار می کنید اما بدانید خانه ظلم پا بر جا نیست دیر یا زود از میان خواهد رفت در برابر این پیش گویی صادقانه شهید رحیمی دژخیمان ترسیده و حتی جواب هم به شهید رحیمی ندادند من که شاهد این صحنه بودم، با خودم گفتم سیدی از لرستان مبارز و مجاهد یعنی این» 

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار