گروه استانهای دفاعپرس- عصمت دهقانی؛ محرم که به تاسوعا و عاشورا میرسد، پیامهای دردناکترین تراژدی تاریخ درگوشمان زمزمه میشود، از طرفی پیام اهمیت بصیرت و لایتمداری هر سال برایمان تکرار میشود.
محرم هست و جامعهای که با شمشیر تزویر بنی امیه آخرین نفس هایش را میکشد و یزید ملعونی که پند و اندرز در گوشش کارساز نیست و نیاز است که بانگی ندای حق خواهی مظلومان جهان را جاودانه سازد و چه کسی بهتر از کسی که خاتم انبیاء در گوشش «انا من حسین» زمزمه نموده و او را کشتی نجات و چراغ هدایت نامید، میتواند این بارسنگین را به سرمنزل مقصود برساند؟
یزیدی که بیشرمانه پرده حیا دریده و جامعه دینی که یادگار خاتم الانبیاء است را به فسق و فجور آلوده کرده است و به شیوههای مزدورانه عزمش را جزم کرده که از فرزند علی (ع) بیعت بگیرد بلکه مهر تأییدی باشد بر هرزه گریهای خود و خاندانش. اینجاست که سومین امام شیعیان همراه با خانواده و اصحابت برطوفان بلا سوار میشود بدون اینکه کشتی نجاتی بخواهد، چرا که خود کشتی نجات است و چراغ هدایت و چه زیبا از مرگی که در راه خدا باشد استقبال میکند.
در دشت بلا بزمی عاشقانه بر پا میشود. حج ناتمامی که بایستی تمام شود. عجب صحنههایی خلق میشود که تاریخ نظیرش را به خود ندیده است. از تصمیم حر گرفته که مظهر آزادگی و رهایی شد تا تیر حرمله که گلوی شش ماهه کربلا را نشانه گرفت شاید به یاد گریههای علی اصغر بود که ابوالفضل العباس (ع)، برادری که در وفاداری تاریخ را شرمنده خود کرد، با لبان تشنه از خوردن آبی که در مشتش بود خودداری کرد و اوج دینداریش را در وفا به اهل حرم به نمایش گذاشت.
و حالا چند سالیست که در اولین جمعه ماه محرم مادران سرزمین با رباب کربلا هم نوا میشوند به یاد کوچکترین شهید کربلا فرزندان دلبندشان را به همایش شیر خوارگان حسینی میآورند و با بستن پیشانی بندهای یا حسین (ع) و یا علی اصغر (ع) برپیشانی شان، میخواهند بگویند یا ابا عبدالله، فرزندمان را از همین حالا به مکتبت آورده ایم که راه سعادت و عاقبت بخیری را بیاموزد و در رکاب امام زمان (عج) یارو یاور مظلومان باشد. مولا جان در عاشورای امسال بوی غربت و تنهایی کودکان مظلوم غزه دلهایمان را کربلاییتر کرده است دیدن بدنهای سوخته و اربا اربای کودکانی که زود بزرگ شدند و پر کشیدند تفسیری از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است. در مکتب عاشورا مکان و زمان مفهومی ندارد و عاشوراست که مرزهای جغرافیایی را در هم نوردیده و دیوارههای تاریخ را فرو میریزد. تیرهای سه شاخه حرملهها هنوز هم گلوی کودکان تشنه لب را نشانه میگیرند.
مداحان و پیر غلامان حسینی که بالهای خیالشان را تا دور دستها به پرواز در میآورند و صحنههای کربلا را چه زیبا وصف میکنند، «کوچۀ تنهایی مسلم»، «پیمان شکنی کوفیان»، «بخل فرات»، «لبان تشنه»، «اسارت حضرت زینب (س)»، «مشک پاره و دستهای بریده ابوالفضل»، از قساوت «حرمله» میگویند و آزادگی «حر» را به رخ سر سپردگان دون صفتی میکشند که در مقابل اربابان خیانت سرتسلیم فرود میآورند و رد پای کینۀ قابیلیان را در جلوی چشمان بشریت مجسم میسازند بیت المقدس زخمی به تن دارد که کهنه نمیشود و با همین زخم جاده میانبری شده است تا کربلای حسینی را به کربلای غزه برساند و ملجأ و قبله سازش ناپذیری شده است که با ندای «هیهات من الذله» گره خورده است.
انتهای پیام/