به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، «یعقوب مهدیزاده اصل» دوازدهم فروردین ماه ۱۳۴۱ در شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود. وی دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربیت معلم بود و بهعنوان بسیجی در جبهه (دفاع مقدس) حضور یافت و سرانجام در پنجم اسفند ۱۳۶۵ با سمت تخریبچی در منطقه شلمچه براثر اصابت ترکش به سر به فیض شهادت نائل و در گلزار شهدای بهشت فاطمه (س) شهر اردبیل به خام سپرده شد.
در فرازی از وصیتنامه شهید «یعقوب مهدیزاده اصل»میخوانیم:
کسى را که در راه خدا کشته شده مرده نپندارید بلکه او زنده و جاوید است و لیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.
با سلام و درود بر منجى عالم بشریت حضرت ولى عصر (عج) و نایب بر حقش امام خمینى و با درود بى کران بر سرور شهیدان حسین بن على (ع) و با درود به روان پاک شهداى گلگون کفن و گمنام جنگ تحمیلى و با سلام بر شما امت شهید پرور نکاتى را به عنوان وصیت نامه حضورتان عرض مىنمایم.
اینک امروز جنگ به مرحله جدیدى رسیده است و با سابق فرق مى کند، حسین (ع) در جبههها نداى هل من ناصر ینصرنى سر داده است، لذا بر هر مسلمان متعهد واجب است که به این ندا لبیک گفته و بسوى جبههها روان شود. امروز امریکاى جنایت کار و شوروى تجاوزگر دست به دست هم داده و در صدد بلعیدن و کوبیدن تمام مستضعفان از لبنان و عراق و افغان گرفته تا دیگر کشورها هستند. تانداى مظلومیت خواهى را در دنیا خفه کنند؛ بنابراین بر ماست که با فریادهاى کوبنده الله اکبر و لااله الا الله این تجاوز و زورگویى را در هم بشکنیم و نداى مظلومیت خویش را به گوش جهانیان برسانیم و این میسر نمى شود مگر با خون دادن و شهادت در این راه.
انسان زمانى پا به عرصه وجود مى گذارد، مدتى زندگى مى کند و بعد چشم از این جهان فرو مى بندد چه خوب است حتى الامکان دست کشیده و مدتى نیز با خدا بگذراند. مگر مى شود تاانسان مى خواهد شروع کند شیطان وارد معرکه شده و دست به کار مى شود تا او را گمراه کند و اینجاست که اراده اى آهنین و پولادین مى خواهد که تاب و توان مقاومت داشته تا بر وساوس و مطامع شیطانى غلبه کند.
یارب دست این بنده ناچیزت را بگیر و نداى او را که از اعماق قلب بر مى خیزد گوش کن. پروردگارا وسوسه هاى شیطانى هر لحظه بر وجودم هجوم آورده و خردم مى کند. یاراى مقاومت ندارم و بغیر تو پناهگاهى ندارم.
خدایا یک لحظه مرا به حال خودم وامگذار که موجب فراقت بنده از تو مى شود. به قول استاد شریعتى: خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
آرى خواهم آموخت تا خون در رگهایم دارم و قلبم از کار نیافتاده، دست از مبارزه و ستیز بر نخواهم داشت تا خون در رگهایم جارى است با همه تجاوزگران زورمندان و قلدران در هم آویخت هر جا بروم داد خواهم زد و با صدایم تا اقصى نقطه جهان فریاد خواهم زد. اى مردم جهان بدانید تا زمانى که خون در رگهایم جارى است یک لحظه از پا نخواهم نشست و زمانى که دیگر رمقى برایم نماندآن وقت با خونم حرکتى دوباره به فرزندان این مملکت اسلامى خواهم بخشید.
و، اما شما برادران و خواهران عزیزم، امت شهیدپرور نکاتى را به عرضتان مى رسانم.
دشمنان اسلام هر روز در صددند تا این یکپارچگى و وحدت امت اسلامى را از بین ببرند و مردم را نسبت به انقلاب اسلامى و روحانیت اصیل و متعهد بدبین سازند؛ بنابراین بر شماست که فرصت را به دشمنان اسلام ندهید تا خداى ناکرده بار دیگر استکبار جهانى جایگزین اسلام شود. بلکه همیشه هوشیار و آماده بایستید و مشت خود را بر دهان یاوه گویان و کسانى که مى خواهند انقلاب را به انحراف بکشانند بکوبید و نگذارید خون شهیدان عزیزمان پایمال شود و دست بیعت با امام محکم کنید و نگذارید حسین زمان تنها باشد که اگر غفلت کنید، به عذاب الهى دچار خواهید شد؛ و مادرم عشق حسین مرا بدین وادى کشانده بایستى حسین را تنها نگذاشت و به یاریش شتافت لحظه اى فکر کن کربلا را به یاد آور و اباعبدالله الحسین (ع) را که تنها با ۷۲ نفر به او پیوستند. امروز لحظات حساسى است امام نیز فرزند و از تبار حسین (ع) است. آرى دیدم او نیز چنان فرمود آنهایى که توانایى برداشتن سلاح را دارند به جبهه بروند.
خدایا من نیز به نوبه خود به اوامر امام لبیک مى گویم و بسوى جبهه حق روانه مىشوم. شما نیز زینب وار راه حسین (ع) را ادامه دهید. رسالت حسین را بر دوش گرفته و حافظ خون شهدا و ادامه دهندگان راه آنان باشید.
شهید مظلوم بهشتى مى فرمود: شهادت عشق است و حالا ما را از معشوق مى ترسانند.
انشاءالله ما نیز بتوانیم عشقمان را به اثبات رسانده و با ریخته شدن خونمان به معشوق برسیم و یا اینکه سرافرازانه و پیروزمندانه بر دشمن غالب شویم.
خدایا مرا پاک بپذیر.
والسلام
انتهای پیام/