به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، مساله ولایت امام زمان و مباحث مربوط به ظهور و غیبت آن حضرت از مباحث مهم فقه شیعه است.
این مسائل هر چند از نظر علمی مورد بررسی قرار گرفته است، اما گره خورده با احساسات شیعیان است. هر شیعه واقعی آن حضرت بارها در لابلای روزمرگی هایش از خود می پرسد آیا امام زمان از من راضی است؟ آیا زندگی و عملکرد من توانسته رضایت آن حضرت را جلب کند؟ و ...
اما نکنته اینجاست که پاسخ به این سوال چیست و چگونه پاسخی را که در طول سالیان پیش به این مقوله داده شده در زندگی امروزی خود عملی کنیم؟
***
* رعایت تقوا و ایمان و متخلص بودن به اخلاق اسلامی
در بحار الانوار آمده است: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیل.»
«و چنانچه شیعیان ما - خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد - قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مىشدند، نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد ، که سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان مىرسید و این ها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت بما مىباشد، بنا بر این هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمىدارد جز اخبارى که از ایشان به ما مىرسد و ما را مکروه و ناراحت مىسازد و از ایشان انتظار نداریم و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما کافى و نیکو کارگزار و پشتیبانى است.»
* دعا برای ظهور آن حضرت
در بحار الانوار آمده است: «وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج... برای تعجیل فرج ، بسیار دعا کنید.»
همچنین مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین نقل میکند که آن حضرت فرمود: «وَاللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ التَّهْلُکَةِ إِلَّا مَنْ یُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَوَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه... به خدا قسم (حضرت قائم) چنان غیبتى می کند که کسى از مهلکه (بدبینى و گمراهى) نجات نمى یابد جز آنان که خداوند آن ها را در عقیده به امامتش ثابت قدم داشته و موفق نموده است که دعا کنند خداوند زودتر او را ظاهر گرداند.»
* استمرار بر حزن و اندوه در فراق امام زمان
در کمال الدین آمده است: «عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَرَأَیْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ وَ عَلَیْهِ مِسْحٌ خَیْبَرِیٌّ مُطَوَّقٌ بِلَا جَیْبٍ مُقَصَّرُ الْکُمَّیْنِ- وَ هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ الْوَالِهِ الثَّکْلَى ذَاتَ الْکَبِدِ الْحَرَّى قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَیْهِ وَ شَاعَ التَّغَیُّرُ فِی عَارِضَیْهِ وَ أَبْلَى الدُّمُوعُ مَحْجِرَیْهِ وَ هُوَ یَقُولُ سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ أَسَرَتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مُثِّلَ لِعَیْنِی عَنْ عَوَائِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْظَعِهَا وَ تَرَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک .
سدیر صیرفى گفت: من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام شرفیاب شدیم . دیدیم حضرت روى زمین نشسته و عبائى بى یقه پوشیده که آستین هایش کوتاه بود و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گریه می کرد و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود به طورى که رنگش تغییر کرده بود و در حالى که کاسه چشمش پر از اشک بود، می فرمود:
اى آقاى من! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب کرده
اى آقاى من! غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدى که یکى بعد از دیگرى از ما را می رباید و جمع ما را بهم می زند، کشانده است. من با اشک چشم و ناله هاى سینه ام که از مصائب و بلاهاى گذشته دارم نمى نگرم جز این که در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم می گردد.»
***
قطعا راضی بودن امام زمان از شیعیانش به این چند مورد ختم نمی شود و این موارد قطراتی بودند از دریایی بیکران.
شاید بتوان از رعایت حق الناس و نیز مقید بودن به حلال و حرام به عنوان مواردی نام برد که زمینه رضایت آن حضرت را فراهم می کنند.
البته هرکس، خود بهتر از عملکرد خویش و فراهم کردن زمینه رضایت آن حضرت آگاه است، اما گاهی باید گفت:
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران