گروه فرهنگ دفاعپرس_ مهدی مقاری؛ رسانهها در زندگی امروز بشر، نقشی انکارناپذیر را ایفا میکنند و از این رو؛ تغییراتی را نیز در زندگیهای مردم ایجاد میکنند که اگر این تغییرات و تحولات بر اساس پیشرفتهای شگفت حوزه علم و فنآوری باشد، میتوان به خوبی شاهد سپرده شدن امور به دست رسانهها بود که بهنوعی بشر، دستآموز رسانهها لقب میگیرد.
رسانهها که همیشه و در همه حال، غیر از سرگرمی و آموزش، اثرگذاری بر افکار عمومی را نیز در لوحه وظایف خود دارند، تمام اهتمام و کوشششان را برای آموزش دادن و هدایت افکار مخاطبان به کار میبندند.
در دنیای نوینی که ساختار رسانهها دچار تحولات ژرف و پیچیدهای شده است و هر فرد با گوشی تلفن همراه خود یک رسانه پویا و بروز در اختیار دارد، شاهد تغییرات ساختاری در حوزه رقابت رسانهای شدهایم و افرادی را نظاره میکنیم که نام شهروند خبرنگار بر آنان تداعی میکند؛ موضوعی که برخی عالمان این حوزه، نمیپذیرند و برخی هم با آن، کنار آمدهاند.
در این فضا است که اعتماد به رسانهها حتی رسانههای رسمی، کاهش یافته و اعتبار و میزان سنجش آنها نیز دستخوش متغیرهای پرشماری شده و اثرگذاری صاحبان رسانهها هم دچار افول و افت محسوسی شده است.
در چنین اتمسفری، اتفاقاتی که پیرامون ما در جامعه رخ میدهد، باید بدون کم و کاست و بیش و زیاد، در عین واقعیت و دقیقاً مبتنی بر آنچه که واقع شده است به مخاطبان انتقال یابد که با آن سخن که رانده شد، عملاً شاهد چنین عملی نخواهیم بود و عملاً همه اعتبار و دقت در رویدادها فدای سرعت انتشار و زودتر دیده شدن میشود و اعتماد بین صاحب رسانه و مخاطب، رفته رفته کاهش یافته، حتی ازبین میرود.
در چنین مجال و جایگاهی، شایسته است صاحبان قدرت خبری با بکارگیری امکانات و منابع انسانی لازم و حرفهای و همچنین ارائه آموزشهای ویژه و توانمندکننده به آنان و حتی مخاطبان، زمینههای ایجاد و راهاندازی مرجعیت رسانهای را فراهم و ایجاد کنند؛ در این رهگذر است که میتوان پاسخگویی راستین و برگرفته از صداقت به نیاز خبری مخاطبان را ارائه کرد و در شرایط لازم نیز مقابل تحریف و دروغها ایستاد و مقاومت کرد.
مرجعیت رسانهای در دنیای امروز، تبدیل به یکی از چالشهای بحثبرانگیز و بزرگ تصمیمسازان و تصمیمگیران فرهنگی جوامع شده است؛ به ویژه که در مواقعی شاهد قلیل بودن سواد رسانهای مخاطبان هم هستیم و دولتها نیز با ابزاری، چون خطمشی خود و دستکاری و اعمال محدودیتهای اینترنتی در پی القای این مدل از مرجعیت در حوزه رسانه و اطلاعرسانی هستند.
بالطبع؛ همه افراد خبره و عالِم در زمینه اطلاعرسانی در رسانهها، خواهان و خواستار ایجاد مرجعیت رسانهای و وحدت در این حوزه پرمخاطره هستند، ولی به شرطی که نگاههای سیاسی بر رفتارهای حرفهای صاحبان خبر و بنگاههای خبرپراکنی مستولی و چیره نشود.
این مفهوم پیچیده عصر ارتباطات و دوران تحول و دگرخواهی که تبدیل به مفقودهای در فضای خبری و رسانهای جامعه شده است، با گسترش و پیدایش رسانهها در کیفیت و کمیتهای متفاوت، رخی نو از خود نشان داده و در ایران امروز نیز به صدایی رفیع مبدل شده که قاعدتاً ابراز لازم برای تکصدایی رسانه را در اختیار ندارد و بعضاً مفهوم این لازم حوزه اطلاعرسانی با تکصدایی رسانهای اشتباه گرفته میشود و انتظار میرود عالِمان این حوزه، بازتعریفی نوین و برخاسته از نیاز علمی جوامع پیرامونی به جامعه خبری ایران ارائه دهند و تلاشی در راه استیفای حقوق شهروندی مردم در مسیر شناخت قالب این اصطلاح پرطمطراق کنند.
رسانههای رسمی کشور بهجای تقویت علمی و ساماندهی همیشگی خود و آنجا که در پارهای از مباحث، خود را از جامعه عقب میبینند، بهدلیل ضعف مفرط خود، فریاد مرجعیت رسانهای سر میدهند؛ گو اینکه مراد ایشان، تکصدایی رسانهای است و هیاهو برای هیچ و برنمیتابند که دیگر رسانههای جمعی، گوی سبقت را از آنان علیرغم در اختیار داشتن امکانات فراوان بالقوه و بالفعل و ردیفهای بودجهای هنگفت و درآمدهای پرسرو صدا، بربایند.
رسانههای رسمی میتوانند و باید با فرهنگسازی لازم و تقویت سواد رسانهای مطلوب جامعه و همسو شدن با فریادهای حق جامعه، عملاً در پاسخ به تنوعطلبی و جهانیشدن جامعه، فرکانس و پالسی مثبت از خود، نشان داده و در پی حاکمیت و استقرار مرجعیت رسانهای باشند؛ نه در پی القای تکصدایی رسانهای که سبب حاکم شدن جو خفقان و اختناق شده و نتیجه غایی آن هم، دورشدن مردم و جامعه از این قبیل رسانهها و روی آوردن به رسانههای زرد مجعول میشود که تمام تلاش و اهتمام آنها، پر شدن جیب صاحبان و رنگ و لعابدار شدن گیشههای مطبوعات است و عملاً به جنگ آشکار با فرهنگ و تمدن جوامع میروند و رسانه را از وظایف ذاتی و پاک خود، دور میسازند.
بههرحال مرجعیت رسانهای، عملاً نیازمند تجهیز و تقویت رسانهها و تدوین ساز و برگ خاص و صاحب شناسنامهای برای افراد فعال در این حوزه است که علاوه بر شناخت مخاطب و نیازهای آنان، رسانه را در خدمت آنان و آسایش و رفاه جامعه و زندگی امیدوارانه مردم با هر جایگاه و منصبی بسیج کند.
انتهای پیام/ 118