گروه فرهنگ دفاعپرس؛ سینمای ایران در سالهای گذشته اوضاع غریبی را پشت سر گذاشته است. تقریبا همه بخشهای سینما اعم از تولید، پخش و اکران با انبوهی از مشکلات ریز و درشت مواجه بود. البته که این حجم از انباشت مشکلات یکشبه و خلقالساعه بوجود نیامده و برخی از آنها ریشه در دو دهه اول انقلاب داشته، محصول چند دهه ناکارآمدی مدیریتی، مرکز محوری مفرط، دوری از پتانسیلهای استانی و عدم استفاده از علوم روز سینما بوده است.
در اغلب این سالها، کسانی سکانداری سینمای ایران را بر عهده داشتهاند که از حوزههای دیگر به این حوزه وارد شده بودند. عدم شناخت و شاید هم عدم تعلق خاطر به سینما باعث شد که صندلی ریاست را به منزله سکوی پرش به یک پست بالاتر و یا تسهیل کننده قوی برای دیده شدن و رسیدن به مقامی دیگر تصور کنند.
اگر سینمای ایران به وضعیت فعلی دچار است، نتیجه چنین «مدیریتی پشت میزی» بوده است. رویکرد سازمان سینمایی در این دوره اما، از این نوع نگاه به سینما فاصله گرفته است. خزاعی خودش از اهالی سینماست و مشکلات آشکار و نهان این سینما را میشناسد و از همه مهمتر اینکه برای «تغییر» آمده و اهل تعارفات و ملاحظات معمول هم نیست. او از همان لحظه اول شروع به کار نشان داده که مدیر متفاوتی است و آمده کارهای متفاوتی در این حوزه انجام دهد. عدالت فرهنگی، تقویت زیرساختها، توجه به فیلمسازان جوان و تاکید بر ترکیب مناسب و کارآمد شوراهای نظارتی ... بخشی از اولین اقدامات قابل توجه او در این حوزه بوده است.
مدیریت سازمان سینمایی اگر در دورههایی، منحصر به آدمهای محدود با طیف سیاسی خاص در اتاقهای در بسته بوده، در سه ساله اخیر، این رسم قدیمی و غلط کنار گذاشته و دایره مدیریت از جغرافیای محدود اتاقی در میدان بهارستان فراتر رفته و تا دوردستترین استانها و شهرستانهای دور گسترش داده است. از چارویماق در آذربایجان شرقی تا شهرستان بوکان در آذربایجان غربی، از کردستان تا تربت جام، از سراوان و خاش تا بهمئی و سی سخت، از هرمزگان تا تربت حیدریه و …
حالا استعدادهای استانهای دیگر هم به شکل فزایندهای به اینکه در حوزه سینما جدی انگاشته شوند، دلگرم شدهاند. سفرهای استانی ریاست سازمان سینمایی در نوع خود، آغاز باشکوه حرکتی فرهنگی، هنری اجتماعی و کاملا تازه و نو است که بسیاری را در گوشه و کنار به نتایج آن امیدوار کرده است.
این سفرها، نشان داده که ما چه حجمی از ظرفیتهای استانی را در حوزه سینما به انحای مختلف نادیده گرفته بودیم و برای آن برنامهای نداشتهایم و همه چیز را معطوف به مرکز و جنجالهای آن کرده بودیم. شاید اگر در طول این سالها به زیرساختهای سینما در سایر استانها بیشتر توجه میکردیم و اسباب توسعه همه جانبه آن را فراهم میکردیم، بیشتر از تهران میتوانستیم از مواهب آن بهرهمند شویم. اما متاسفانه، توجه همه جانبه و خارج از قاعده به تهران و دغدغههای پایتختنشینان، عملا بخش عظیمی از مردم کشور را از سینما منفک کرده است. به همین خاطر است که در سالهای گذشته مردم ایران کمتر خود و مسایل خود را در آینه سینمای کشور میدیدند. مدیریت فرهنگ و سینما در دولت آیتالله رئیسی تلاش کرده تا طرحی نو در اندازد و از ظرفیتهای نهفته استانهای مختلف کشور برای غنا و پویایی سینمای کشور استفاده کند.
به نظر میرسد سازمان سینمایی در دولت سیزدهم از میان «مدیریت میدانی» و «مدیریت پشت میزی»، مدیریت میدانی و در صحنه را انتخاب کرده است. مواجهه و تعامل هدفمند با مسولان استانهای مختلف و رصد داشتهها و ظرفیتهای آنها، قدم اول برای انجام یک کار بزرگ در حوزه سینماست. درگیرکردن نهادها و سازمانهای مختلف و مشارکت دادن آنها در طرحهای سینمایی از جمله اقداماتی است که میتوان به نتایج آن خوش بین بود؛ رویهایی که شایسته است در دولت چهاردهم هم استمرار پیدا کند.
دستاوردها و عملکرد نشان داده که مدیریت سینمایی دولت سیزدهم برغم همه مشکلات عمومی کشور، ابعاد مختلف سینمای ایران را به خوبی میشناسد و برای برون رفت از وضعیت موجود، با راهبرد و طرح و برنامه مفصل قدم برداشته و «وضعیت موجود» را به اندازه توان، منابع، اختیارات و با توجه به حقایق پیرامونی «به وضعیت رضایت بخشی» تبدیل کند.
دیدار بیواسطه مدیران این سازمان و آشنایی آنها با نقاط قوت و ضعف سینمای کشور بویژه استانها و تلاش برای استفاده حداکثری از توانمندیهای این مراکز، همان «حلقه گمشده سینمای ما» برای رسیدن به سینمای ملی است. سینمایی که تمام قومیتها و خرده فرهنگهای ایرانی میتوانند خود را در آن ببینند. اختصاص سهم چشمگیری از ظرفیت سینما به سینماگران نوظهور استانی که طی دو ساله اخیر به عرصه سینمای حرفهای ورود پیدا کردهاند و بنیانگذاری فضایی تازه برای این بخش از استعدادهای مهجور از «نتایج سحری» رویکرد مدیران سینمایی دولت سیزدهم است.
انتهای پیام/ 121