شهید «چرخنده»؛ از برهم زدن کنگره حزب رستاخیز تا رشادت در عملیات رمضان

غلامعلی چرخنده مسئول امور مالی تیپ ۲۱ امام رضا (ع) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که ۲۷ مرداد سال ۱۳۶۵ طی سانحه‌ای در جبهه به شهادت رسید.
کد خبر: ۶۸۵۲۲۳
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۲ - 17August 2024

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: غلامعلی چرخنده فرزند محمد در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۴۳ در گرگان متولد شد. به جای مهد کودک در مکتب‌خانه آموزش دید و پس از آن راهی مدرسه ابتدایی شد.

در دوران کودکی به حل جدول و ورزش‌های فوتبال، کشتی، کاراته و ژیمناستیک علاقه خاصی داشت. این علاقه باعث شد که عضو تیم دست دوم، فوتبال شهید آزاد مشهد شود و در مسابقات کشتی ناحیه یک مشهد مقام قهرمانی را کسب کند.

سال ۱۳۵۶ نیز دانش‌آموز نمونه مدرسه شد و بنا بر رسم آن دوره، دانش‌آموزان نمونه را برای عضویت در کنگره حزب رستاخیز انتخاب می‌کردند. ۱۲ سال بیشتر نداشت که به این کنگره راه یافت و با اینکه ریزنقش‌تر از سایرین بود، هنگام صرف ناهار برخلاف دیگر دانش‌آموزان، از خوردن غذا امتناع کرد و لب به گلایه و شکوه از وضعیت فلاکت‌بار مردم ایران باز کرد و همین اقدام پدرش را روانه ساواک کرد تا سین جیم ماموران امنیتی را پس بدهد.

زیست انقلابی شهید «چرخنده»؛ از کنگره حزب رستاخیز شاه تا عملیات رمضان

در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را برگزید و در حوزه علوم فکری بیشتر با کتاب‌های علمی، دینی و آثار شهید مطهری مانوس بود. دعا و قرآن بسیار می‌خواند و دعای کمیل را از حفظ بود و با صوت بسیار عالی می‌خواند و هرشب جمعه برای خواندن دعای کمیل به حرم امام رضا (ع) می‌رفت. سال ۱۳۵۴ به اتفاق برادر و جمعی از دوستانش به طور مخفیانه جلسه دوره قرآنی را زیر نظر استادی روحانی به نام «سعیدی» که از انقلابیون تحت تعقیب ساواک بود، تشکیل داد؛ با گل کردن آتش انقلاب، حضور او نیز در جمع تظاهرات‌کنندگان افزایش یافت و سبب شد تا یک سال مانده به اخذ دیپلم ریاضی، با وجود شاگرد اول بودن، به خاطر انقلاب ترک تحصیل کرد.

زندگی انقلابی غلامعلی بعد از پیروزی انقلاب قوت گرفت به طوری‌که عضو بسیج شد و در مسجد ابوالفضلی‌های عامل و مسجد امام خمینی (ره) فعالیت‌های خود را ادامه داد و شبانه روزش را وقف خدمت به مسجد و خانواده‌های شهدا ساخت. به واسطه تلاش برای افشای ماهیت گروهک‌ها بیش از پیش شناخته شد و در سال ۱۳۶۲ به عضویت سپاه در آمد و به دلیل توانایی‌هایش مسئول امور مالی منطقه پنج ثامن الائمه (ع) شد.  ۲۱ تیر سال ۱۳۶۱ به جبهه رفت و عضو گردان جندالله شد. همان سال با این گردان در بخش دوم عملیات رمضان شرکت کرد.

شهید در دفترچه خاطراتش نوشته است: «به ما خبر رسید که شب حمله است و ما در موضع پدافندی قرار گرفتیم و باید در خاکریز می‌ماندیم. من ناراحت شدم، ولی با دیدن بسیجی‌ها از شدت ناراحتی مان کاسته شد و یک خاکریز برای احتیاط در ۱۰۰۰ متری ما ساخته بودند، که اگر حمله موفقیت آمیز بود، بچه‌ها آن جا موضع بگیرند. حمله شروع شد و گلوله و خمپاره بود که به زمین می‌رسید و ماشین مهمات را به آتش کشید. صبح آن روز همه خسته بودند، ولی خوشحال از این که شکست نخوردیم، بلکه از امتحان الهی سربلند بیرون آمده بودیم. مسئول امدادگر به من گفت: باید به خط مقدم، به گردان یدالله بروم. در آن زمان گردان یدالله دژ دوم بود و ما آن شب در سنگر فرماندهی خوابیدیم و فردایش با بقیه به خط مقدم رفتیم.

نیمه‌های شب بود که از خواب بیدارمان کردند و گفتند که آماده باش است. چون عراقی‌ها به شدت خاک ما را مورد هدف قرار داده بودند، بلند شدیم. دو نفری یک اسلحه گرفتیم و تا صبح این درگیری ادامه داشت تا این که صبح درگیری تمام شد و من و دوستم بالای خاکریز ایستاده بودیم و به محل درگیری دیشب نگاه می‌کردیم. ناگهان سه گلوله به فاصله چند متری از بالای سرمان گذشت و پشت سرش ۵ الی ۶ خمپاره ۱۲۰ زدند که واقعاً در آن حالت معجزه رخ داد و تمام ترکش‌ها در خاکریز فرو رفت و من هیچ آسیبی ندیدم؛ و یک خمپاره به شدت به سنگر ما برخورد کرد، ولی به خواست خداوند عمل نکرد.»

غلامعلی قبل از اعزام آخرش، ممیز امور مالی منطقه ۵ سپاه بود و در رابطه با خراسان، سمنان و مازندران فعالیت داشت. افتخارآفرینی این رزمنده جان‌بر کف ادامه داشت و با بروز استعدادهایش مسئول امور مالی تیپ ۲۱ امام رضا (ع) شد. در آخرین ماموریت برای تامین وجه و پرداخت حقوق رزمندگان عازم باختران شد و هنگام بازگشت مقابل پاسگاه ژاندارمری ماهی‌دشت دچار سانحه شد. غلامعلی چرخنده ۲۷ مرداد ۱۳۶۵ در جبهه ماهی‌دشت کرمانشاه به علت تصادف و ضربه مغزی و خونریزی داخلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای خواجه ربیع واقع در مشهد مقدس در سینه خاک آرمید.

زیست انقلابی شهید «چرخنده»؛ از کنگره حزب رستاخیز شاه تا عملیات رمضان

شهید قبل از عملیات مهران در وصیت نامه خود چنین نوشته است: «خدایا، خدایا، تکه تکه ام کن و تکه هایم را به مادرم نرسان که او مادر وهب است و بدنم را بسوزان و خاکسترم را به صبا بده تا، چون صحابه عزیز پیامبر (ص) به فرات و دجله بپیوندم.»

قبل از عزیمت به منطقه، در اسفند ماه ۱۳۶۴ در وصیت‌نامه دیگرش چنین آورده است: «به دوستان می‌گویم که غم بودنم، با ماتم نبودن عزیزان بسیار سنگین‌تر است از غم نبودن در بین شما. آن چه به شما کردم جز ستم نبود و طلب عفو و رحمت از همگان را دارم و همه را بخشیدم. سعی کنید در همه لحظات عمر، خدا و مصلحت خدا را در نظر داشته باشید، چرا که آن هنگام که خداوند از ما نظر لطف خود را بازگراند، دیگر ما را توان یاری نخواهد بود.»

انتهای پیام/ ۱۱۲

نظر شما
پربیننده ها