در اینستاگرام منتشر شد؛

روایت جالب عکاس ایرانی که این روز ها در سوریه به سر می برد

وقتی که داشتیم عکس میگرفتیم مروه، دختر ده یازده ساله‌ایی که باهاش دوست شده بودم و کلی عکس پرتره ازش گرفته بودم سمت راستم ایستاد! وقتی داشتیم عکس میگرفتیم یهو دستشو انداخت دور گردنم و گردنم رو کشید پایین!
کد خبر: ۶۸۵۵۰
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۷ - 01February 2016

روایت جالب عکاس ایرانی که این روز ها در سوریه به سر می برد

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، محمدرضا جوفار،عکاس خبرنگار که این روزها در سوریه به سر می برد در آخرین پست خود در اینستاگرام آورده است امروز وقتی از خیابونهای ویرانه عکس میگرفتم چشمم افتاد به یک سری بچه ها که داشتن بازی میکردن! رفتم و چند ساعتی ازشون عکاسی کردم آخرش یکی که باهام بود گفت وایسا با این بچه ها ازت عکس یادگاری بگیرم منم که خدا خواسته بچهها رو جمع کردم، وقتی که داشتیم عکس میگرفتیم مروه، دختر ده یازده سالهایی که باهاش آشنا شده بودم و کلی عکس پرتره ازش گرفته بودم دست راستم وایساد! وقتی داشتیم عکس میگرفتیم یکدفعه دستشو انداخت دور گردنم و گردنم رو کشید پایین!منم نمیدانستم اونموقع باید چه واکنشی نشان بدم بعد چند ثانیه که گذشت دست کرد توی ریشم... نمیدونم چرا اونموقع،حس کردم شاید، مروه، پدری داشته که همیشه دست میکرده توی ریشهاش و بغلش میکرده...پدری که حالا نیست!!

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار