گروه فرهنگ دفاعپرس - اکبر صفرزاده: حُرّ بْن یَزید ریاحی ژنرالی است به وسعت تاریخ و یا حتی فراتر از آن. تاریخ با همه عظمتش هنوز کوچکتر از حُرّ بْن یَزید ریاحی است و هم قد و اندازه او نشده است. شاید هزار سال دیگر یا دو هزار سال دیگر زمان لازم باشد برای هم قد و اندازه شدن تاریخ و حُرّ بْن یَزید ریاحی.
حُرّ بْن یَزید ریاحی در واقعه کربلا که در قرن اول هجری قمری روی داد بهترین و انسانترین ژنرال موجود بود، الان که در قرن چهاردهم هجری قمری هستیم و مثلا تمدن همه جای دنیا را فرا گرفته بهترین ژنرال است و احتمالا تا هزار سال دیگر نیزهمچنان بهترین خواهد بود و بهترین خواهد ماند.
حر بن یزید ریاحی الماس است؛ زنگ نمیزند، نمیپوسد، در گذر زمان ارزش خود را از دست نمیدهد بلکه برعکس هر چه میگذرد گران قیمتتر میشود.
برای رسیدن به درکی بهتر و بالاتر از ارزشهای بی شمار حربن یزید ریاحی باید رفتار حربن یزید ریاحی با امام حسین (ع) که شرح آن در زیر میآید را مقایسه کنیم با رفتارهای بسیاری از مامورهای نظامی و ژنرالهای فعلی دنیا؛ مثلا رفتارپلیس آمریکا با جرج فلوید یا نظامیان صهیونیسم با کودکان فلسطین یا هزاران پلیس و ماموری که به محض رسیدن به متهم از گاز اشک آور استفاده میکنند یا اسلحه یا شوکر و در برخی موارد هم متهم را تا سر حد مرگ کتک میزنند.
عبیدالله بن زیاد، چون از حرکت امام حسین (ع) به سوی کوفه آگاه شد، حر را که از بزرگان و رؤسای قوم خود در کوفه بود به فرماندهی سپاهی با نزدیک به هزار سوار منصوب کرد و به رویارویی امام حسین (ع) فرستاد.
حر بن یزید ریاحی و سپاهیانش به هنگام ظهر، از گرد راه فرا رسیدند و در حالی که خود و همراهانش تشنه بودند، برابر امام حسین (ع) و یارانش قرار گرفتند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام (ع) با آنان صلح آمیز بود چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند و، چون حرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت.
حر مأموریت خود را به عرض امام (ع) رساند. امام (ع) به تأکید فرمود مردم کوفه از او دعوت کردهاند تا به کوفه بیاید و متعاقباً تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شدهاند، باز میگردد. حرّ از وجود چنین مکاتباتی اظهار بیاطلاعی کرد و گفت او و همراهانش در زمره نویسندگان نامهها نبودهاند و وی مأموریت دارد امام (ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد.
چون امام با یاران خویش عزم حرکت نمود، حر مانع حرکت امام (ع) به سمت کوفه و نیز مانع بازگشت امام حسین (ع) به حجاز شد. حرّ پیشنهاد داد امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند.
حر به امام (ع) گفت: من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری میکنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامهای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامهای به یزید بنویسید، تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد؛ و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم.
حضرت (ع) با حر حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی کاروان امام حسین (ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، بازداشتند. حُر گفت: همین جا فرود بیا که فرات، نزدیک است.
امام (ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: کربلا. امام (ع) فرود آمد. حر و لشکریانش نیز در گوشهای دیگر ساکن شدند. پس از فرود آمدن کاروان امام حسین (ع)، حر نامهای به ابن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام (ع) در کربلا با خبر کرد.
در واقعه کربلا امام حسین (ع) متهم است و حر بن یزید ریاحی مامور؛ اما حر بن یزید ریاحی همراه با امام حسین (ع) نماز میخواند، در نماز به وی اقتدا میکند، برای نجات جان امام راه حل پیشنهاد میدهد و در انتها زمانی که دیگر چارهای پیش روی خود نمیبیند به یاران امام ملحق میشود.
انتهای پیام/ 121