گروه فرهنگ دفاعپرس- فرشته حاجی زاده؛ امـروزه وسـایـل ارتـبـاط جمعى در تمامى کشورها نقش حساس و مهمّى را در زمـیـنههاى مختلف از جمله سیاسى، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگى ایفا مى کنند.
افکار عمومی مجموعهای از تفکراتی است که مردم به آن ایمان دارند، یکی از مهمترین وسایل در شکلدهی به افکار عمومی رسانهها هستند رسانهها برای اقناع و تاثیرگذاری بر افکار عمومی بین پدیدهها و واقعیتها قرار میگیرند.
زندگی در دنیای امروز بدون رسانهها قابل تصور نیست و نمیتوان نقش رسانههای جمعی مخصوصا رادیو و تلویزیون و شبکههای اجتماعی را نادیده گرفت. یکی از مهمترین ابزارهای رسانه برای مردم دانایی و آگاهی بخشی در مورد موضوعات مختلف است، در این بین چگونگی نحوه تاثیرگذاری رسانهها در افکار عمومی و جهت دهی به این افکار نیز بسیار مهم است، رسانهها تا حد بسیار زیادی توانستهاند بر ذهن افراد تاثیر بگذارند و در تغییر افکار عمومی سهیم باشند.
در حال حاضر با تغییر سبک زندگی افراد و تغییر نگرشها، جامعه از سنتی به مدرنیته تبدیل شده است و مردم به سمت آرمانگرایی و حقیقت رو آوردهاند اما این آرمانگرایی با اختلافات طبقانی در جامعه برای افراد با سطوح مختلف و باورپذیری اطلاعات دریافتی متفاوت شده است.
شبکههای اجتماعی به دنبال فرهنگسازیهای درست یا غلط برای مردم هر جامعهای هستند و در خیلی از موارد رفتارها و کنشهای اجتماعیایی را تبلیغ میکنند که با فرهنگ آن جوامع سازگار نیست.
رسانهها در وهله اول نمیگویند که چطور فکر کنید، اما مشخص میکنند که درباره چه موضوعی فکر کنید، از طریق این تکنیک توجه عموم مردم به موضوعات معینی محدود میشود که شاید موضوع اصلی جامعه نباشد. روند برجسته سازی زمانی سرعت میگیرد که اشخاص معروف درباره موضوع اظهارنظر کنند، مسئله آشنا بودن موضوع و رویداد هم عامل مهمی در موفقیت و عدم موفقیت برجستهسازی است. این عملکرد میتواند یک تهدید باشد یا یک فرصت بنابراین باید قدرت رسانهها را در تهدیدسازی و فرصتسازی بسیار جدی گرفت.
شاو و مک کامبس به عنوان طراحان این نظریه در سال ۱۹۷۲ پژوهشی در مورد تاثیر برجستهسازی در نگرش سیاسی مردم آمریکا انجام دادند، تحقیقات آنها نشان داد تاکید رسانههای آمریکا بر شعارهای انتخاباتی تاثیر مستقیمی در قضاوت رایدهندگان داشته است، در مبارزات ریاست جمهوری کارتر-ریگان هم رسانهها با برجستهسازی رویکرد ریگان به تسخیر لانهجاسوسی کارتر را کنار زدند.
رسانه اگر در جهت علاقه و منافع مخاطب کار کند قطعا میتواند بخش عظیمی از افکار عمومی جامعه را با خود همراه سازد، مردم امروزه محاطبین منفعلی نیستند و ممکن است هر حرفی را باور نکنند و جهت دادن به آنها بسیار دشوار است، رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند فضایی را فراهم سازند و به کمک تکرار و تبلیغ، از این فضا برای جهت دادن به افکار عمومی استفاده کنند.
در این میان گاه بعضی از رسانههای و شبکههای خبررسانی اطلاعاتی را هم با قصد و غرض از پیش تعیین شده به افراد منتقل میکنند و یا از اطلاعات منابع رقیب در جهت تضعیف موضوعاتی که برای آن برنامه ریزی شده است افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهند.
البته نباید تصور کردکه همواره رسانه در حال جهت دادن به افکار عمومی است؛ افکار عمومی هم قادر است محتوای رسانه را تحت تاثیر قرار دهد و همواره تعاملی میان این دو برقرار است.
با این تفاسیر با توجه به فراگیری استفاده از وسایل ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی نباید از بحث آموزش به مردم غافل شد و همواره هر کشوری با توجه به امکانات و شرایطی که در اختیار دارد باید در پی تعلیم مردم باشد تا اطلاع رسانیهای مارپیچ و پی در پی و گاها غلط در بخش خبر رسانی برای جوامع مشکل ایجاد نکند.
انتهای پیام/ 801