ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد فرمودند: ملت ما مصمم است یک بار و برای همیشه ثابت کند که ستم را به هیچ قیمتی نخواهد پذیرفت و در این راه حدی برای فداکاری و ایثار نمی‌شناسد. در عین‌ حال ما آماده‌ایم در هر راهی که به برقراری یک صلح دائمی و نابودی ریشه‌های جنگ و اختلاف و ایجاد روابط مسالمت‌آمیز با کلیه کشور‌ها منطقه انجامد، پیش‌قدم شویم.
کد خبر: ۶۸۸۵۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰ - 04September 2024

به گزارش گروه سیاسی دفاع‌پرس، در سال ۱۳۶۵ هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هراره پایتخت کشور زیمباوه برگزار شد و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور به عنوان نماینده ایران در این احلاس شرکت کردند. معظم‌له در این جلاس سخنرانی مهمی را ایراد کردند که واجد نکات برجسته فراوانی است و بعد از چهار دهه هنوز می‌تواند به عنوان یک بیانیه کامل و جامع در خصوص شناخت ماهیت استکباری غرب و رژیم آپارتاید صهیونیسم و چرایی وحدت جهان اسلام و استعمار ستیزی کشور‌های استعمارزده علیه غرب و شرق است و می‌تواند برای آینده نیز مورد بررسی قرار بگیرد.

متن این سخنرانی را به مناسبت سی و هشتیمن سال‌گشت با تلخیص در ادامه می‌خوانید:

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

فرهنگ سلطه تهدید همیشگی علیه جهان

هشتمین دوره جنبش در شرایطی آغاز می‌گردد که قسمت بزرگی از منابع اقتصادی و ثروت‌های جهان در نتیجه مسابقات تسلیحاتی غرب و شرق و تنش بین دو قطب به هرز می‌رود، تضاد فزاینده بین شمال و جنوب هنوز همچون مهمترین مشکل جهان مطرح است. شرایط مبادله مواد خام با کالا‌های صنعتی بیش از گذشته به ضرر جهان سوم تغییر یافته، صدور بحران و تشنج، با افزایش تصاعدی صدور تسلیحات به جهان سوم همراه بوده است و در نتیجه این ستم مضاعف، مفاهیم رشد و توسعه در بسیاری از مناطق به صورت شعار‌هایی دست نیافتنی و غیرعملی در آمده است. تاراج ثروت‌های جهان سوم از طریق بحران وام‌ها به منافع نسل‌های آینده نیز تسری یافته است.

جدایی از ارزش‌های ادیان الهی که مطمئن‌ترین معیار‌ها برای تنظیم رفتار بشر هستند، منجر به هرج و مرج اخلاقی گردیده و بنیاد‌های فرهنگی جوامع را به شدت لرزان ساخته است. توفیق در مقابله و مبارزه با وضع انفجارآمیز موجود در گرو تلاش فوری، مستمر، همه‌جانبه و جهانی است. ناچار این فرصت باید به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرد و الا قسمت عمده‌ای از مسؤولیت ادامه بحران‌ها به عهده ما خواهد بود.

مشکل اصلی آن است که دنیا، نظام سلطه را پذیرفته است. اگر نظام سلطه در زمان‌های گذشته به صورت لشکرکشی و برده‌کشی امپراتور‌ها تجلی می‌کرد، امروز به شکل شبکه بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه‌های بسیار متعدد حیات ملت‌ها ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود اقتصادی خاص، روابط سیاسی ویژه و از همه بالاتر فرهنگ سلطه را ایجاد کند؛ لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراتور‌ها آمادگی و دفاع نظامی ملت‌ها کفایت می‌کرد، امروز حتی برای احساس سلطه از سوی ملت‌ها، نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتا ابعاد وسیعی یافته است.

فرهنگ سلطه، ملت‌های ضعیف را ذلت‌پذیر و معتاد به ستم ساخته است. باید از درون ذاتشان آنان را درمان کرد. باید باوری عمیق به کرامت و قدرت انسان به خدا، به ارزش‌های انسانی راستین، به پوچی قدرت‌های طاغوتی، در انسان‌ها دمید و آنان را با این سلاح کندی ناپذیر، مسلح کرد. تماشاچی ظلم بودن و بی‌تفاوت ماندن نیز همانند ظلم و خود، مرحله‌ای از آن است. تکیه به قدرت لایزال الهی و ایمان راسخ به مردم، درس دیگر اسلام به ملت‌ها و رهبران است که آنان را به ایستادگی در برابر سلطه‌های جهانی تشجیع می‌کند و امید موفقیت را در آنان پرفروغ می‌سازد.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

انقلاب اسلامی نماد مبارزه با سلطه

انقلاب اسلامی ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، شاهد زنده و فوق‌العاده‌ای است بر بطلان این پندار که سلطه‌های جهانی شکست‌ناپذیر و خواست و اراده آن تخلف‌ناپذیر است. پیام بزرگ انقلاب ما به ملت‌های مقتدر، آن است که گردن نهادن به نظام سلطه اراده قدرتمندان را فقط به دلیل قدرتشان، مشروعیت بخشیدن، گناه و غلط و خود بزرگترین وسیله سلطه نامشروع است.

انقلاب بزرگ اسلامی ما، راز توفیق در آزمایش عظیم خود را این می‌داند که جدا و حقیقتا به قدرت لایزال الهی و به مردم تکیه کرده و قدرت‌های معارض و مهاجم را شکست‌پذیر دانسته است. با این روحیه است که ما امروز نظام جهانی ظلم و انظلام را صریح و بیم‌هابا نفی می‌کنیم، این را وظیفه خود دانسته و به پیشرفت آن عمیقا امیدواریم.

نفس به وجود آمدن این جنبش، عصیان و طغیانی از طرف کشور‌های مستقل جهان سوم، علیه نظام سلطه بوده است. امروز نیز جهان سوم برای تحرک و سازماندهی تلاش‌های خود، چارچوبی بهتر از غیرمتعهّدها نمیشناسد. ما برای ارزیابی دستاورد‌ها یا ضعف‌ها باید ببینیم جنبش در این مسیر، یعنی رفض نظام سلطه و جایگزین کردن روابط عادلانه چه کرده است؟ از گذشته درس بگیریم و آینده را با پشتوانه آن، بسازیم.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

مبارزه با سلطه طلبی رسات جنبش عدم تعهد

آیا هیچ جنایتی زشت‌تر از اشغال نظامی یک کشور یا اقدام به تجاوز برای دستیابی به سلطه‌ی سیاسی و اقتصادی بر یک ملت وجود دارد؟ در ربع قرن اخیر، تعدادی از ملت‌های محروم جهان سوم و دولت‌های نوپای مردمى آنان قربانی چنین اقداماتی شده‌اند، آیا جنبش توانسته است علیه متجاوز در آنگونه موارد یک فشار قوی بین‌المللی ایجاد کند؟ جنبش غالبا حتی از موضع‌گیری صریح، یعنی کمترین کاری که از آن انتظار می‌رود سر باز زده و در آن موارد محافظه‌کارانه عمل کرده است.

از جنبش البته توقع نیست که مانند یک پیمان نظامی وارد معرکه شود، لیکن این انتظار هست که شجاعانه و صادقانه از حق و از مظلوم و قربانی تجاوز و سلطه‌طلبی دفاع کند. ملت‌ها انتظار دارند که زد و بند قدرت‌ها به جنبش سرایت نکند و ترفند‌های دیپلماتیک و ریاکارانه متداول در آن جای نداشته باشد.

در زمینه سلطه اقتصادی، امروز شاهد آنیم که کشور‌های توسعه یافته صنعتی، مواد اولیه و منابع طبیعی جهان سوم را به هر بهایی که خود می‌خواهند می‌برند و از نیروی کار ارزان آنان به هرگونه که مایلند استفاده می‌کنند و محصولات صنعتی خود را به هر بهایی که منافع اقتصادی‌شان ایجاب کند به این کشور‌ها می‌فروشند. شبکه مخوف اقتصادی وابسته به قدرت‌های بزرگ، چنان امور کشور‌ها را به دست گرفته که رفته رفته و منفعلانه، این فکر در ذهن‌ها رشد می‌کند که دیگر امیدی به نجات نباید داشت. فرهنگ سلطه از هر سو منافع اقتصادی را برای سلطه‌گران تضمین می‌کند و اگر حرکتی رهایی‌بخش در جایی آغاز گردد و ملتی بیدار شود، ابتدا با به کارگیری همه‌گونه حیل، به خاموش کردن آن می‌پردازند و اگر علی‌رغم آنان آن ملت پیروز شد، آنگاه هجوم نظامی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی شروع می‌شود.

من به عنوان رئیس جمهور کشوری که نظامش ثمره قیام وسیع و خونین مردمی علیه بزرگترین طاغوت‌های زمان یعنی امپریالیسم آمریکاست و حکومتش پرچمدار شجاع ارزش‌های الهی است و از نخستین روز کشورش آماج همه‌گونه تهاجمات قدرت‌ها و نوکران آنان بوده و هست با همه احترام و اعتقادی که به این جنبش دارم، اعلام خطر می‌کنم که اگر جنبش به یک اقدام اساسی و زیربنایی در رفع مشکلات ریشه‌ای خود دست نزند آینده آن در خطر جدی خواهد بود و امید ملت‌ها از آن سلب خواهد شد.

این اقدام و اصلاح می‌تواند حول محور‌هایی باشد که من اکنون آنها را ارائه می‌کنم. این پیشنهاد‌ها محصول تجربه‌ای است که پشتوانه آن سال‌های متمادی مبارزه‌ای بی‌امان با استکبار است و از دستاورد‌های آن همین بس که قدرت‌های بزرگ را از نیروی مقاومت و نیز قدرت نفوذ در دل ملت‌ها، دچار حیرت ساخته است.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

ما فجایع جنگ را با پوست خود لمس کرده‌ایم

جنگ متجاوزانه، ناشی از هر کس و یا هر انگیزه، همه جا بطور یکسان در خور سرزنش است؛ پس جنگ‌افروزی مستقیم امپریالیسم همان قدر منفور است که تجاوزگری عوامل دست‌نشانده آن. آیا در حالی که هر جرم کوچک شخصی همواره مستوجب مجازات است، می‌توان پذیرفت که یک جنایات عظیم بین‌المللی بی‌مجازات بماند؟ آیا وجدان جامعه جهانی می‌پذیرد که رژیم متجاوز، صد‌ها میلیارد دلار ثروت دو کشور در حال توسعه را به آتش بکشد و ده‌ها هزار نفر مرد و زن و کودک را به قتل برساند، بزرگترین تشنج‌ها را در مهم‌ترین مناطق استراتژیک دنیا ایجاد کند. اکثر مقررات مهم بین‌المللی را نقض کند و سپس هنگامی که به کفاره این همه جنایت، در آستانه سقوط قرار گرفت، ادعای صلح‌خواهی کند و در مجامع جهانی، شعور و آگاهی نمایندگان کشور‌ها را به مسخره گیرد؟ آیا می‌توان باور کرد که تاریخ، قراردادی است و بر حسب اقتضای روز و علایق قدرت‌ها می‌‎توان آن را از سر نوشت؟ جنگ چگونه آغاز شد؟ به نظر می‌رسد بعضی‌ها پیشنهاد‌های سازنده‌ای برای تغییر تاریخ و سرگذشت جنگ دارند.

این پیشنهاد‌ها هر قدر سازنده باشد، نمی‌تواند ما را در متقاعد ساختن پدران و مادران داغدار و فرزندان یتیم ایرانی کمک کند که از دست دادن عزیزانشان وهم و خیال بوده است. ما تاریخ و فجایع جنگ را به چشم دیده و با پوست و رگ خود لمس کرده‌ایم. کسانی که معتقد به قراردادی بودن واقعیات هستند، بهتر است تحریف تاریخ را از جای دیگر آغاز کنند. از حوادث متعلق به نسل‌های گذشته آنها می‌توانند درباره‌ی صلح‌دوستی، نوع‌پروری و سازندگی‌های هیتلر و چنگیز قلم‌فرسایی و سخنرانی کنند.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

برای مبارزه با ظلم هیچی حدی نمی‌شناسیم

اعلامیه‌های باندوگ و بلگراد صریحا شروع جنگ را، جنایتی علیه بشریت اعلام می‌دارند. در این صورت چگونه می‌توان ادامه عضویت [رژیم بعث]عراق در جنبش را توجیه کرد؟ آیا ما از مواضع باندوگ و بلگراد عقب‌نشینی کرده‌ایم؟ در حالیکه اعلامیه بلگراد صریحا تولید و کاربرد سلاح‌های شیمیایی را بی‌قید و شرط منع کرده، عراق حتی پس از محکومیتش از جانب شورای امنیت در ۲۱ مارس ۱۹۸۶، بیش از سه بار در سطح وسیع دست به استفاده از این سلاح زده است. نقض اصول غیرمتعهدها، تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟

لذا کمترین وظیفه جنبش اقتضا دارد که اولا رژیم [بعث]عراق از جنبش اخراج گردد. ثانیا از تجربه این جنگ ویرانگر به منظور جلوگیری از بروز جنگ‌های تجاوزکارانه مشابه استفاده شود. ثالثا برنامه‌ای برای مجازات متخلفین از اصول غیرمتعهد‌ها در کلیه زمینه‌ها تنظیم، تصویب و اعمال گردد.

ما حق نداریم به خاطر ملاحظات و منافع آنی دو جانبه، در مجازات چنین جنایتی کمترین تخفیفی قائل شویم. کوچکترین سهل‌انگاری در این خصوص معنایی جز تشویق تجاوز و در مخاطره افکندن امنیت و صلح نسل‌های معاصر و آینده ندارد. ملت ما مصمم است یک بار و برای همیشه ثابت کند که ستم را به هیچ قیمتی نخواهد پذیرفت و در این راه حدی برای فداکاری و ایثار نمی‌شناسد. درعین‌حال ما آماده‌ایم در هر راهی که به برقراری یک صلح دائمی و نابودی ریشه‌های جنگ و اختلاف و ایجاد روابط مسالمت‌آمیز با کلیه کشور‌ها منطقه انجامد، پیش‌قدم شویم. 

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

پرهیز از انفعال در مبارزه با استعمار

کار جنبش نصیحت مکرر و بی‌نتیجه به ابرقدرت‌ها نیست. بصراحت تأکید می‌کنم که جنبش نمی‌تواند بین مبارزه‌ی مردم مسلمان لبنان، فلسطین و افغانستان یا نامیبیا برای خروج نیرو‌های اشغالگر و بیگانه هیچ فرقی قائل شود. جنبش علی‌الاصول نمی‌تواند از رژیم‌های دست‌نشانده ابرقدرت‌ها حمایت کند. نهضت آزادیبخش و استقلال‌طلبانه افغانستان باید همچون سایر نهضت‌های آزادیبخش در غیرمتعهد‌ها دارای نمایندگی شود.

متأسفانه عملکرد جنبش در قبال مسأله افغانستان متوازن با سایر موارد مشابه نبوده است. اگر جنبش بتواند اشغال نظامی یکی از کشور‌های عضو را تحت هر بهانه تحمل کند، به واضح‌ترین شکل از اصول خود منحرف شده است. حضور ۵ میلیون آواره و پناهنده افغانی در ایران و پاکستان، گویای وضع داخلی افغانستان است. جنبش نباید اجازه دهد که سرنوشت افغانستان مورد معامله شرق و غرب قرار گیرد. فعالیت آمریکا برای جایگزینی نیرو‌های اشغال‌گر فعلی نیز به هیچ وجه مورد قبول نخواهد بود.

اعمال سیاست حفاظتی علیه کشور‌های متخاصم

وضع امریکای لاتین لااقل از یک نظر توجه فوری غیرمتعهد‌ها را ایجاب می‌کند: رأی اخیر دادگاه لاهه علیه اقدامات غیرقانونی آمریکا در حمایت از ضدانقلابیون نیکاراگوئه و عکس‌العمل آمریکا در قبال این رأی، بیش از گذشته، نشان می‌دهد که موازین و مقررات بین‌المللی به نحو بی‌سابقه‌ای در معرض هجوم قدرت‌ها قرار گرفته و بیانگر این است که نهاد‌ها و مؤسسات بین‌المللی تا جایی مورد احترامند که کاملا در خدمت بی‌قید و شرط منافع قدرت‌ها باشند و گواه آن است که حرکت کشور‌ها به سمت عدم تعهد، ناچار با مقابله قدرت‌ها مواجه می‌گردد.

اتخاذ تدابیری عملی برای حمایت از کشور‌های غیر متعهد نوپا یک ضرورت انکارناپذیر است: جنبش وظیفه دارد که عملاً به دفاع از نیکاراگوئه انقلابی برخیزد.

رأی دادگاه لاهه از سوی آمریکا از یک سو و داعیه این کشور در مبارزه با تروریسم از سوی دیگر تصویر بغایت مضحکی را به دست می‌دهد. البته در عمل هیچ تضادی در این سیاست‌ها به چشم نمی‌خورد. طرح مبارزه با تروریسم از سوی ریگان، یعنی برنامه امریکا برای سرکوبی نهضت‌های آزادی‌بخش و کشور‌های غیرمتعهد، تجاوز آمریکا به لیبی و نیکاراگوئه بهترین دلیل این مدعاست. جنبش غیر متعهد‌ها نباید در قبال تهدید اعضای خود از جانب قدرت‌ها منفعل بماند. جنبش می‌تواند و باید در قبال این تهدیدات، یک سیاست حفاظتی منسجم و دارای ضمانت اجرایی برای حمایت از کشور‌های جهان سوم اعمال کند. 

جاسوسی ماهواره‌ای، بعد جدید و خطرناکی از تجاوز امپریالیسم علیه جهان سوم به حساب می‌آید. ما معتقدیم نه تنها فضای کیهانی نباید به سلاح‌های اتمی و غیر اتمی آلوده گردد بلکه اصولاً به استفاده از فضا به منظور اهداف جاسوسی باید پایان داده شود. در حالی که استراق سمع و جاسوسی در همه کشور‌ها جرم و قابل تعقیب شمرده می‌شود. قابل قبول نیست که با استفاده از امکانات ماهواره‌ای دائماً کوچکترین حرکات کشور‌ها و ملت‌ها را زیرنظر [گرفته شود]و از آن علیه آنان استفاده کنند.

بسیار تأسف‌آور است که امروز اغلب کانون‌های تشنج در جهان، در خاک کشور‌های غیرمتعهد است. اجازه بدهید که این واقعیت را اضافه کنم که عامل اصلی در همه این تشنجات، تجاوز و روحیه تجاوزگری است؛ بنابراین به گمانم همه ما در این عقیده شریک هستیم که مقابله با تجاوز و سرکوبی سیاست‌های تجاوزگرانه باید به عنوان محور اصلی سیاست‌های جنبش عدم تعهد قرار گیرد. این همان اصلی است که در اولین بند منشور ملل متحد و دومین اصل از پنج اصل مهم عدم تعهد ملحوظ گردیده است.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

تقویت استعداد‌های فرهنگی علیه استعمار

آنچه که انسان‌ها را به مبارزه علیه نظام سلطه واداشته، منجر به پیدایش نظام نوین روابط اجتماعی بر پایه‌هایی عادلانه می‌گردد، عناصر اخلاقی است و جهان سوم هرگز از لحاظ استعداد‌های طبیعی انسانی و منابع طبیعی فقیر نبوده است. ضعف جهان سوم ناشی از یک ضعف اخلاقی و فرهنگی است. در واقع نه تنها جهان سوم بلکه مجموعه جهان از یک بحران اخلاقی رنج می‌برد. بازکننده راه صدور بحران اقتصادی از شمال به جنوب، همان صادرات ضد اخلاقی و فرهنگی منحط به جنوب بوده است. نتایج ملموسی که از انقلاب عظیم اسلامی ایران به دست آمده، این را تأیید می‌کند.

ورود فرهنگ مصرف و ابتذال به جهان سوم نه تنها همواره با واردات کالا‌های صنعتی همراه بوده، بلکه تحت نام انتقال علوم و تکنولوژی نیز صورت گرفته است. خوشبختانه جنبش موفق گردیده که در طول دودهه گذشته، آگاهی‌های اجتماعی جهان سوم را نسبت به ضعف‌های سیاسی و اقتصادی حاکم بر کشور‌ها و روابط بین‌المللی ارتقاء دهد. لیکن رشد این آگاهی‌ها، متناسب با حرکت‌های فرهنگی نبوده است.

رفع این نقیصه از وظایف جنبش در دوره آینده است. ما نه تنها ناچار از گشودن یک جبهه نبرد اخلاقی و فرهنگی در قبال هجوم اخلاقی منحط وارداتی هستیم بلکه همچنین بشدت نیازمندیم که از طریق همکاری‌های فرهنگی و اشاعه روش‌های مشترک مبارزه با مادی‌گری و فساد یک تحول اخلاقی زیربنایی را به وجود آوریم.

ایران اسلامی برای مبارزه با ظلم هیچ حدی نمی‌شناسد

تلاش برای ایجاد تحول در نظام جهان

غیرمتعهد‌ها می‌توانند و باید با استفاده از اکثریت آرایی که دارند، نقش خود را در تحول نظام چند جانبه ایفا کنند. ادامه بعضی از ضعف‌های ساختاری در سازمان‌های بینالمللی، بویژه در سازمان ملل، قابل توجیه نیست. ساختار شورای امنیت سازمان ملل باید تغییر بنیادی کند. دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل باید بر اساس نیاز‌های جهان سوم متحول گردد. امیدواریم در این دوره، شاهد توفیق قاطع غیرمتعهد‌ها در رفع نواقص مجامع بین‌المللی باشیم که بعد از جنگ دوم، مانع اجرای وظایف اصلی در حفظ صلح و امنیت جهانی و در ایجاد زمینه مناسب برای رشد مستقل و آزاد ملت‌ها شده است.

امیدوارم این دوره از حیات جنبش منشأ یک تحول اخلاقی عمیق در جهان سوم باشد. باید مطمئن غنی‌ترین ذخائر فرهنگی متعلق به ما است، این ذخائر باید کشف شود و در خدمت عدالت، صلح، توسعه، و تعالی ارزش‌های انسانی قرار گیرد، این توفیق میسر نیست مگر اینکه توان خود را باور داشته باشیم. در این صورت نابودی همه ریشه‌های استعمار در مدتی کوتاه‌تر از آنچه به تصور آید، حاصل خواهد شد. بگذاریم این جنبش که به بهای تلاش‌های صادقانه انسان‌های بزرگ از جهان سوم و در نتیجه رنج‌های عظیم بشری بنا شده مبین حق و عدالت، مشوق ایستادگی در مقابل ظلم و جنایت و برقرارکننده صلح و معنویت باشد.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها