به گزارش خبرنگار دفاعپرس از لرستان، شهید «سیدمصطفی میرشاکی» بیستم شهریور ۱۳۳۷، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش سیدمجتبی و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته آموزش ابتدایی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سیام اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان ابوذر در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار مرکزی زادگاهش قرار دارد. او را سیدمصطفی نیز مینامیدند. برادرش سید جواد نیز به شهادت رسیده است.
در وصیت نامه شهید میر شاکی آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم فرمانبر و تسلیم ولایت باشم که در غیر اینصورت بزرگترین گناهم این است. عقبماندن و جلوتر از امام حرکت کردن هلاکت و نابودی را بهدنبال خواهد داشت. به خودم گفتم اصلاً برای چه خلق شدهای؟ هدف از خلقت تو چه بود؟ از چه خلق شدهای؟ تا به حال چه کردهای؟ و بعدا چه خواهی کرد؟ و آخرالامر به کجا خواهی رفت؟ مگر نه این است که انسان برای تکامل و به کمال رسیدن خلق شده است؟ چرا نتوانستم به این کمال برسم؟ انسان بودم و خطاکار.
به وابستگیها پشت پا زده و میدانم که روزی باید بروم و به دیدار معشوق رفتن، به صورت مرگ خندیدن و در کام مرگ رفتن و پیکر پارهپاره شده، به ملاقات رفتن و رد کردن امانت.
حجابی جلوی چشمان مرا گرفته و از دیدار انوار الهی مانع میشود. خودم باعث بودم همه اینها، به قول حافظ: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» چه خوب شعارهایی نوشتم؟ کاش هر آنچه گفتمی، کردمی، چه سنگین است مسئولیت انسان بودن. عاقبت درس و بحث را رها کردم و گفتم بس است. در کودکی پستی و در جوانی مستی و در پیری سستی، پس کی خداپرستی؟
تا کی بمانم و نظارهگر صحنهها باشم و در دنیا غرق باشم. اینک اینجا کربلاست و امروز عاشوراست و حسین است که انسانها را صدا میزند که انسانها از خواب زمستانی بیدار شوید. برخیزید و از کیان اسلامی خود دفاع کنید. آخرالامر خودم را راضی کردم تا به جبهه بیایم. از کودکی پدرم که خدایش رحمت کند و با اجداد طاهرش محشور گرداند که قرآن و مسائل اسلامی را به من یاد داد. چنانکه در کلاس دوم دبستان قرآن را به نحو احسن و بدون غلط میخواندم. سالها برای من رنج و زحمت کشید و عاقبت از این جهان چشم فرو بست. مسئولیت مرا سنگین نمود اگرچه رفتن او داغی جانگداز بر دل ما گذاشت، چون من وصیت نمودم که فرزندان مرا با نماز و قرآن و ذکر اهلبیت عصمت و طهارت و مسائل اسلامی و تربیتی و اخلاقی بزرگ کنید.
من هم وصیت پدر مرا که همه چیزم را مدیون او هستم به مادر گرامی و عزیزم که، چون کوهی استوار در برابر ناملایمات و سختیها ما را بزرگ نمود، واگذار میکنم و از همه طلب حلالیت و از خداوند قادر منان و غفور و رحیم، امید عفو و بخشش و رحمت دارم.
از عموم ملت مسلمان تقاضا دارم که غیر از خط امام که همان خط خدا و اسلام و قرآن، پیغمبر و ائمه معصومین (ع) است دنبالهروی از دیگران نکنند و هوشیارانه و گوش بهفرمان امام عزیز مواظب توطئه خوارج و نهروانیها باشند که دشمنی برای اسلام هستند.
انتهای پیام/