گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: رژیم بعث عراق ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، با خیال خام فتح یکهفتهای تهران، تهاجم گسترده خود به جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد و نیروی هوایی ارتش این رژیم از همان ساعات اولیه تهاجم، با الگوبرداری از جنگ اعراب و اسرائیل و با هدف رسیدن به یک پیروزی برقآسا، توسط ۱۹۲ فروند هواپیمای جنگنده به بمباران پایگاههای نیروی هوایی، ایستگاههای راداری، برخی از تأسیسات اقتصادی، فرودگاهها و... کشورمان پرداخت که موجب وارد شدن آسیبهای جزئی به این مراکز شد؛ اما به لطف الهی، دشمن متجاوز علیرغم این حمله گسترده و غافلگیرانه، نتوانست به اهداف تعیینشده خود دست یابد و تنها ساعاتی بعد، با واکنش غیرقابل انتظار و قدرتمندانه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مواجه شد.
طرح البرز
تجاوزهای هوایی جنگندهها و بالگردهای ارتش بعث عراق به شهرهای مرزی کشور در ماههای منتهی به آغاز جنگ تحمیلی، به اوج خود رسیده بود؛ بهطوری که از ۲۰ بهمن سال ۱۳۵۸ تا ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، تعداد ۹۳ مورد تجاوز هوایی توسط شبکه راداری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به آسمان کشورمان ثبت شد؛ بنابراین اطلاعات و شواهد، حکایت از آن داشت که دشمن بعثی در حال تدارک یک حمله همهجانبه به جمهوری اسلامی ایران است؛ بر این اساس ۲۷ تیر سال ۱۳۵۹ یعنی حدود ۲ ماه قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی، طرحهای عملیاتی توسط ستاد مشترک ارتش تهیه و برای اجرا به نیروهای سهگانه ارتش ابلاغ شد.
طرح «البرز» یکی از این طرحها بود که در ۹۹ صفحه تهیه و به نیروی هوایی ارتش ابلاغ شده بود؛ در این طرح راهبردها مشخص و اهداف در داخل خاک عراق تعیین شده بودند تا در صورت آغاز حمله از سوی دشمن، این طرح به اجرا گذاشته شود؛ بنابراین زمانی که حمله سراسری ارتش بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اجرای طرح البرز، بهرهگیری از توانمندیهای خود و در نهایت اجرای ۲ عملیات تحت عنوان عملیاتهای «انتقام» و «کمان ۹۹»، سیلی محکمی را بر صورت دشمن متجاوز نواخت و تمام معادلات او را برهم زد.
عملیات انتقام
اندکی پس از حمله سراسری ارتش بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران و بمباران هوایی گسترده دشمن، امیر سرتیپ شهید «ولیالله فلاحی» که بهتازگی به جانشینی ستاد ارتش منصوب شده بود، با صدور پیامی به همه نیروها (نهاجا) دستور داد تا حمله «انتقامی» را آغاز و کلیه هدفهای پیشبینی شده را مورد حمله قرار دهند. همین پیام را سرهنگ «ماشاءالله عمرانی» جانشین فرماندهی نهاجا نیز بلافاصله به کلیه پایگاههای هوایی ابلاغ کرد و با گفتن رمز «کمان-۹۹»، مجوز تهاجم هوایی علیه نیروی هوایی دشمن صادر شد؛ مفهوم «کمان-۹۹» برگرفته از «کمان» یادآور «آرش کمانگیر» اسطوره ایرانزمین و عدد ۹۹ نیز نمایانگر تعداد صفحات طرح «البرز» بود.
پس از ابلاغ دستور عملیاتی «البرز»، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران با اعلام مجدد وضعیت آمادهباش «۳-پ» (آخرین درجه از آماده باش یا وضعیت جنگی) به این شرح فرمان داد: «برای یورشهای هوایی پس از نخستین یورش ساعت اولیه، همه آماده و منتظر دستورات بعدی باشند که آن را سریعاً به آگاهی خواهم رساند». متعاقب آن، معاونت عملیاتی فرماندهی نهاجا (مرکز فرماندهی) نیز بلافاصله مراتب وضعیت (۳-پ: جنگی) و زمان «ر-۱۷۰۰» با رمز «کمان-۹۹» به پایگاههای مربوطه ابلاغ کرد.
به این ترتیب با رویدادی که پیش آمده بود، نگاهها به نهاجا و یگانهای تحت امر این نیروی الهی دوخته شده بود؛ بنابراین اقدامات عملیاتی نهاجا و متعاقب آن فرایند عملیات «انتقام» به شرح زیر اجرا شد:
۱- دستور تخلیه پایگاههای یکم و هفتم ترابری و گسترش هواپیماهای ترابری به نقاط دور از دسترس هواپیماهای دشمن (از جمله فرودگاههای مشهد، کرمان، یزد و...) صادر شد؛ چون امکان این بود که هواپیماهای دشمن دوباره مهرآباد را مورد حمله قرار دهند.
۲- مرکز فرماندهی نهاجا دستور پرواز به هواپیماهای تندخیز (اسکرامبل) به پایگاههای مقدم و مهرآباد را صادر کرد.
۳- هواپیماهای «اف ۱۴» مسلح به موشکهای هوا به هوای «فونیکس» یا «پرنده جادویی» که در مأموریتهای گشت رزمی هوایی «کپ»، پوشش یا پدافند هوایی و جنگهای هوا به هوا پیشینه درخشان و نامی عالمگیر داشتند، از پایگاههای اصفهان و شیراز جهت مقابله با دشمن برخاستند و برابر طرح «البرز» در مناطق ایستایی مطابق نقشه زیر به پاسداری از آسمان کشور پرداختند.
۴- جهت سوخترسانی هوایی، هواپیماهای یپهنپیکر «بوئینگ ۷۴۷» و یا «بوئینگ ۷۰۷» از مهرآباد بپاخاستند و در مناطق تعیینشده مستقر و بدینسان آن شب تا بامداد، آسمان ایران در زیر بالهای آهنین مردان هوایی امنیتی درخور توجه یافت. اگرچه روی زمین نیز خواب از چشمان همه کارکنان نهاجا ربوده شده بود و آنها جهت آمادهسازی جنگافزارها تا برآمدن آفتاب در تلاش بودند.
۵- کارگروه یا تیمهای ترمیم باندهای پروازی، اطفای حریق، خنثیسازی مهمات عمل نکرده و دیگر طرحهای عملیاتی در یگانهای درگیر نهاجا، سریعاً کار خود را با دقت و تعهد آغاز کردند.
۶- کلیه کارکنان زحمتکش فنی اعم از افسران، همافران و درجهداران و حتی کارمندان کار آمادهسازی، بارگیری مهمات و سایر امور مربوطه را برای عملیات انتقام و دستور عملیاتی نبرد البرز برای واکنش به دشمن متجاوز و نیز انجام پروازهای شناسایی و ترابری هوایی، ایثارگرانه و با وجود همه کاستیها در اولویت یکم به سرعت انجام دادند.
۷- تعدادی از خلبانان ورزیده و باتجربه نهاجا همچون: شادروان سرگرد «محمد دانشپور»، سرگرد «هوشنگ آغاسیبیگ»، سرگرد شهید «علی اقبالی»، سرگرد آزاده «نصرتالله دهخوارقانی» و... که در ستاد نیروی هوایی انجام وظیفه میکردند و منتظر دستور گسترش بودند، شبانه به وسیله هواپیماهای جت فالکون به پایگاههای تبریز، همدان، دزفول و بوشهر اعزام شدند.
مناطق ششگانه استحفاظی و دوره ایستایی (قرمز یا روشن) و سوخترسانی (مشکی یا تیره) برابر طرح «البرز»
به هر ترتیب، در راستای اوامر صادره مبنی بر انجام عملیات انتقام (ر ۱۷۰۰ «کمان ۹۹»)، توجیهات پروازی توسط کلیه لیدرهای دستههای تکور در پایگاههای مقدم نهاجا آغاز شد؛ اما این افتخار در ابتدا تنها نصیب دو گروه پروازی مرکب از خلبانان سوم شکاری در همدان موسوم به «آلفا-رِد» و ششم شکاری در بوشهر به نام «البرز» شد و دستور تک دیگر گروههای پروازی به پگاهان روز بعد موکول گشت. این عملیات بهدلیل اینکه نخستین واکنش سریع و عملیات «تلافیجویانه» ایران نسبت به یورش سراسری دشمن بود، «انتقام» نام نهاده شده و بعدها به عملیات نخستین پاسخ مشهور شد.
نام «البرز» برای نخستین گروه پروازی از بوشهر به واسطه طرح نبرد «البرز» جهت حمله به پایگاه «شعبیه» در استان «بصره» انتخاب شده و نام «آلفا-رد» برای گروه دوم پروازی از همدان برای بمباران پایگاه هوایی «کوت» در استان العماره، از این روی حرف «آلفا» برگزیده شد و در نیروی هوایی رسم بود، چنانچه خلبانی بمب حقیقی با هواپیمای خود داشت، واژه «RED» به نام پروازی او اضافه میشد؛ البته نظر اصلی فرماندهان و راهبردپردازان نیروی هوایی از اجرای با عجله این عملیات، در حقیقت آغاز یک جنگ روانی علیه طراحان بزرگ ارتش عراق بود؛ چراکه توان ایستادگی، مقابله به مثل، سرعت، قدرت کوبندگی و قابلیت انعطاف نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران میبایست بلافاصله در معرض نمایش قرار میگرفت. با این توصیف، خلبانان پس از تهاجم دشمن، آماده نبرد با او شدند؛ لذا همزمان پس از ابلاغ «دستور رزمی البرز» یک دسته چهار فروندی هواپیمای «اف ۴» یا «فانتوم» از پایگاه سوم، رأس ساعت مقرر بهسرعت توسط کارکنان گردان تعمیر و نگهداری آماده پرواز رزمی شدند.
سرعت کارکنان فنی در آمادهسازی و بارگیری مهمات و تجهیزات لازم توصیفناپذیر بود، گویی آنها با تمام وجود عوامل فیزیکی و روانی زمان را درک میکردند؛ چراکه زمان از هردو نگاه در این عملیات عامل تعیینکننده، حساس و حیثیتی بود. نمیبایست آفتاب حمله ناجوانمردانه عراقیها به لب بام میرسید؛ بلکه بایستی هرچه سریعتر عملیات «تلافیجویانه» مورد اجرا در میآمد. این افتخار در ابتدا نصیب گروه پروازی «آلفا-رد» به جلوداری یا لیدری سرگرد «جلیل پوررضایی» شد که بهعنوان نخستین سفیران «انتقام»، مشت خداوند را بر دهان شیطان فرود آورند.
بر این اساس؛ چهار فروند «اف ۴» با هشت سوار سرنوشت بهنام «آلفا-رد» در ساعت ۱۷:۲۵ روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ (حدود سه ساعت پس از تجاوز) از پایگاه هوایی همدان پرواز کرده و عازم استان میسان (العماره) شدند. این در حالی بود که گروه پروازی «البرز» از پایگاه ششم، طبق نقشه زیر هیچگونه اطلاعی از پرواز «آلفا-رد» نداشتند.
مسیرهای پروازی مأموریتهای دستههای پروازی در عملیات تلافیجویانه «انتقام»
همزمان با پرواز گروه «آلفا-رد»، گروه «البرز» با رهبری و هدایت خوب لیدر خود «سرگرد ابنیمین»، به نزدیکی هدف رسیدند و کلیدهای سامانه اسلحه خود را روشن، فیوز بمبهای هواپیما را آرام از ضامن خارج و آماده پرتاب و نشانهگیری به سوی اهداف از پیش تعیینشده کردند. هواپیماهای مزبور به ترتیب شماره پروازی خود، با زاویه ۱۲ درجه بهسوی اهداف شیرجه زده و در ساعت ۱۷:۳۰، اولین بمب ۸۲۰ پوندی (از نوع ام-۱۱۷) توسط لیدر گروه بر روی هدف پرتاب شد و بمبهای بعدی نیز یکی پس از دیگری بر روی اماکن و تأسیسات پایگاه هوایی شعیبیه از جمله باندهای پروازی، مسیرهای خزش و پناهگاههای موجود هواپیما فرو ریخته شده و آنها را منهدم کردند.
این پرواز بمباران درحالی انجام میشد که همزمان، جنگندههای گروه پروازی «آلفا-رد» اعزامی از پایگاه سوم شکاری همدان، در حال نزدیک شدن به پایگاه هوایی «کوت» بودند؛ اما پدافند دشمن در این پایگاه بهدلیل حمله به پایگاه «شعیبیه»، دقایقی قبل هوشیار شده بود. طبق توجیههای قبل از پرواز، لیدر و شماره دو و سه دسته پروازی به ترتیب، نابودی بخشهای ابتدایی، میانی و انتهای باند پروازی کوت را بر عهده داشتند و شماره چهار نیز میبایست سایر اماکن و تأسیسات فرودگاهی را بمباران میکرد؛ به همین منظور، هواپیماها در ارتفاع پایین به پایگاه نزدیک میشدند. در این اثنا چنین متصور است که ناگهان تعادل هواپیمای شماره دو بر اثر انبوه آتش دشمن به هم خورده و هواپیما در رودخانه دجله که در نزدیکی پایگاه بود، سقوط کرده و خلبانان آن سروان «محمد صالحی» و ستوانیکم «خالد حیدری» افتخار شهادت را نصیب خود کردند و بدینسان یکی از پرندههای تیزپرواز به آشیانه بازنگشت؛ بنابراین بلافاصله مأموریت شماره دو توسط لیدر دسته به هواپیمای شماره چهار سپرده شد و سرانجام ساعت ۱۷:۵۵ لیدر دسته، اولین بمب را رها کرد و خلبانان دیگر نیز بمبهای خود را بر روی باندهای پروازی، آشیانههای هواپیماها و سایر اماکن و تأسیسات موجود در پایگاه ریخته و ضربه مهلکی بر دشمن فرود آوردند؛ بهطوری که امکان هرگونه پرواز در چند روز بعد علیه کشورمان از این پایگاه گرفته شد.
بر این اساس؛ پایگاه شعیبیه در استان بصره، اولین پایگاهی بود که نخستین بمب تاریخ جنگ تحمیلی را دریافت کرد و با فاصله زمانی ۵۰ دقیقه، پایگاههای هوایی کوت در استان میسان یا العماره و الرشید در بغداد نیز طعم تلخ انتقام را چشیدند و باندهای پروازی و مسیرهای خزش و پناهگاههای هواپیماها در پایگاههای هوایی کوت و شعیبیه بمباران شدند.
انتهای پیام/ 113