گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: رزمندگان تخریبچی در دوران هشت سال دفاع مقدس، جزو رزمندگانی بودند که یکی از سختترین مأموریتها را برعهده داشتند؛ این موضوع بهدلیل آن است که معمولاً رزمندگانی که مسئولیتهای دیگری در جبههها برعهده داشتند، در عملیاتها، در قالب گردان، گروهان یا دسته، بهصورت دستهجمعی در عملیاتها شرکت میکردند؛ اما تخریبچیها بایستی برای خنثی کردن میدانهای مین و باز کردن مسیر دیگر نیروها، تنهایی یا اینکه حداقل با یکیدو همراه مأموریت خود را انجام میدادند؛ آنهم در شرایطی که ممکن بود هرلحظه یکی از مینها منفجر شده و یا یک سر و صدا و جابهجایی کوچک، موجب شود تا دشمن متوجه حضور آنها شود؛ بنابراین شهادت، جانبازی و اسارت، بیش از دیگر رزمندگان انتظار آنها را میکشید؛ البته این موضوع برای گروهای دیگری از رزمندگان همچون رزمندگان اطلاعاتعملیات نیز صدق میکرد؛ چراکه آنها نیز برای اینکه یک عملیاتی با موفقیت انجام شود، باید قبل از آن، شبهای متوالی بهصورت تکنفره یا گروههای کوچک، مخفیانه به دل دشمن میزدند و کار شناسایی را با همه خطرهایی که آنها را تهدید میکرد، انجام میدادند.
پایهگذاری تخریب به دستور شهید چمران
«محمدرضا جعفری» از رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، درباره چگونگی یایهگذاری «تخریب» در دوران هشت سال دفاع مقدس گفته است: «شهید «مصطفی چمران» در ابتدای جنگ تحمیلی، ستاد جنگهای نامنظم را پایهگذاری و محلهای استقراری را برای این ستاد در اهواز ایجاد کرد که یکی از این محلها، «نساجی اهواز» بود؛ این شهید والامقام در نساجی اهواز به مهندس شهید «مصطفی ابراهیمی مجد» که در حقیقت مؤسس تخریب دفاع مقدس است، دستور داد که تخریب را راهاندازی کند.
شهید «ابراهیمی مجد» پیش از آن، در لبنان به فراگیری آموزشهایی در حوزه مواد منفجره و تخریب مبادرت ورزیده بود و مهارتهایی را در زمینه تخریب داشت؛ بنابراین وقتی که شهید چمران به وی دستور داد تا تخریب را راهاندازی کند، شهید «ابراهیمی مجد» گروهی را بهنام «گروه مین» راهاندازی و در کنار آن نیز بخشی را ایجاد کرد تا فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی در زمینه تخریب انجام دهد».
از سمت راست - نفر اول: شهید «سید مجتبی هاشمی»، نفر دوم: شهید «مصطفی ابراهیمی مجد»، نفر سوم: «شهید مصطفی چمران»
معضلات تخریبچیها در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی
زمانی که جنگ هشت ساله بر ملت ایران تحمیل شد و بسیاری از نیروهای مردمی به دفاع از این آب و خاک برخاستند، امکانات نظامی ما بهاندازهای نبود که بتوان در یک جنگ متقارن، با دشمن تا بهدندان مسلح مقابله کرد؛ البته این مشکل تا پایان جنگ تحمیلی، بهدلیل حمایت قدرتها از صدام ادامه پیدا کرد؛ اما در سالهای ابتدایی جنگ، بهدلایل مختلف از جمله خیانتهای بنیصدر، عدم آموزش کافی نیروهای مردمی و... این معضل دوچندان بود.
بر این اساس؛ وقتی تخریب در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی راهاندازی شد، عقبه آموزشی و همچنین تجهیزات، امکانات و وسایل لازم را در اختیار نداشت؛ بنابراین رزمندگان آن با مشکلات عدیدهای روبهرو بودند؛ بهطوری که اطلاعات کافی درباره مینها و چگونگی خنثیسازی آنها نداشتند؛ لذا میبایستی پس از کسب تجربیات و گاهاً دادن تلفات، این تجربیات را به دیگر تخریبچیها منتقل میکردند.
«مجید معطیان نجار» از دیگر تخریبچیهای لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) در دوران دفاع مقدس، درباره معضلاتی که تخریبچیها در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی با آن روبهرو بودند، گفته است: «تخریب در بحث آموزش، عقبهای در پادگانهای نظامی نداشت که ما بگوییم نیروهای خاص تخریب در پادگانها آموزش میبینند و با توجه به آموزشی که میبینند، به یگانها تخریب لشکرها اعزام میشوند؛ بلکه وقتی اعزام انفرادی صورت میگرفت، حسب علاقه فردی افراد که به تخریب میآمدند، آموزش تخریب در گردانهای تخریب انجام شد.
ما اطلاعاتی در رابطه با تخریب و انواع مینها نداشتیم؛ مثلاً یک نوع مین در جبههها وجود داشت که به آن مین صنعتی میگفتند؛ به این دلیل اسم آن را گذاشته بودیم صنعتی، چون یک رزمندهای بهنام شهید «صنعتی» رفته بود روی آن و این مین منفجر شده بود؛ لذا ما فهمیده بودیم که این مین است و سپس آن را بازمهندسی کرده و دریافته بودیم که چگونه عمل میکند و چگونه میشود آن را خنثی کرد. یا مثلاً مین گوجهای؛ چون این مین شبیه گوجه بود و ما اسم کلاسیک آن را نمیدانستیم و جایی هم دوره ندیده بودیم و کسی را هم ندیده بودیم که اسم کلاسیک این مین را به ما بگوید، به آن مین گوجهای میگفتیم».
«جعفر طهماسبی» هم که در دوران دفاع مقدس از تخریبچیهای لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) بوده، دراینباره گفته است: «یکی از لطفهایی که خدا به دفاع مقدس کرد، این بود که رزمندگان خودمان آموزشهای تخصصی را به دیگر رزمندگان میدادند؛ آنهایی که قدیمتر بودند، تجربیات عملیاتهای قبل را انتقال میدادند و مثلاً میگفتند ما در عملیاتهای قبل به این مین رسیدیم، با مین اینگونه مواجه شدیم، اینگونه آن را خنثی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این مین باید اینگونه خنثی شود و از موانعی مانند مین ترکشی باید اینگونه عبور کرد، از مین نفر، مین ضدخودرو و مین ضدتانک باید اینگونه عبور کرد؛ اینها آموزشهایی بود که در حین عملیات رزمندگان تجربه میکردند و در مراحل بعدی، همین تجربیات را به رزمندگانی که جدید میآمدند، آموزش میدادند».
رزمندگان تخریب؛ معنویترین رزمندگان دفاع مقدس
«معنویت» یکی از اصلیترین عوامل و مولفههایی است که موجب شد تا ملت ایران بتواند هشت سال در عرصه یک جنگ نامتقارن، مقابل دشمن تا به دندان مسلحی که به انواع و اقسام سلاحهای پیشرفته و حتی ممنوعه شرق و غرب مجهز شده بود، ایستادگی کند؛ لذا رزمندگان تخریبچی که، هم با معضلات نبود امکانات و اطلاعات کافی از تجهیزات دشمن روبهرو بودند و هم اینکه یکی از سختترین مأموریتها را در دفاع مقدس برعهده داشتند، با تأسی به این مولفه مهم، از عهده مأموریت خطیر خود برمیآمدند.
«جعفر طهماسبی» در اینباره نیز گفته است: «رزمندگان تخریب، جزو معنویترین رزمندگان دفاع مقدس بودند؛ یعنی شما اگر از فرماندهان و رزمندگان بپرسید، همه معترفاند که معنویترین بچههای جنگ، بچههای تخریب بودند، آنهم بهدلیل اینکه کار آنها، کار سختی بود؛ چراکه یکوقت یک گردان با هم دیگر عملیات میکردند و به خط دشمن میزدند، یک تعداد آدم در یک جمع عملیات میکردند؛ اما یکوقت بود که یک تخریبچی وسط میدان مین تک و تنها بود و نهایتاً دو نفر، آنهم در شرایطی که دشمن داشت زمین را نگاه میکرد و حتی در شب، یک سر و صدا و یک جابهجایی کوچک، میتوانست دشمن را هوشیار کند؛ بنابراین آدمی که تنها داشت یک مسیری را باز میکرد، آنهم مسیری که ممکن بود هر لحظه انفجاری زیر دست و پایش صورت گیرد، باید به جهت معنوی خیلی روی خود کار میکرد؛ لذا گذشته از بحث مسائل تکنیکی و تاکتیکی آموزشی تخریب و عملیاتهای تخریب، شهیدان «عبدالله نوریان» و «سید محمد زینالحسینی» از فرماندهان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، به این جهت هم روی رزمندگان تخریب، خیلی نظارت داشتند.
شهید حاج عبدالله نوریان - نفر ایستاده که درحال اقامه نماز است
تذکر معنوی شهید «عبدالله نوریان» به رزمندگان پس از شهادتش
نمونهای از اهمیت شهید نوریان به معنویت رزمندگان را حجتالاسلام والمسلمین «مسعود تاجآبادی» پیشکسوت گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) در دوران دفاع مقدس، اینگونه روایت کرده است؛ روایتی که نشان میدهد معنویت رزمندگان تخریبچی لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) حتی پس از شهادت عبدالله نوریان نیز برای این شهید والامقام اهمیت داشته است: «یک شب من حاج عبدالله (نوریان) را خواب دیدم؛ حاج عبدالله به من گفت که حاج آقا یک چیزی برو به بچههای زاغه بگو، گفتم: چی بگم، گفت: آنها در نماز خود سهلانگار شدند، برو با آنها صحبت کن نماز بخوانند. مهمات را هدر میدهند، برو بگو این کارها را نکنند!
احمد خسروبابایی (راننده و رزمنده گردان تخریب) وقتی میخواست برود غذای بچههای زاغه را بدهد، به او گفتم من هم با خودت ببر، امروز میرویم در زاغه نماز میخوانیم. صبح که رفتیم زاغه و نماز را خواندیم، به بچهها چیزی نگفتم؛ اما شهید «غلامرضا زعفری» را کنار کشیدم و گفتم: اینجا چه خبر است؟ گفت: هیچی حاج آقا خبری نیست. گفتم: وضع نماز چگونه است؟ گفت که بچهها نماز سخت پا میشوند، بعضی مواقع پا نمیشوند و به سختی باید آنها را بیدار کنیم.
گفتم: بالأخره حاج عبدالله همچین پیامی داده است، همچین نگرانی دارد! همچنین گفتم: بچهها با مهماتها چهکار میکنند، گفت: هیچی بعضیوقتها بچهها بازی میکنند؛ دینامیتها را میاندازند و منفجر میشوند... گفتم حاجی گفته که این کارها را نکنید. گفت چشم...».
انتهای پیام/ 113