گروه استانهای دفاعپرس -ستوانیکم «سید محمد حسینی» جمعی عقیدتی سیاسی هنگ مرزی درگز؛ همکار شهیدم «امیرمحمد امیری» چه مظلومانه در گرمای تابستان و سرمای زمستان اسلحه به دست و با پوتینهای خاکی بیادعا ایستادی و چه روزها و شبها، طلوع و غروبها را نظارهگر بودی و به انتظار نشستی تا برای استراحت که نه، برای دیدار خانوادهات بروی، اما گویا تقدیر با تو یار نبود و خونت در خاک سرزمینت و برای پاسداری از این خاک به زمین ریخته شد، هرچند به بهترین مکان هجرت کردهای و بهترینها برایت رقم خورده است ولی چه غریبانه پدر و مادرت به سوگت نشستند و بیتاب نگاه گرم تو هستند.
زمانی که برای دفاع از این مرز، اسلحه بر دست گرفتی و در مقابل اشرار کوردل ایستادی، نمیدانستی که جام شهادت را خواهی نوشید.
اما چه زیبا تابوتت را همرزمانت بر دوش کشیدند و چه جماعتی برای بدرقهات آمدند، خوشا به سعادتت که اینگونه جامه مرگ را برتن کردی و چه افتخاری بالاتر از این که شهید مدافع امنیت و وطن شدی.
انتهای پیام/