«سید عبدالله حسینی»، شاعر و رئیس مرکز اسلامی آفریقایجنوبی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، با بیان اینکه هنر و ادبیات از گذشته ابزار مبارزه بوده و مورد تایید و تاکید ائمه اطهار علیهمالسلام قرار داشته است، اظهار داشت: زبان هنر میتواند در بیان مظلومیتها و اتفاقات نقش مهم داشته باشد، بهخاطر همین اهل بیت علیهمالسلام همواره هدایایی را به شاعرانی میدانند که در برابر ظلم قد علم میکردند.
رئیس مرکز اسلامی آفریقایجنوبی تصریح کرد: امروز هم در واکنش به اتفاقاتی که در فلسطین، لبنان و یمن رخ میدهد؛ این هنرمندان و شاعران هستند که باید با تصویر این مظلومیتها آنها را ماندگار کنند و ملتهای دیگر را تحتتاثیر آن قرار دهند. اتفاقی که امروز در فلسطین، لبنان و یمن رخ داده است، اتفاقات بسیار دردناکی است.
وی خاطرنشان کرد: ۷۵ سال اشغال چیز کمی نیست؛ شهادت سید حسن نصرالله و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در طول چند سال گذشته اوج مصیبتهایی بود که ملتها آن را احساس میکنند و این پایان راه نیست و همیشه ما شاهد این اتفاقات بودهایم، هرچند سرور و سالار این شهدا، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است که با شهادت خود خون تازهای در رگ مبارزات تمام مستضعفین جهان علیه کفر دمید؛ برهمین اساس است که ما این سالها با استقبال ۲۵ میلیونی آزادیخواهان سراسر جهان در پیادهروی اربعین مواجه میشویم.
حسینی به شهادت سید حسن نصرالله اشاره کرد و گفت: شعر من بیشتر یک مطالبه عمومی بود؛ من اعتقاد دارم جمهوری اسلامی ایران باید به طرف بازدارندگی برتر حرکت کند و این بازدارندگی برتر است که کشور را حفظ میکند. تمام کشورهای جهان سعی میکنند برای ایجاد بازدارندگی به فناوریهای دفاعی تجهیز شوند و اگر ما این بازدارندگی برتر را ایجاد نکنیم، قطعا دشمن به ما طمع خواهد داشت.
این شاعر و رئیس مرکز اسلامی آفریقایجنوبی به ویژگیهای رژیم صهیونیستی پرداخت و عنوان کرد: ویژگی قوم یهود علاقه آنها به جان و مال است؛ یعنی آنها نگران از دست دادن جان و مال هستند و امروز با توجه به اینکه اینها قالب ثروت جهان را در دست دارند نگران مسائل مالی نیستند لذا مهمترین نگرانی آنها مسئله جانشان است که اگر ما در این مسئله ایجاد تهدیدی برایشان داشته باشم در سیاستهایشان تغییراتی را خواهند داشت.
وی در ادامه درخصوص تازهترین سروده خود عنوان کرد: من در راستای ایجاد این بازدارندگی برتر سرودهای را که یک مطالبه عمومی از فرماندهان نظامی کشور است را سرودهام که تقدیم میشود.
مظلوم مقتدر، اتمی شو!
ما کیستیم لشکری از خوش خیالها
جمعیت جهانی آشفته حالها
درمانده در امور سخیفیم گاهگاه
گاهی گذشتهایم ز مرز محالها
هایپرسونیک ساختهایم و نیمزنیم
یک نقص در کنار تمام کمالها
در خانه ناتوان ز مدیریّت امور
در خاورمیانه گشودیم بالها
در این نبرد هیچکسی با تو نیست جز
این قوم پابرهنه همین بیمدالها
کفتارهای کافر بیرحم در کمین
هر دم در انتظار شکار غزالها
مابین گرگ و میش تفاهم بود محال
برجام بود برگهای از این محالها
پامال میشوند ضعیفان، قوی شوید
اینگونه بوده است به عالم روالها
با کرکس گرسنه مماشات تا به چند
تن تا بکی دهیم به این ابتذالها
داریم ما به لطف خدا رهبری شجاع
تلفیقی از مجهاهده و ابتهالها
فرمود رهبری که تعلل مجاز نیست
بر قوم میرسد ز تعلل ملالها
ایران از انفعال شهان تکه تکه شد
تاریخ ما پر است ازین انفعالها
آمار بذل و بخشش قاجار را ببین
ننگآور است خواندن این شرح حالها
با چای ترکمان و گلستان ز دست رفت
خوارزمها و ترکیهها و شمالها
سلطان حسین و فتحعلی شاه و پهلوی
تف کردهایم خلط به این دستمالها
یک گربه مانده است از آن مرز پر گهر
از کشور بزرگ شکوه و جلالها
نوبت بما رسیده پس از یکهزار سال
تاریخ سخت میدهد از این مجالها
دیگر یهود نیست بفکر ضیاع مال
زآنکه رسیدهاند بهمال و منالها
جان است و نفس، نقطه ضعف صهاینه
مرعوب میشوند فقط با قتالها
قوم یهود اهل اشد عداوتاند
خون ریخت باید از تن این آشغالها
تو از چه رو گذاشتهای دست روی دست
حسرت بدل نظاره گر اغتیالها
کفتارهای پیر که دارند روی میز
کل گزینهها، همه احتمالها
جنگ است جنگ، قاعده جنگ رحم نیست
اخلاق منتفی است زمان جدالها
آزادگی، مروت و مردانگی و رحم
محو است در کتاب لغات شغالها
دشمن سخن نگفت مگر با زبان زور
یعنی زبان مادری سگ سگالها
خواهند ماند شیر دلان رو سفید لیک
مانَد رخ سیاه برای زغالها
مانند نادر اسب به میدانجنگ تاز
آرش بیاد آور و رستم و زالها
وقتی که شیر شرزه نغرد، کنام شیر
پر میشود ز زوزه شوم شغالها
دشمن جری شده است پس از سید شهید
مار اند این جماعت خوش خط و خالها
در انتقام سخت نباید درنگ کرد
افتاده است گرچه به تاخیر سالها
عین الاسد نوازش نرم و لطیف بود
تنبیه لازم است نه این مشت و مالها
دندان نشان دهید به گرگان وحش خوی
گوش فلک پر است ازین قیل و قاله
پاسخ دهید سخت و گرنه مواجهید
با موجی از مطالبهها و سوالها
دشمن اگر زمعبر بیروت بگذرد
تهران بود زمین نبرد و قتالها
دلخسته ام ز قهقهه مست بن سعود
رنجیده ام ز هلهله بن طلالها
یکمرد نیست در عرب اینان نیند جز
شایسته خِمار بجای عِقالها
سرگرم عشرت اند ملوک ریاض با
مسیارها وخادمهها و عیالها
ترمز بریده باش بسیجی، بزن به خط
بیهوده دل مبند به این لیبرالها
با کرنش نظام هدر میرود یقین
یک قرن جانفشانی سید جمالها
شمشیر حمزه گر که نباشد بدون شک
جان میدهند زیر شکنجه بلالها
مظلوم مقتدر اتمی شو وگرنه کفر
از کینه بافته است برایت خیالها
انتهای پیام/ 121