به گزارش گروه فرهنگ دفاعپرس، آخرین شب شعر «شبهای تهران» با اجرای رضا زنگنه و تکنوازی ایمان جمشیدی در خانه موزه نیما برگزار شد.
رضا زنگنه، شاعر و مجری این برنامه که توسط مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران، مدرسه سهنقطه و همراهی سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شد، اجرای برنامه را با سرودهای از سید حسن حسینی شروع کرد و گفت: شب سوم و شب آخر از شبهای تهران را شروع میکنیم؛ امشب شب طنز است و در خدمت عزیزانی هستیم و از سرودهها و نوشتههایشان میشنویم و از گفتارهایشان میآموزیم و لذت میبریم.
اولین شعر طنز را در خیابانهای تهران گفتم
در ادامه صابر قدیمی، شاعر و طنزپرداز برای شعرخوانی دعوت شد و گفت: خیلی خوشحالم که برای این مراسم به خانه نیما دعوت شدهایم؛ افتخار میکنیم که در خانه نیما هستیم البته حیف که خودشان تشریف ندارند و ما کم سعادت هستیم. امیدوارم در آینده به خانه دیگر بزرگانی که خودشان حیات دارند، دعوت شویم؛ هرچند هنرمندان چنین خانههایی ندارند و نهایتاً نیما چنین خانه باغی داشته است.
وی با بیان اینکه برای اولین بار در خانه نیما حضور پیدا میکنم و فضای جذاب و دلنشینی دارد، تاکید کرد: امیدوارم اولاً قدر هنر در کشورمان دانسته شود و بزرگان و هنرمندان از حداقلهایی برخوردار باشند تا بتوانیم در منزل این بزرگترهایی که هنوز حیات دارند، مثل استاد خرمشاهی که حافظ پژوهی بزرگ هستند، چنین رویدادهایی را برگزار کنیم.
این شاعر با بیان اینکه من متولد تهران هستم و اولین شعر طنز را در خیابان ولیعصر سرودم، گفت: اتفاقا اولین شهرهای طنزی که نوشتم درباره تهران بود؛ در همین خیابان ولیعصر داشتم قدم میزدم که موشها با من همقدم شده بودند که من شعر «موشها در شهر جولان میدهند/ گربههای شهر را نان میدهند» را من آنجا سرودم.
قدیمی در ادامه این سروده «ای چشم و چراغ روشن ایران/ دور از تو نگاه اهریمن تهران» را خواند و سپس چند رباعی با موضوع تهران تقدیم کرد.
سپس اکبر میرجعفری، شاعر و پژوهشگر ادبی یکی از نوشتههای خود را که مربوط به اولینهایی بود که در تهران دیده بود را خواند.
مرتضی احمدی، اِرق تهران داشت
در ادامه، علیرضا میرعلینقی، پژوهشگر موسیقی به طرح دانستههایشان درباره مرحوم مرتضی احمدی، بازیگر و هنرمند تئاتر و تلویزیون پرداخت و گفت: ۱۰ سالی است از فوت مرتضی احمدی میگذرد و واقعا جای ایشان خالی است. مردان نسل او که در فاصله سنی ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ متولد شدهاند از یک نیروی حیاتی خاصی برخوردار بودند. یعنی اینقدر شور و حال حیاتی و زندگی در این افراد بالا بود که با اینکه خیلی پیر بودند، اما این انرژی بالا را حفظ میکردند.
او تاثیر «مرتضی احمدی» و هم نسلان او در فرهنگ و هنر دوره خودشان را مهم خواند و تاکید کرد: مرتضی احمدی مثل بسیاری از افراد که در فرهنگ تهران تاثیر داشت، اصالتاً تهرانی نبود. به نظرم تهرانی بودن بیش از آنکه به ریشه تهرانی مربوط باشد، به پذیرفتن فرهنگ و مناسبات این شهر مربوط است؛ و بعد تلاش در اینکه این شهر را یک گام جلوتر ببرند و مرتضی احمدی در این خصوص خیلی موفق بودند و اِرق خاصی نسبت به تهران داشت و به ریشههای خودش افتخار میکرد، اما بیشتر افتخار میکرد که اهل تهران است.
در بخش دیگری از این مراسم مریم حسن نژاد، نویسنده و پژوهشگر به قرائت بخشی از نوشتههای خود پرداخت.
سعید بیابانکی از دیگر شاعران طنزپردازی بود که در شب طنز تهران به شعرخوانی پرداخت و شعر طنز «بخور بخور» را خواند.
همان قدر خون جگر خورده باشد
هر آن کس که نان هنر خورده باشد
یقینا که او میشود طنزپرداز
اگر شاعری مغز خر خورده باشد
به آغل فقط میرود چشم بسته
همان خر اگر چوبتر خورده باشد
رود از طویله به آغوش قصاب
اگر برهای ضربدر خورده باشد
همان قدر از برهها فحش خورده است
هر اندازه انسان جگر خورده باشد
نیازش به قرص قمر اضطراری است
مریضی که قرص کمر خورده باشد!
بدانید حالش خراب است هرکس
به پست امیر قطر خورده باشد
بر او میزنند از قفا حد شرعی
اگر یک نفر «این قدر» خورده باشد
نمیدانم آیا که حکمش چگونه است
اکر یک نفر «آن قدر» خورده باشد..!
عزیزم بدان طنزپرداز باید
نمک خورده باشد شکر خورده باشد
حقوقش زیاد است قطعا هر آن کس
که نان حقوق بشر خورده باشد
در آینده خوانندهای میشود توپ
هر آن کس که مرغ سحر خورده باشد
رفیق تبردار بوده است بی شک
درختی که خیلی تبر خورده باشد
به دنبال اموال ملت نگردید
اگر یک نفر معتبر خورده باشد
مدیری نمونه است قطعا کسی که
ز هشتاد میلیون نفر خورده باشد.
امید مهدینژاد، مدیر موسسه سه نقطه از دیگر طنزپردازانی بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت.
تهران دارای ظرفیت فرهنگی مهم است
سپس سید جمال هادیان طبانی زواره، نویسنده و شاعر با بیان اینکه تهران برای اولینبار در دوره صفویه مورد توجه خاص قرار گرفت، گفت: این توجه مربوط به سال ۹۹۴ قمری است که شاه طهماس در حال گذر از تهران بود و متوجه آب و هوای خوب آن شد. او ۱۱۴ برج در تهران ساخت و برای اولینبار تهران مورد توجه خاص قرار گرفت.
وی به دومین دوره توجه خاص به تهران پرداخت و عنوان کرد: در دوره قاجار و سال ۲۰۰ قمری آقامحمدخان به دلیل اینکه نمیتوانست در شیراز بماند، به تهران آمد و تاجگذاری کرد و تهران را پایتخت قرار داد.
این نویسنده در ادامه توضیحاتی درخصوص کتاب «اُتول نامه» فرهنگ ماشین نوشتهها در ایران ارائه کرد و گفت: شخصا در بیش از ۱۵۰ تهرانگردی حضور داشتهام و با اماکن، شخصیتها، فرهنگ و رسوم و غذاهای تهران آشنا هستم و میدانم ظرفیت مهمی در تهران وجود دارد.
انتهای پیام/ 121