ای مگس‌ عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست!

اکنون وقت آن رسیده تا در تاریخ بنویسند که ایرانیان در کندن ریشه‌ی موساد نقش محوری ایفا کردند. در این‌ صورت ضرورت دارد به موازات ضربات قاطع نیرو‌های مسلح ایران به IDF، جامعه امنیتی ایران نیز گروهک تروریستی موساد را زیر ضربات تشکیلاتی ببرد.
کد خبر: ۷۰۱۱۳۸
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۸ - 27October 2024
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، نبرد محور مقاومت و ارتش اسرائیل سرانجام به خاک پاک ایران کشیده شد. با این حال، آب در دل ایرانی‌ها تکان نخورد. اینجا ایران است؛ سرزمین خداپرستی و نجابت. در این خاورِ پیامبرخیز، کمترین پیامبر برای ایرانیان فرستاده شده چرا که ساکنان این سرزمین، خود به خود خداپرست بوده‌اند. واکنشِ بامدادیِ مردم ایران به تجاوز نظامی اسرائیل، از جنس ضرب‌المثل تاریخی آنها بود که «ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست». 
 
ای مگس‌عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست!
 
در مقابل، بیشترین میزان پیامبران الهی برای هدایت قوم بدنام اسرائیل مأمور شده‌اند؛ به این خاطر که آنها به لحاظ فرهنگی قومی عقب‌مانده به شمار می‌روند. وخامت فرهنگیِ این اقلیتِ وحشی، خودش را در پدرکشتگیِ با احساسات و عواطف انسانی و ارتکاب اعمال شیطانی نشان می‌دهد. این قوم عقب‌مانده و ماقبل تمدن، در تقابل با کنفدراسیونِ فرهنگی‌ِ ایران، متشکل از انواعِ اقوام متمدن و پیشرفته، به صورت طبیعی موجودیت خود را در خطر می‌بیند. در عوض، ایران به عنوان یک دولت ابدی هیچ تردیدی در قبال موجودیت خود ندارد. 
 
در شطرنج حساس منطقه، اسرائیل به‌وضوح احساس خفگی می‌کند و با دست‌پاچگی از فرصت‌های خود تهدید می‌سازد. مهم‌ترین خطای رژیم صهیونیستی در حمله به ایران، اشتباه در زمان‌بندی بود. آن‌ها به دلیل قرار داشتن در سراشیبی تند سقوط، نتوانستند تا بعد از انتخابات آمریکا دندان روی جگر بگذارند. 
 
رژیم صهیونیستی که ظرف یک سال گذشته از سیاست داخلی پر سر و صدای آمریکا نهایت سوء‌استفاده را برای خون‌ریزی در منطقه انجام داده بود، اکنون خودش را قربانی انتخابات آمریکا می‌بیند. در عین حال گذشته است دوره‌ای که جریان اصلی در رسانه‌های جهان با انسانیت‌زدایی از مردم منطقه، بتواند برای ماشین ترور مشروعیت بخرد. مشخص است که آمریکا از رژیم صهیونیستی برای پنهان کردن چهره‌ی واقعی خود استفاده می‌کند. با این حال لشکرکشی جدید آمریکا به منطقه با لشکرکشی آن‌ها در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ به افغانستان و عراق یک تفاوت مهم دارد؛ مردم منطقه این بار به محور مقاومت، مسلح شده‌اند و دیگر بی‌دفاع نیستند و لقمه چرب و نرمی به نظر نمی‌رسند.
 
در این برهه از جنگ، بسیار مهم است که جنس نبرد ایران و اسرائیل را به درستی و در امتداد یک تاریخ پویا بشناسیم. ایران، جای اسرائیل را در جهان تنگ کرده است. ایران سرزمین ارزش‌های انسانی‌ است و این انسانیت در احساسات و عواطف ما تبلور دارد. اسرائیل در معادلات امروز منطقه، نقش قوم یزید را در ابتدای دهه‌ی هفتم ظهور اسلام ایفا می‌کند. بنی‌امیه با این تحلیل غلط که از طریق سرکوب جنبش حسین ابن علی (ع) جایی در معادلات آینده‌ی قدرت خواهد داشت، به قعر جهنم رفت. در باور مردم این سرزمین، قیامِ کائنات به خون‌خواهی سمبل پاکی و انسانیت ادامه دارد. ایران، باقی خواهد ماند و اسرائیل در سطل خون غرق می‌شود.
 
اکنون تمام ساکنان زمین، مشغول اندیشیدن به جهانِ آینده هستند و صهیونیست‌ها به دلیل ارتکاب اشتباهات بزرگ، جایی در آینده‌ی جهان نخواهند داشت. منظور از جهانِ آینده، شرایطی‌ است که به کلی با وضعیت اکنون متفاوت است. درخشش ملت ایران در شب‌هایِ تاریکِ جهان، محصول ایمان به زندگی زیبای بشر در فردای صلح و پیروزی و تجارب ارزشمند آنها در عبور از پیچ و خم‌های تاریخ است. ملت ایران فقط از خدا می‌ترسد. ایران قدیمی‌ترین کشور جهان است؛ چرا که ایرانیان همیشه جهانی اندیشیده و استاد حفظ سرزمین خود بوده‌اند. در نقطه‌ی مقابل، حفظ سرزمین در طول تاریخ، پاشنه‌ی آشیل قوم اسرائیل بوده؛ تا جایی که آن‌ها با چالش آوارگی شناخته می‌شوند. 
 
اکنون وقت آن رسیده تا در تاریخ بنویسند که ایرانیان در کندن ریشه‌ی موساد نقش محوری ایفا کردند. عملیات هفت اکتبر محصول نفوذ حماس در موساد بود و نشان داد که اسرائیل در برابر ضرباتی که از ناحیه نفوذ و آفند امنیتی دریافت می‌کند، بسیار آسیب‌پذیر است. رژیم صهیونیستی به موساد و موساد به ابزار ترور تکیه دارد. در این‌ صورت ضرورت دارد به موازات ضربات قاطع نیرو‌های مسلح ایران به IDF (ارتش رژیم صهیونیستی)، جامعه امنیتی ایران نیز گروهک تروریستی موساد را زیر ضربات تشکیلاتی ببرد.
 
انتهای پیام/ 944
نظر شما
پربیننده ها