تقویم روح‌الله/۷

امام خمینی (ره): منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند

امام خمینی (ره) در جمع دانشجویان مدرسه عالی مفیدی فرمودند: منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند. ملت خودش کار بکند. هم‏‎ ‎‏خودش عملی را که می‌خواهد انجام بدهد خوب انجام بدهد؛ هم به دیگران بگوید‏‎ ‎‏خوب انجام بده؛ ‏‏کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ‏‎‏ همین است. ‏
کد خبر: ۷۰۱۱۵۶
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۷ - 28October 2024

به گزارش گروه سیاسی دفاع‌پرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید.

«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای است که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی است مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد.

حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد است که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.

امام خمینی (ره): منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند

اسلام علیه دیکتاتوری

از اولی که این‏‎ ‎‏نهضت اسلامی، قریب پانزده سال یا بیشتر از پانزده سال است که ظهور پیدا کرد تا حالا، ‏‎ ‎‏البته مراحلی بر آن گذشته است و گاهی وقت‌ها تند می‌رفته، گاهی وقت‌ها کُند می‌رفته است تا‏‎ ‎‏حالا که بحمدالله به اوج خودش رسیده است، حرف ‏‏ما ‏‏این است که ما برای ملت ایران دوتا مطلب‏‎ ‎‏می‌خواهیم، یکی اینکه یک ملت سی میلیونی، سی و پنج‏‎ ‎‏میلیونی، در اختناق است. نه مطبوعات‌شان آزاد است، نه رادیوشان نه خطابه‌های خطیب‌های ما، نطق‌های گویندگان‏‎ ‎‏ما آزاد است. 

همۀ اینها در تحت زور دارد اداره می‌شود، این ملت‏‎ ‎‏سی میلیونی پنجاه سال است از حق مشروع خودش محروم بوده است، حالا قیام کرده‏‎ ‎‏است و این حق را طلب می‌کند، می‌گوید «ما می‌خواهیم آزاد باشیم»؛ این یک مطلبی‏‎ ‎‏است. مطلب دوم، این است که ما می‌خواهیم مستقل‏‎ ‎‏باشیم. در زمان [محمدرضا شاه]همۀ مملکت‎مان تحت سلطۀ اجانب بوده و هست. نفت ما را دارند می‌برند و در‏‎ ‎‏ازای آن برای خودشان. 

فرهنگ ما را عقب نگه داشته‌اند؛ جوان‌های ما را‏‎ ‎‏نمی‌گذارند تحصیل بکنند؛ برای اینکه مبادا در بین اینها اشخاصی پیدا بشود که مخالف‏‎ ‎‏باشند با این کار‌هایی که دارند اینها می‌کنند. ‏ ‏‏تلاش رژیم برای شکستن قدرت اسلام و علما ‏‏فرهنگ اسلامی است. اگر چنانچه اسلام به معنای خودش پیاده بشود، دیگر برای اجانب جایی باقی نمی‌ماند. 

الآن این قیامی که در ایران شده و این نهضتی که در ایران شده است و‏‎ ‎‏هر روز دارد دامنه‌اش زیادتر می‌شود، الآن که ما اینجا نشسته‌ایم بدانید که در ایران در‏‎ ‎‏خیلی از شهرستان‌های ایران، الآن انقلاب است این انقلاب مثل یک سیل دارد شاه را می‌برد و خواهد برد؛ نه شاه تنها را، ‏‎ ‎‏آن‌هایی هم که استفاده می‌کردند از وجود شاه و منافع‌شان به وجود شاه بود منافع آنها را‏‎ ‎‏هم باید از بین ببرند و می‌برند. ما می‌خواهیم یک مملکت را خودمان اداره کنیم. 

ما‏‎ ‎‏می خواهیم که وکلایش را خودمان تعیین کنیم، ملتمان تعیین کنند. ما پنجاه سال وکیل‏‎ ‎‏نداشته‌ایم در ایران. ‏ ‏‏اوج اختناق در دوران پهلوی‏، مشروطه از اول که پیدا شده است تا حالا به آن عمل نشده. تا حالا این مملکتِ ما‏‎ ‎‏همه‌اش استبداد ‏‏‏‏بوده‏‏‏‏ و بدتر از زمان استبداد. کی در زمان‌های‏‎ ‎‏استبداد اینقدر آدم‌کشی بود؟ کی در زمان‌های استبداد اینقدر اختناق بود که نه روحانی‏‎ ‎‏بتواند صحبت کند، نه سیاسی بتواند صحبت کند، نه دانشگاهی بتواند صحبت کند؛ هیچ‏‎ ‎‏کس نتواند یک کلمه حرف بزند؟ 
‏‏

تلاش رژیم برای ایجاد تفرقه‏ است. یک جوری می‌خواهند از اسلام و از مسلمین جدا بکنند و بعد هر کاری دارند‏‎ ‎‏بکنند. با حرف‌های مختلف، با انحرافات مختلف، با اینطور چیز‌ها و تبلیغات زیادی که‏‎ ‎‏کرده‌اند: اینها عقب هستند، اینها ارتجاعی هستند! کدام ارتجاع؟! با کدام یک از مظاهر‏‎ ‎‏تمدن مخالفت کرده‌اند روحانیون؟ همۀ مظاهر تمدن را ما قبول داریم. آنی که ما قبول‏ نداریم این انحرافاتی ‏‏‏‏است‏‏‏‏ که وجود دارد. ‏ ‏‏مخالفت ما با فحشا، فقر، چپاولگری‏ است. ‏‏

ما می‌گوییم یک مملکتی که در آن مراکز فساد بیشتر از کتابخانه است، این مملکت‏‎ ‎‏نمی‌تواند مملکت باشد برای ما. ما می‌گوییم یک‏‎ ‎‏دسته توی آن زاغه‌ها نروند بخوابند، یک دسته ویلای چند صد میلیونی در خارج و در‏‎ ‎‏داخل داشته باشند. علمای اسلام اینها را می‌گویند. باید مردم همه‏‎ ‎‏در رفاه باشند؛ باید فقرا را برایشان فکر کرد؛ باید این زاغه نشین‌های بیچاره‌ای که هیچ‏‎ ‎‏ندارند، باید برای اینها فکر کرد؛ حکومت مال همه است، برای همه‏‎ ‎‏باید کار بکنند. سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ
چهارم آبان ۱۳۵۷ـ نوفل لوشاتو

ما آزادی می‌خواهیم

مطلبی که ما مکرر گفته بودیم وزیر خارجۀ انگلستان فاش کرد. ما از اول گفته بودیم‏ که شاه سابق به دستور انگلیس‌ها کودتا کردند و آمدند و منافع آنها را می‌خواستند حفظ‏ بکنند و وقتی که یک خطایی کرد، یک تخلفی کرد، بیرونش کردند و بردندش به جزیرۀ‏‎ ‎‏موریس و رفت سراغ کارش و شاه فعلی هم روی‏‎ منافع متفقین در ایران هستند و‏‎ ‎‏برای منفعت متفقین مشغول کارند و وزیر خارجۀ بریتانیا‏‎ ‎‏همین مطلب را در چند روز پیش از این گفت که ما نمی‌توانیم که ساکت باشیم و کسی که‏‎ ‎‏برای منفعت ما در ایران هست و حافظ منافع ماست اینطور باشد. 

ملت ایران هم که الآن‏‎ ‎‏قیام کرده است، روی همین معناست که وزیر خارجۀ انگلستان گفته است. ‏سران کشور‌های ابرقدرت خیال می‌کنند‏‎ ‎‏که به واسطۀ همین که ابرقدرت شدند باید همۀ عالَم را بخورند! ‏ نافرجامی حکومت نظامی و کودتای نظامی‏ ‏‏اگر ملتی همگی قیام کردند و همه چیزشان را دارند می‌دهند؛ برای اینکه آزادی و‏‎ ‎‏استقلال خودشان را به دست بیاورند، نمی‌شود. این را با سرنیزه و حکومت نظامی و‏‎ ‎‏دولت نظامی، این آتش را خواباند. این جزء اشتباهاتی است که اینها می‌کنند. 

اگر‏‎ ‎‏بخواهند اینها، فرض کنید که یک حکومت نظامی ‏‏ [‏‏سر‏‏]‏‏ کار بیاورند، خوب الآن دوازده‏‎ ‎‏تا شهر رسماً نظامی است؛ همۀ ایران هم به غیر رسمی نظامی است. الآن حکومت ایران‏‎ ‎‏حکومت نظامی است، لکن مع ذلک مردم زیربار حکومت نظامی نمی‌روند؛ کسی که‏‎ ‎‏گذشته از همه چیزش، دیگر اعتنا به حکومت نظامی نمی‌کند. است. ‏ ‏‏مردم ایستاده‌اند و حق خودشان را می‌خواهند. مردم حق مشروع خودشان را می‌خواهند؛ مردم می‌گویند که ما پنجاه‏‎ ‎‏سال با اختناق زندگی کردیم و خسته شدیم. 
‏‏‏‏

صدای مردم و فریاد مردم این است که ما آزادی نداشتیم در زمان سلطنت ‏‏شاه‏‏‎ ‎‏و پدرش. از اول تا حالا آزادی را به چشم خودشان جوان‌های ما ندیدند؛ نمی‌دانند مزۀ‏‎ ‎‏آزادی چیست. هر جا چشمشان را باز کردند، یک‏‎ ‎‏نظامی بالای سرشان بوده اصلاً ندیدند اینها‏ ‏‏‏آزادی را‏‏‏‏؛ یک روز آزاد ندیدند؛ ما هم ندیدیم. برای اینکه از‏‎ ‎‏زمان رضا شاه تا حالا ‏‏‏‏در‏‏‏‏ هیچ مسئله‌ای آزادی در کار نبوده. یک داد مردم این است که‏ ‎‏ما آزادی می‌خواهیم. الآن ملت ما می‌گوید که ما نمی‌خواهیم این شاه را. یک جهتش هم این‏‎ ‎‏است که سلب آزادی ما را کرده است. 

پنجاه سال است پدرش و خودش سلب آزادی‏‎ ‎‏کرده‌اند ‏و ما این را نمی‌خواهیم. ‏ ‏تسلیم سرمایه‌ها و منابع ایران به بیگانگان‏ ‏‏یک جهت دیگر هم این است که منافع ما را فروخته به غیر. وقتی که به ارتش نگاه می‌کنیم، ارتشی است تحت فرمان مستشار‌های امریکا؛ ما‏‎ ‎‏ارتش داریم؟! ارتشی که استقلال ندارد، ارتشی که خودش نمی‌تواند یک کاری را انجام ‏بدهد؛ مستقل نیست در کارش. 

سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ چهارم آبان ۱۳۵۷ ـ نوفل لوشاتو
‏‏

کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ‏‎‏

همه مسئول هستیم مَثَل کشور ما مَثَل بیماری است که لااقل پنجاه و چند سال بیماری کشیده است و همۀ‏‎ ‎‏قشر‌ها به بیماری او دامن زدند و الآن از بار قشر‌هایی که دامن به بیماری او می‍‌زدند فارغ‏‎ ‎‏شده است، لکن بیمار است. از بیماری که پنجاه و چند سال به بیماری او کمک کردند و‏‎ ‎‏خائنین دامن زدند، نباید متوقع بود که به مجرد اینکه ‏‏‏اینها‏‏‏‏ دامنْ زن‌ها خارج شدند، بیمار‏‎ ‎‏فوراً صحیح بشود. من می‌دانم که در همۀ‏‎ ‎‏قشر‌ها و خصوصاً در مراکز تعلیم و تربیت که بیشتر خارجی‌ها عنایت داشتند به نگهداری‏‎ ‎‏آن‌ها در یک سطح معینی، یا منحرف کردن آنها از آن راهی که باید بروند. 

‏آن قدری که به دانشگاه‌ها آنها عنایت داشتند که نگذارند رشد بکنند، بلکه آنها را به‏‎ مسیر دیگری ببرند، شاید به جا‌های دیگر این قدر‌ها عنایت‏ ‎‏نداشتند. در یک همچو مسیری که آنها عمال خودشان را وادار کردند و جوان‌های ما را به‏‎ ‎‏مسیر دیگری بردند، شما متوقع نباشید که فوراً آنها از آن مسیر برگردند و به مسیر ملت‏‎ ‎‏بیایند، لکن مأیوس نباشید. ملت راه خودش را پیدا کرده است، اگر امروز نشود تصفیه، فردا تصفیه می‌شود. ناچار از این تصفیه است. ‏
‏‏

باید خودمان را پیدا کنیم. تا این غربزده‌هایی‏‎ ‎‏که در همه جا موجودند از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما به استقلال نخواهید‏‎ ‎‏رسید. اینها نمی‌گذارند، ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سرِ پای خودمان بایستیم و‏‎ ‎‏بفهمیم ما هم موجودی هستیم. ‏ ‏غرب به ما یک چیزی که مفید به حال ما باشد نخواهد داد و نداده است. غرب هر چه‏‎ ‎‏به این طرف فرستاده آنهایی بوده که برای خودش مفید نبوده است؛ ‏‏ ‏‏تمام گرفتاری‌های شرق از این اجانب است؛ از این غرب است؛ از این امریکاست. ‏ 

این‏‎ ‎‏امریکایی است که صهیونیسم را آنطور تقویت کرده است و آنطور دارد تقویت می‌کند‎ ‎‏و برادر‌های ما را فوج فوج می‌کشند. ‏ ‏‏ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، استقلال نمی‌توانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل‏‎ ‎‏نباشد، کشور شما مستقل نمی‌شود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. ما خودمان می‌خواهیم خودمان را‏‎ اداره کنیم، باید اینطور تربیت بشود حالا، باید تصفیه بشود از این مغز‌های پوسیده‌ای که‏‎ ‎‏عاشق امریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات. 

باید‏‎ ‎‏ادارات ما تصفیه بشود از آن خائن‌هایی که الآن هم به نفع رژیم سابق یا کم عمل می‌کنند، ‏‎ ‎‏یا عمل نمی‌کنند، یا ضدش را عمل می‌کنند. تصفیه می‌خواهد این مملکت. تکلیف ما چیست؟ تکلیف هر یک از ما و هر یک از افراد ملت این است که آن کاری‏‎ ‎‏را که می‌کند خوب انجام بدهد. ‏‏تکلیف ما این است که اولا هر کاری که محول به ماست خوب انجام بدهیم. ‏‎ ‎‏ 

اگر یک ملتی یک‏‎ ‎‏همچین هوشیاری برایش پیدا شد که هر شخصی کار خودش را خوب انجام بدهد، یک‏‎ ‎‏ملت اصلاح می‌شود؛ منتظر نباشید دیگران برای شما کار بکنند. این انتظاری‏‎ ‎‏بود که ما منتظر باشیم امریکا برای ما دلسوزی بکند؛ منتظر باشیم که امریکا به ما اسلحه‏‎ ‎‏بدهد. خودتان کار کنید. ملت خودش کار بکند. هم‏‎ ‎‏خودش عملی را که می‌خواهد انجام بدهد خوب انجام بدهد؛ هم به رفیقش بگوید‏‎ ‎‏خوب انجام بده؛ ‏‏کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ‏‎‏ همین است. ‏

سخنرانی در جمع دانشجویان مدرسه عالی مفیدی ـ چهارم آبان ۱۳۵۸ ـ قم

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار