گروه استانهای دفاعپرس- «رویا حسینی» نویسنده دفاع مقدس؛ رمان «خار و میخک» را قبل از آنکه دست بگیرم مشتاقش بودم. نویسندهاش را قبل از این یک سال و اندی که از طوفانالاقصی میگذرد نمیشناختم. اما در همین مدت کوتاه او برای دنیا شناخته شده بود. نمادی از شجاعت و صلابت و مقاومت و استقامت و... روزی که شهید شد آخرین لحظات حیات خاکیاش نیز آب و رنگ بقیه عمرش را داشت، غریب و با صلابت، مظلوم و مقتدر. تا اینجا در ذهن خیلیها مثل من، «یحیی سنوار» یک رزمنده مجاهد و فرمانده ارشد جبهه مقاومت بود و از او جز پایداری انتظار نمیرفت.
همان روز اول بعد از شهادتش، زندگینامهاش را شنیدم از خانواده، تحصیل، مبارزه، ۲۳ سال زندان، یادگیری زبان عبری برای فهم بیشتر و عمیق دشمن، و.. یکجا ذهنم روی یک کلیدواژه قفل کرد. رمان خار و میخک...
مگر میشود یکی مثل «یحیی سنوار» رزمنده مجاهد مقاومت، با این حجم از دغدغههای آرمانی، فرصت به تحریر درآوردن داستان و رمان نیز داشته باشد؟ و تازه نام رمانش را هم از اسم یک گل انتخاب کند؟ مقاومت و گل، زندان و رویش، جنگ و میخک ... این پارادوکسی بود که ذهنم را بخود مشغول کرد.
بشدت مشتاق شدم تا خودم را به آنسوی افکار یحیی سنوار برسانم. باید هرطور بود رمان خار و میخک را پیدا میکردم؛ و آن را یافتم.
فصلبهفصل با کودک ۴، ۵ سالهایی که در اردوگاه خانیونس متولد میشود همراه میشوم. نویسنده با دقت صحنهپردازی میکند آنچنانکه وقتی از شب سرد زمستان و چکچک قطرات آبی که از سقف در کاسه بشقابهایی که مادر در گوشه و کنار خانه گذاشته است میگوید، سرما تا مغز استخوان خواننده پیش میرود.
او با صداقت به تمام جزییات تلخ و شیرین و سخت زندگی در اردوگاه، گعدههای روزانه پیرمردها، بگومگوهای زنان اردوگاه، وحشت منع رفت و آمد و حضور سربازان اسرائیلی در اردوگاه؛ و بسیاری دیگر از لحظات زندگی روزمره پناهندگان را به زیبایی ترسیم نموده است.
نویسنده جمع کوچک خانواده با بستگانی مهربان و درد آشنا، پدری که از مبارزین است و سالها است خانواده از او بیخبر است. عمویی که خبر شهادتش را میآورند، اما جسدش را نه! دایی که حامی مطمئنی برای مادر و خاله و بچههای مقاومت است و خیلی شخصیتهای مقاوم مهربان دیگر داستان را تکبهتک شخصیتپردازی میکند و از همه مهمتر شخصیتپردازی پرصلابتی است که یحیی سنوار از مادر بهعنوان همسر یک رزمنده، عروس یک رزمنده و مربی رزمندگان آینده ترسیم میکند.
شخصیت مادر، معمای ذهنی همه ما درباره چگونگی تربیت کودکان مقاوم فلسطینی که این روزها در خبرها شاهد هستیم را پاسخ میدهد. یحیی سنوار از کودکانی مینویسد که بازیهایشان نیز رنگ مبارزه دارد. بازی یهود و عرب که سنوار از آن یاد میکند و آرزوی غلبه بر یهود که در عمق جان کودکان عرب جا خوش کرده است و البته یک نکته بسیار ظریف شاید اگر به جای بازی یهود و عرب، کودکان فلسطینی یاد گرفته بودند بازی یهود و مسلمان را اجرا کنند مسجدالاقصی خیلی وقت قبل از اینها آزاد شده بود.
فضای زیست اجتماعی اردوگاه توسط نویسنده به خوبی ترسیم شده است. جمعی از انسانهای صبور، همدل، مظلوم و نیازمند که گاه نیازشان آسیبهای جدی به بدنه مقاومت وارد میآورد و تهدیدی به نام جاسوس را رقم میزند.
اردوگاه اگرچه جولانگاه گرگهای یهودی است، اما ابر حمایت بچههای مقاومت بر سر مردم بیپناه اردوگاه، دلشان را به بودن جوانان غیور مقاومت خوش کرده است. آنان میدانند که بچههای مقاومت در تاریکی کوچههای باریک اردوگاه کنارشان هستند.
بقیه ریزهکاریهای نویسنده را اساتید بسیار بهتر از من میتوانند تشریح کنند، اما من اینجا میخواهم برخلاف معمول از آخر به اول بروم.
میخواهم کشف رمزی از نام رمان داشته باشم. عنوان الشوک و القرنفل یا همان خارو میخک.
این رمان اگر چه به قلم یحیی سنوار است، اما اولا خودش میگوید «این داستان نه داستان شخص من است و نه داستان شخصی خاص، هرچند که تمام روبدادهای آن واقعی هستند» و از آنجایی که این رمان به صورت دست نوشته توسط هم بندان، نگهداری میشده، نشان دهنده یک عزم جمعی برای تدوین رمان بوده و این احتمال را قوت میبخشد که شخصیتها و داستانهای این رمان، درواقع داستان زندگی و تاریخ شفاهی همبندان سنوار در طول سالهای زندان است.
بررسی کلیدواژههای شوک و القرنفل یا همان خارو میخک ما را با رمز و رازی آشنا میکند و در مییابیم که عنوان رمان با هوشمندی و براساس منطق مبارزه و پیروزی نهایی حق بر باطل انتخاب شده است.
الشوک: الشوکه به معنای قدرت و شدت است و در اصل از شوک به معنای خار گرفته شده، به سرنیزههای سربازان و هرگونه اسلحه شوکه گفته میشود.
در جایی دیگر میخوانیم شوک به معنای خار است راغب میگوید به اسلحه و سخنی نیز اطلاق میشود، نیش عقرب را به جهت تشبیه به خار شوک گفتهاند.
با این حساب واژه شوک یا خار در عنوان کتاب نشانی از نیروهای مسلح یهودی اشغالگر است.
قرنفل: میخک
میخک تاریخچه غنی در فرهنگها دارد. میخکها بومی مدیترانه هستند و در طول قرنها بخاطر زیبایی و خواص درمانی کشت میشدهاند. رشد میخکها بصورت تودهای است میخکها قد کوتاهی از ۳۰ تا ۶۰ سانتیمتر دارند، اما به همان نسبت در عرض نیز گسترده میشوند. کلیدواژههای مدیترانه، رشد تودهایی و عرضی، درواقع نمادی از شبکهسازی و کلونی مقاومت در جغرافیای مدیترانه است.
میخک در تاج پادشاهان و تاجگذاریهای یونانیان نیز مورد توجه بوده و جالب اینجا است که در تاریخ بنیاسرائیل، یونانیان هستند که این قوم اشغالگر را به تبعید وامیدارند.
میخک در مسیحیت نیز تعریف داشته و به مریم اشاره دارد. افسانهها حاکی از آن است که میخکها از اشکهای مریم پای صلیب عیسی خلق شدهاند و به دلیل همین ارتباط بین میخک، مریم و عیسی است که در مراسمات مذهبی مسیحی استفاده میشود.
میخکها همچنین نماد عشق و محبت نیز هستند و برای همین مادر را به یاد میآورند و مادر یعنی سرزمین و از همه مهمتر نام علمی گل میخک دیانتوس از کلمات یونانی است؛ و از دیوس (خدا) و آنتوس (گل) گرفته شده است که به گل الهی یا گل خدایان ترجمه شده است.
به این ترتیب یحیی سنوار با انتخاب نام خار و میخک، همان ابتدا در پیشانی رمانش قداست و اصالت فلسطین و فلسطینیان، که گل خدایی میخک نماد آنان است را در برابر خار که نمادی برای اشغالگران تا بندندان مسلح یهودی است اعلام نموده و بدیهی است که نتیجه تقابل حق و باطل جز به پیروزی جبهه حق منجر نمیشود.
در واقع پس زمینه پنهان، عنوان خار و میخک این جمله است: گلهای خدایی که در این جغرافیا ریشه دارند، روزی با تکثیر تودهای و عرضیشان، سرزمینشان را از لوث وجود وحشیهای یهودی پاک خواهند نمود.
انتهای پیام/