به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، چون مردم از برگزاری انتخابات انتظار تغییر و تحول سازنده را دارند، طبعا در رقابتهای انتخاباتی، پیامهایی که شرایط موجود را نقد نماید و رایحه تغییر و تحول از آن به مشام برسد، بیشتر جلب توجه میکند. همچنین روشن است که این وعدههای تغییر باید ناظر به وضعیت کنونی جامعه و مشکلات اکثریت مردم باشد تا مخاطبان فراگیرتری بیابد. بنابراین انتظار میرود هنگام انتخابات، افراد و احزاب مختلف، با شناسایی مشکلات جامعه و ارائه راهکارها و توانمندیهای خود برای حل آنها، دلسوزانه و در چارچوب نظام و محدوده قانون به رقابت بپردازند. در این صورت، بیشترین برکتهای الهی شامل جامعه خواهد شد و حتی افراد و گروههایی که نتوانند اکثریت آراء را کسب کنند نیز اندیشه و راهکارهای حق مدارانهشان به عنوان یک مطالبه مورد تقاضای جامعه باقی خواهد ماند و به تعبیر مشهور، همه شرکت کنندگان در این بازار رقابت انتخاباتی سرانجام برنده محسوب میشوند.
اما واقعیت آن است که تا طراحی و اجرای الگویی اسلامی - ایرانی از انتخابات هنوز فاصله داریم و ردپای فرهنگ غرب را در برخی شیوههای تبلیغات و رقابت انتخاباتی، میتوان مشاهده کرد، شیوههایی که مردم ما آن را "بداخلاقی انتخاباتی" مینامند. چه بسا در فرهنگ غرب به کارگیری ابزارهایی نظیر تهمت، استهزاء، دروغ، افشای مسائل شخصی، تخریب و نظایر آن، نهادینه شده و به عنوان چاشنی، غذای انتخابات را لذیذتر میکند. مهم آن است که نمایش انتخابات نظیر نبرد گلادیاتورها شدیدترین هیجان را پدید آورد و بیشترین تماشاچی را جلب کند!
از جمله شاخصههای دیگر رقابت در غرب، رویکرد چشم و گوش پرکنی آن است یعنی نامزدها با توسل به هر روش چشم و گوش پر کن، برای کسب رای تلاش میکنند. حال آنکه در فرهنگ اسلامی باید مبنای اصلی انتخاب مردم و دادن رای، اقناع عقلی و گرایش قلبی باشد و لذا بایسته آن است که تبلیغات نامزدها نیز نشأت گرفته از این مبانی باشد.
علیرغم این کاستیها، در رقابتهای انتخاباتی غرب، نکته آموزندهای هم هست که هنوز آن چنان که باید در جامعه ما مورد توجه عدهای از سیاسیون قرار نگرفته است و آن نکته رعایت خطوط قرمز در انتخابات است. در آمریکا و کشورهای اروپایی، خطوط قرمز پیدا و پنهانی وجود دارد که با قطعیت اعمال میشود و رعایت همین خطوط قرمز است که خاطر سردمداران این کشورها را هنگام برگزاری انتخابات نگران نمیسازد که مبادا آسیبی به تمامیت نظام حکومتیشان وارد آید. زیرا غربیها آن چنان منافذ تهدید انتخابات را شناسایی و آنها را مسدود کردهاند که علیرغم تبلیغات گسترده درباره آزادی رای در انتخابات به هیچ وجه امکان ندارد نامزدی که نسبت به نظام سرمایهداری و تبعیضها یا سلطه اسرائیل بر مردم آمریکا و نظایر آن اعتراض داشته باشد، حتی به مرحله ثبت نام راه پیدا کند.
از طرف دیگر آمریکا با شناسایی همین منافذ رسوخ، تلاش کرده و میکند تا هنگام برگزاری انتخابات، با برپایی انقلابهای رنگی و تبدیل انتخابات به رفراندوم و امثال اینگونه توطئهها، دولتهای مستقل را در دیگر کشورها سرنگون سازد و دولتهای وابسته به غرب را سرکار بیاورد و این درسی است که ما باید از غرب بیاموزیم خصوصاً با تجربهای که از انتخابات سال 1388 و طمع ورزی دشمن به دست آوردیم و قرائنی که در زمینه نفوذ استکبار مشاهده میشود، ضرورت حاکمیت قانون و ممنوعیت تخریب جایگاه نهادهای قانونی و رعایت خطوط قرمز نظام اسلامی در رقابتهای انتخاباتی پیش رو اهمیت مضاعفی پیدا کرده است.
در راستای همان سیاست مداخله جویانه، یکی از شگردهای استکبار هم، تشدید رقابتهای انتخاباتی تا مرحله رویارویی و ایجاد جنگ خیابانی و سلب آرامش و امنیت جامعه است که خوشبختانه علیرغم همه توطئهها در فتنه 88، هوشیاری مردم این توطئه را خنثی ساخت، اما درس بزرگی هم به ملت ما در زمینه محدوده و شدت رقابتها در چارچوب حفظ امنیت کشور آموخت.
البته به نظر میرسد وسوسه قدرت آنچنان برخی سیاست پیشگان را از خود بیخود کرده است که از انتخابات 88 هم عبرت نگرفتهاند و از هم اکنون فعالیتهای خویش را برای تحریک مردم علیه نظام اسلامی آغاز کردهاند. هنر این افراد دانسته یا ندانسته هماهنگی با آهنگ آمریکاست و میکوشند با حمله به نهادهای قانونی و زیر سئوال بردن عالیترین نهادهای حکومتی و تضعیف شورای نگهبان، صدا و سیما، قوه قضائیه، سپاه پاسداران و امثال آن، روحیه لجبازی و بروز عکس العمل را در جامعه ایجاد کنند و به خیال خود با سوار شدن بر موج لجاجت مردم، در انتخابات پیروز شوند.
یعنی تکرار همان شگردی که نقطه آغاز آن شبهه افکنی از تریبون رسمی و عمومی و توسط یکی از سیاسیون برجستهای بود که انتظار میرفت بیشترین دفاع را از نظام اسلامی داشته باشد اما در کمال ناباوری وی نگرانی خود را از تقلب در صندوقهای رای اعلام کرد و از درون حاکمیت، به پایههای اعتماد مردم ضربه وارد ساخت و دستاویزی به دشمن داد.
علاوه بر شگرد سلب اعتماد مردم نسبت به ارکان نظام، ترفند دیگر این گونه سیاسیون در تبلیغات انتخابات، مظلومنمایی است تا با سوء استفاده از روحیه مظلومنوازی مردم ایران، آرای ملت را به سوی خود جلب کنند و البته در راهکار مظلوم نمایی، دروغ یکی از ابزارهای مجاز است، چنانکه یکی از همین آقایان، اخیراً ادعا کرده است که تنها یک درصد نامزدهای آنان تایید شدهاند، این در حالی است که طبق برآورد صاحبنظران، جناح فوق چند برابر ظرفیت مجلس نامزد تایید شده دارد.
بداخلاقی دیگر تبلیغاتی، تلاش برای ایجاد اختلاف در جریان رقیب است، یعنی جریان فوق الاشاره به موازات تلاش برای وحدت خود میکوشد مانع وحدت در جریان اصولگرا گردد چنانکه در انتخابات سال 1392 شاهد آن بودیم و در این راه به انواع حیلهها هم متوسل میشوند البته تا زمانی که جریان اصولگرایی به این بلوغ سیاسی نرسد که رمز موفقیتش پایبندی به خرد جمعی و وحدت است، طبعاً باید خود را آماده پذیرش ضربات رقیب بنماید و خوشبختانه با توجه به تجربههای گذشته در رقابتهای انتخاباتی این دوره، تاکنون گامهای امیدوارکنندهای در راه وحدت اصولگرایان برداشته شده است و به همان نسبت شگردهای رقیب هم برای درهم شکستن این وحدت پیچیدهتر شده و شدت یافته است.
روشن است که جریان اصولگرا به دلیل پایبندی به اصول اخلاقی، هیچگاه برای مقابله به مثل تلاش نکرده و از تمسک به اینگونه روشها پرهیز کرده است و برنامهای برای دامن زدن به اختلافات داخلی جناح رقیب پیش بینی نکرده است به امید آنکه جناح رقیب نیز آموزههای خویش در زمینه جنگ روانی علیه دشمن را علیه رقبای داخلی و هنگام انتخابات به کار نگیرد.
منبع:روزنامه رسالت