به گزارش خبرنگار سیاسی دفاعپرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل میتوان به شناخت کاملتری از ایشان رسید.
«تقویم روحالله» مجموعهای است که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی میکند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل میافتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی است مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد است که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.
در ادامه مصاحبههایی که امام راحل در این روز و با رسانههای محتلف انجام شده را میخوانید.
ترویج دین با لباس غیر روحانی
به عرض میرساند، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. راجع به چیزی که در ورقۀ جوف بود، علیالمحکی خود آقا نبودهاند و آقازاده بودهاند. همان نحو که مرقوم شده است اشخاص، رنگ دیگر به خود گرفتهاند لکن مهم نیست؛ شاید در این امور تخفیفی برای اوزار اینجانب باشد. وَالله مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ.
راجع به آن شخصی که با لباس غیر روحانی ترویج میکند مطالبی گفته شده است و من به هیچ وجه نظرم نیست که با ایشان ملاقات کرده باشم و چیزی گفته باشم. ولی اگر واقعاً مروج است و مفید، چه داعی است که آقایان مخالفت کنند. فقط یک امر است و آن این است که گفته میشود میخواهند با این ترتیب بساط آخوندی را برچینند. اگر واقعاً درست باشد، این مفسدۀ عظیمه لازمالدفع است. در هر صورت جنابعالی از قول اینجانب مطلبی نفرمایید، چون نزد من هیچ طرف قضیه روشن نیست.
راجع به حریق مسجدالاقصی و اینکه نباید تعمیر شود تا سلطۀ اسرائیل در کار است، چیزی نوشتهام و در بعضی جراید اینجا منتشر شده. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم و رحمة الله.
نامه به سید محمدرضا سعیدی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۴۸ ـ نجف اشرف
زیانهای مادی و معنوی شاه
ما امیدواریم که شما جوانها که در خارج هستید با ایرانیها هم صدا بشوید و مسائل ایران را به خارج ایران ـ که هستید ـ برسانید. تبلیغاتی که از طرف شاه و دارودستهاش شده است زیاد است، و ایران را بد معر فی میکنند و خواستههای ایرانیها را بد معرفی میکنند و شاید بسیاری از خارجیها خیال کنند که ایرانیها ـ به قول کارتر ـ از باب اینکه آزادیِ همچو وسیعی به آنها دادند به صدا درآمدهاند! و شاید بسیاریشان هم خیال کنند که مردم آشوب طلبی و وحشیای هستند!
در صورتی که اینها آزادی میخواهند که همۀ بشر میخواهد، استقلال میخواهند که همه کس میخواهد و میخواهند که دست اجانب از مملکتشان کوتاه باشد، میخواهند که اقتصاد مملکتشان در دست خودشان اداره بشود، میخواهند فرهنگ مملکتشان را خودشان مستقلاً اداره بکنند، میخواهند ارتش را دیگران اداره نکنند، مستشارهای آمریکایی نیایند و ارتش را قبضه نکنند، میخواهند پایگاههای آمریکا از مملکتشان برداشته بشود؛ یک مملکت آزاد و مستقل باشد. فریاد ملت ایران این است که حکومت عدل اسلامی میخواهند که همۀ این مفسدهها را از بین ببرد.
ما البته نمیتوانیم حاکمی مثل حضرت امیرالمومنین (ع) پیدا کنیم که حکومت کند که وضع زندگیاش آنطور باشد که وقتی شب آخری که خلافت دارد، این شب آخری که میخواهد صبحش شهید شود مهمان بود در منزل یکی از دخترهایش. وقتی که برایش نمک آوردند و شیر آوردند، رو کرد که تو چه وقت دیده بودی که من دو تا چیز داشته باشم؟ میآید نمک را بردارد، میفرمایند نه، شیر را بردار؛ همان نمک را میخورم. البته ما نمیتوانیم یک همچو حکومتی پیدا بکنیم، اما میتوانیم که یک حکومتی که دزد نباشد پیدا کنیم. یک حکومتی که مال مردم را اینقدر نخورد، اینقدر نچاپد؛ اینقدر ندهد به مردم [بیگانه]. ما دنبال این هستیم که حالا یک حکومتی پیدا کنیم که اینطور نباشد که اموال مسلمین را خرج خودش و عائلهاش بکند، یک مقداریش را هم، زیادترش را هم بدهد به آمریکا؛ و بدهد به شوروی و بدهد به سایر ممالک دیگر تا آنکه تخت و تاجش محفوظ بماند.
سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ بست و هفتم آبان ۱۳۵۷ ـ نوقل لوشاتو
گروگانهای آمریکایی و استرداد شاه
سی و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است؛ و باید ما بررسی کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما میخواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگانها برداشته نخواهد شد و چرا کارتر این قدر اصرار دارد که شاه را نگه دارد.
اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد. قضیه این نیست که شاه بیاید ایران. ملت ما شاه را که دشمن خودش میداند میخواهد چه بکند. یک تحفهای نیست برای ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد. بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما میخواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم، این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگری است.
یک جهت راجع به اینکه ما ملتی هستیم که الآن اقتصادمان خیلی قوی نیست و داراییهای ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و این در بانکهای آمریکا و سایر کشورها متمرکز است و اینها همه مال ملت است و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم برای این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها است و باید برگردد به ملت. مطلبی که اهمیتش بیشتر از این است، این است که ما میخواهیم او بیاید و ما ریشۀ این جنایاتی که این شخص در طول سی و هفت سال تقریباً به ایران کرده است و این خیانتهایی که به ایران کرده است و این آدمکشیهای دسته جمعی که کرده است ما به دست بیاوریم که این با امر کی بوده است.
یک انسان، یک آدم که میخواهد در یک مملکتی حکومت کند بیجهت این قدر جنایت نمیکند. این عامل اشخاصی بوده است. خود ایشان هم میگوید من مأمور بودم برای وطنم. ما میخواهیم آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده است که ایشان در وطنش اینهمه جنایت بکند این کیست و چه اشخاصی هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید و این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود.
ما آزادی زنها را و آزادی سیاهها را برای این قائل شدیم که زنها در اسلام یک احترام ویژه دارند و سیاهپوستان هم تحت فشار آمریکا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آن طور مقصر نمیدانیم. بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند و لهذا ما برای امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم و انتظاری از آقای کارتر نداریم و پاداشی نمیخواهیم.
مصاجبه با خبرنگار تلویزیون «سی. بی. اس» ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۵۸ ـ قم
همگامی مکاتب توحیدی
من خوشوقتم که جمهوری اسلامی بعضی فرصتها را به ما و ملت ما نصیب میکند و از آن فرصتها، ملاقات با قشرهای مختلف و مذاهب مختلف و دینهای مختلف است. ما همه در تحت لوای توحید مجتمع هستیم. ایران مال همه است و توحید مذهب همه است و مبدأ و معاد ایدۀ همه است و ما این مشترکات را داریم و ملت واحده هستیم؛ و لازم است که در مسائل ایران، همه در صحنه باشیم و همه با هم ید واحده باشیم که دیگرانی که میخواهند به همه ماها تعدی کنند، چه با اسم اسلام، چه با اسم سایر مذاهب، به مسلمین جهان و به ملتهای مظلوم جهان ظلم و ستم روا میدارند، با هم تشریک مساعی کنیم در اینکه یک راه پیدا کنیم برای جلوگیری از ستم در تمام قشرهای انسانهای دنیا.
دولت اسلامی اگر به وظایف اسلامی عمل کند، برای همۀ قشرها، برای همۀ دینهایی که رسمی هستند در ایران، برای همۀ اینها احترام قائل است، برای همۀ اینها؛ همان طوری که برای سایر قشرهای ملت مسلمان احترام قائل است، برای آنها هم قائل است و این نیست جز اینکه اسلام اینطور است.
سخنرانی در جمه نمایندگان القیتهای مذهبی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۶۱ ـ جماران
درس اخلاق به فرزند
وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده و اکنون به سوی سرای جاوید میرود با دست خالی از حسنات و نامهای سیاه از سیئات، با امید به مغفرت الله ـ و رجاء به عفوالله است ـ به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی ـ که خداوند به لطف بیکران خود هدایتش فرماید ـ یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر ـ که خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرماید.
فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است که به واسطۀ خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او ـ جل و علا ـ سر باز زد. پسرم! سعی کن که به این پیروزی دست یابی، یا دست به بعض مراحل آن. همت کن و از هواهای نفسانیه که حد و حصر ندارد، بکاه و از خدای متعال ـ جل و علا ـ استمداد کن که بی مدد او کس به جایی نرسد.
عزیزم! از جوانی به اندازهای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعدۀ صلاح و اصلاح در زمان پیری میدهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعدۀ طول عمر میدهد و تا لحظۀ آخر با وعدههای پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز میدارد تا مرگ برسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، میگیرد.
نامه اخلاقی ـ عرفانی به سید احمد خمینی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۶۶ ـ جماران
انتهای پیام/ 161