به مناسبت سالورز ولادت حضرت زهرا(س)

فیلم/ ارادت عجیب و خاص شهید «اسلامی‌نسب» به بی‌بی دوعالم (س)

سردار شهید «محمد اسلامی‌نسب» فرمانده گردان امام رضا (ع) لشکر ۱۹ فجر در دوران دفاع مقدس را به‌عنوان «شهید زهرایی» می‌شناسند؛ شهیدی که پس از سه‌ماه وقتی پیکر او را در منطقه یافتند، بوی عطر آن‌جا را فراگرفته و هنوز پیکرش سالم بود و حتی وقتی برای خاکسپاری او را آورده بودند پهلوی این شهید والامقام همچون حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شکافته شده بود و خون تازه از آن بیرون می‌آمد.
کد خبر: ۷۱۴۴۶۳
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۳ - 22December 2024

گروه ساجد دفاع‌پرس: رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس، علاوه‌بر حفظ آمادگی‌های رزمی خود و همچنین طراحی‌های هوشمندانه عملیات‌ها، از یک پشتیبانی معنوی برخوردار بودند که همانا این پشتیبانی معنوی، امداد‌های غیبی از جانب خداوند متعال و ائمه‌اطهار (علیهاالسلام) بود که در این میان، از بانوی دوعالم حضرت فاطمه الزهرا (سلام‌الله‌علیها) به‌عنوان راهگشای رزمندگان در مواقع سختی‌ها بیشتر سخن به میان می‌آید، تا جایی که سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی گفته است: «من قدرت زهرا (س) را، من قدرت او را، محبت مادری او را در هور دیدم، در غرب کانال ماهی دیدم، در وسط میدان مین دیدم؛ وقتی شما مادر‌ها نبودید و بچه‌های‌تان در خون دست و پا می‌زدند، او را دیدم»؛ اما دراین‌باره تنها حاج قاسم نبود که عنایات حضرت زهرا (س) را در دفاع مقدس درک کرده بود؛ بلکه بسیاری دیگر از رزمندگان و فرماندهان نیز بودند که نام آنها با نام مبارک حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) گره خورده است.

سردار شهید «محمد اسلامی‌نسب» فرمانده گردان امام رضا (ع) لشکر ۱۹ فجر در دوران دفاع مقدس، یکی از دیگر از این رزمندگان بود که او را به‌عنوان «شهید زهرایی» می‌شناسند؛ شهیدی که پس از سه‌ماه وقتی پیکر او را در منطقه یافتند، بوی عطر آن‌جا را فراگرفته و هنوز پیکرش سالم بود و حتی وقتی برای خاکسپاری او را آورده بودند پهلوی این شهید والامقام همچون حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شکافته شده بود و خون تازه از آن بیرون می‌آمد؛ اما روایت‌های ارادت ویژه شهید اسلامی‌نسب به این‌جا نیز ختم نمی‌شود؛ بلکه سردار نبی رودکی نیز گفته است: «مرداد سال ۱۳۶۷، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که آن‌وقت رئیس‌جمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند، به پادگان شهید دستغیب لشکر ۱۹ فجر در «کوت عبدالله» اهواز آمدند. ما عکس فرماندهان شهید لشکر را در آن‌جا نصب کرده بودیم. آقا تشریف آوردند. ایشان به عکس‌ها نگاه کرده و زیر لب آیه بشارت را زمزمه می‌کردند. حضرت آقا وقتی به عکس شهید اسلامی‌نسب رسیدند، تأمل بیشتری کردند».

به گفته سردار رودکی؛ «پس از آن ویدیوی مصاحبه شهید اسلامی‌نسب را به نمایش گذاشتیم. آقا فیلم را به دقت نگاه می‌کردند. وقتی فیلم به آن بخش از مصاحبه شهید اسلامی‌نسب رسید که می‌گفت: «من هر بار نام او را بر زبان می‌آورم...» در آن سکوت حضرت آقا فرمودند: «بگو... بگو که با ایشان ارتباط داری». سپس آقا نگاهی به من کردند و گفتند: آقای رودکی ایشان قبل از انقلاب چکاره بودند؟ گفتم: شغلش خیاطی بود و چهار فرزند دارد و از اعضای هیات‌های مذهبی بود. حضرت آقا فرمودند: همان که ریشه دارند. سپس ایشان دستور دادند که فیلم را برایشان بفرستم».

شهید «محمد اسلامی‌نسب» در این مصاحبه گفته است:

آن‌چیزی که مسلم است، ما یک وسیله‌ای بیشتر نیستیم؛ یعنی اگر ما بنازیم به تیراندازی‌مان و به تاکتیک‌هایی که یاد گرفتیم و رزمی که در عملیات‌ها می‌کنیم، این ۱۰۰ درصد موفقیت نخواهد بود؛ بلکه آن‌چیزی که ما را موفق می‌کند، امداد‌های غیبی و کمک از [جانب] خداست. ما تمام این کار‌ها را می‌کنیم به‌طور طبیعی؛ ولی وقتی که رسید به موقع شب عملیات، می‌گوییم خدایا ما این برنامه‌ها را انجام دادیم، این کار‌ها را کردیم، هرچه که در توان داشتیم، توانستیم و وسع‌مان رسیده است، کوتاهی نکردیم؛ آن‌چیزی که دیگر در توان‌مان نیست و [آن] کلمه پیروزی است، در دست خودت است که... دست‌مان خالی است و کمک‌مان بکنی. شب‌ها هم در دعا‌ها و در مراسم‌ها به بچه‌ها گفته‌ایم که التماس کنند، از خدا بخواهند، از خدا بگیرند، از ائمه اطهار (عیهاالسلام) درخواست کنند، از امام رضا (علیه‌السلام) که این گردان به نامش است، حتماً بخواهند و بگیرند پیروزی را و آن‌قدر التماس کنند که دست‌پر بروند.

ما در عملیات‌ها، جز وسیله، چیزی نیستیم؛ آن‌چیز‌هایی که ما فکرش را نمی‌کنیم، آن طرح‌هایی که در طرح مانور‌ها به نظر ما نمی‌رسد و غیرمنتظره است، در عملیات‌ها خداوند خودش کمک می‌کند و به‌طور معجزه‌آسا حل می‌کند؛ الآن هم همین است؛ یعنی ما توقع داریم، از خداوند، از ائمه اطهار (علیهاالسلام) مخصوصاً از حضرت فاطمه‌الزهرا (سلام‌الله‌علیها) که من هروقت نام مبارک... نام مبارک این بی‌بی را به زبان می‌آورم، ناخودآگاه... از خودم بی‌خود می‌شوم و مطمئن هستم که ایشان ما را شرمنده نمی‌کند؛ در «فتح‌المبین»، در عملیات‌های دیگر مخصوصاً در عملیات «والفجر هشت» که از بچه‌ها خواستیم تا متوسل شوند، خودم هم خواستم از ایشان، حتماً کمک می‌کنند؛ چون اگر ایشان کمک کنند، حضرت رسول (صلوات‌الله علیه و آله و سلم)، همه اولیاء خدا، همه مؤمنین، همه خانواده شهدا خوشحال می‌شوند و اگر خدای ناکرده وقفه‌ای ایجاد شود، اشکالی پیش بیاید، همه ناراحت می‌شوند و دل رسول‌الله (صلوات‌الله علیه و آله و سلم) هم به درد می‌آید.

مسلم است که ایشان کمک می‌کند، مسلم است که ایشان بچه‌ها را تنها نمی‌گذارند؛ چون من خودم ایشان را یک بانوی فوق‌العاده و یک بی‌بی دلسوز، یک مادر بالاتر از همه مادر‌ها و دلسوزتر از همه مادر‌ها می‌دانم؛ لذا حتماً مطمئنم و باز هم از ایشان می‌خواهیم، التماسش می‌کنیم و تمنا داریم، خواهش داریم از ایشان و استدعا می‌کنیم که خواهش ما را بپذیرد و این دفعه هم مثل دفعات دیگر دست‌مان را بگیرد و آن‌جا‌هایی که نمی‌کشیم و آن‌جا‌هایی که احتمالا پاهای‌مان ضعیف می‌شود، خودش ما را بکشاند جلو و خودش ما را تقویت کند؛ چون دستی که دست فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) پشتیبان آن باشد، دست امام حسین (علیه‌السلام) پشتیبان آن باشد، دست خدا پشتیبان آن است و آن دست حتماً شکست نخواهد خورد و آن دست، دست خدایی است که «یدالله فوق ایدیهم» است.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار