دل‌نوشته‌ای از شهید مهرمحمدی چند روزی قبل از شهادت؛

خدایا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد

شهید مهرمحمدی در دلنوشته‌ای چندروز قبل از شهادتش، چنین آورده است: بار الها! استقامت بده تا در راهت از هیچ‌چیز دریغ نکنم، خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد، آن‌وقتی که در حال احتضارم، خدا یادت را از دلم مبر که محتاجم، أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
کد خبر: ۷۲۱۱۳۷
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۴ - 20August 2025

گروه ساجد دفاع‌پرس: سفر به سوی حق؛ عنوان دلنوشته شهید حمید مهرمحمدی، چندروز قبل از شهادتش است؛ دلنوشته‌ای عرفانی که فرازهایی از آن، خطاب به خداوند متعال و فرازهایی دیگر از آن نیز خطاب به حضرت مهدی (عج) است؛ او همچنین در این دل‌نوشته، خطاب به امام امت (ره) و خانواده‌اش هم قلم زده و تنها چندروز بعد، به آروزیش یعنی شهادت دست یافته است.

این شهید والامقام که از وصیت‌نامه‌اش هم می‌توان به اشتیاق وی به شهادت پی برد، در فرازی از این دست‌نوشته، آورده است: بار الها! استقامت بده تا در راهت از هیچ‌چیز دریغ نکنم، خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد، آن‌وقتی که در حال احتضارم، خدا یادت را از دلم مبر که محتاجم، أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، خدا به من اعتنا نما، خدا مرا تنها نگذار و بین من و دوستانت فاصله میانداز.

شهید مهرمحمدی: خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد

بسم الله الرحمن الرحیم

سفر به‌سوی حق

آن‌چه می‌خوانید متن نوشته ای‌ است که شهید احمد (حمید) مهرمحمدی چند روزی قبل از شهادت تحت عنوان «سفر به‌سوی حق» نگاشته است: 

إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

به اسم او

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِن الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیهِ. اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی.

پروردگارا به‌سوی تو می‌آیم، خود نگه‌دارم باش. خدایا گناهان بسیار است، معاصیم از شمارش بیرون است، اللّهُمَّ عامِلنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک، خدا خودت بگفتی لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ؛ چشم امیدم تو هستی، اگر اعتنایم نکنی، به که پناه برم. الهی و سَیِّدى مَن لی غَیرُک اَسئَلُهُ کَشفَ ضُرّی و النّظرَ فی اَمری، خدا نمی‌توانم و بدنم طاقت عذابت را ندارد، خودت رحمم کن، یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی. پروردگارا! شهادت نصیبم نما، شاید که از سر تقصیراتم بگذری، اَللّهُمَّ ارْزُقْنا الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ. رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.

امام زمان، مهدی عزیز، امام گرام،‌ ای که در عشق لحظه‌ای دیدنت سوختم،‌ ای که هرچه فریاد زدم به سراغم نیامدی! نمی‌دانم چقدر گناه کردم که هنوز پاک نشدم،‌ ای امام، به شفاعتت محتاجم و ترسم که اگر واسطه نشوی، خداوند به من اعتنا نکند، مهدی جان! آرزو دارم که دم آخر با نگاه به چهره پاک و نورانیت وداع کنم، آرزویم را به گور مبر که اگر کمکم نکنی، به کس دیگر امید ندارم.

آن‌قدر در می‌زنم این خانه را
تا ببینم روی صاحب خانه را
کی آید آن زمانه که در زیر سایه‌ات 
گرگ درنده و زعطوفت شبان کنی 
دنیا در انتظار قدوم شریف توست
پس کی نظر به مجمع دل‌خستگان کنی

مهدی جان! اگر مُردم و ظهور نکردی، از خدا بخواه که مرا جزو گروهی قرار دهد که از قبر بیرون آیند، در رکابت شمشیر زنند و به شرف شهادت رسند، حتی اگر با شهادت به لقاءالله رفتم، خواهانم که دوباره در راه خدا شهید شوم‌. ای کاش هزاران جان می‌داشتم و همه را در راهش می‌دادم، خدایا صبر عطا کن، بار الها! استقامت بده تا در راهت از هیچ‌چیز دریغ نکنم، خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد، آن‌وقتی که در حال احتضارم، خدا یادت را از دلم مبر که محتاجم، أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، خدا به من اعتنا نما، خدا مرا تنها نگذار و بین من و دوستانت فاصله میانداز.

سلام بر خمینی، ابر مجاهد، سلام بر روح‌الله،‌ ای که روح‌الله را در دل‌ها دمیدی و جسمان مرده‌مان را زنده گرداندی،‌ ای امام که از منجلاب بیرون‌مان آوردی و از کفر به‌نام اسلام، به اسلام واقعی رساندی، درود بر تو که ما را راهنما شدی، راه حق و شهادت را نشان‌مان دادی، درود بر تو که درون‌مان را صفا دادی تا یاد خدا در آن جا گیرد، درود بر تو که به بهشت‌مان رهنما گشتی، چه بگویم که هرچه بگویم کم گفتم. چه که تو معلمی، معلم انسانیت، رهبر نهضت آزادگان است آیت‌الله خمینی. او فرستاده صاحب زمان است آیت‌الله خمینی. امام از خدا بخواه که برای‌مان طلب آمرزش نما، خیلی محتاجیم، دعایمان کن تا با مهدی محشور شویم، امام با اصرار از خدا بخواه که تو پیش خدا مقامی عظیم داری تا ما گناهان‌مان را نادیده بگیرد و گرنه وضع‌مان خراب خراب است، التماس دعا داریم...

خداحافظ، ما رفتیم، با توشه‌ای خالی رفتیم، خداوندا از سر تقصیرات‌مان بگذرد، خداوند از عذاب الیم نجات‌مان بخشد، خداوند ما را از خشم و سخطش دور گرداند، برایم دعا کنید و از خدا طلب مغفرت کنید که سخت نیاز مندم. دعا کنید که خداوند مرا با شهیدان و دوستانش محشور کند و مرا در جرگه اولیائش قرار دهد، دعا کنید تا نظر لطفش را از من بر ندارد که در آن صورت برای عرضه کار نیک، تهیدستم، فقیرم: وَ اللهُ الغَنى و أنتُم الفُقَرا.

برای رفتنم ناراحت نباشید، مرا حلال کنید. وصیت می‌کنم شما را به ولایت، ولایت «الله»، ولایت پیامبر (ص)، ولایت امام زمان (ع)، ولایت نائبش خمینی: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» از امام پیروی کنید و دستوراتش در جهت تزکیه و خودسازی گوش دهید، قدرش بدانید وگرنه از نعمتش محروم می‌شوید (لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ...) نماز را فراموش نکنید و در وقت فضیلت به‌جای آورید. حجاب را رعایت کنید که «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» امیدوارم که به سبب از دست دادن من، از اسلام طلب‌کار نشوید که به او قسم، می‌دانم که حق خمینی را ادا نکردم؛ ولی چه کنم که از جان بالاتر، هدیه‌ای ندارم، چه کنم که بیش از یک جان ندارم. برایم مراسم باشکوه نگیرید و خرج زائد نکنید که رضا نیستم و به‌جایش فی‌سبیل‌الله انفاق کنید. پروردگارا مرگم نزدیک است و به‌واسطه گناهان از تو دور هستم و وسیله‌ای جز اقرار به آن‌ها ندارم. إِلهی هَب لی کمالَ الإِنقِطاعِ إِلیک. الهی هَرَبْتُ مِنکَ إِلَيْک.

درود بر خمینی آن‌که ما را از ظلمت به سوی نور آورد،‌ ای معلم کبیر اسلام و انسانیت، می‌دانم که حتی خونم هم جواب خدمات لا تحصى اسلام و پیامبر و امامان و در زمان حاضر امام زمان و نیابت تو بزرگ اَبَر مجاهد تاریخ را نخواهد داد؛ ولی چه کنم که انسانم و عاجز. خدا بر عمر گران‌قدرت بیافزاید و دست پاکت را در دستان پاک رهبرت مهدی قرار دهد. انقلاب ایران را به انقلاب جهانیش پیوند زند؛ ان‌شاءالله. بعد از خمینی، آن امام کبیر، نوبت به مطهری فرزند مطهر و پاکش می‌رسد که کلامش، چون از دل بر می‌آید، بر دل می‌نشیند. خداوند بر درجاتش بیفزاید که ما را راهنمایی‌های فراوان کرد.‌ ای دوستان قدرش را بدانید و چنانچه امام به کرات فرمودند، به نوشته‌ها و نوارهایش فراوان گوش دهید که گویی کلام مکتب است و انسان را به خدا متوجه و... منقطع می‌کند؛ إِلهی هَب لی کمالَ الإِنقِطاعِ إِلیک.

دوستانم، عزیزانم، نزدیکانم، بترسید از خدا که به راستی مرگ و رخت بربستن به‌سوی آن جهان حق است.

مادر عزیز و پدر گرامم و خواهران و برادر عزیزم در شهادتم (ان‌شاءالله) زینب‌گونه باشید و به‌جای سوگ من، به‌فکر امام خود، امام زمان و سوگ دوری از آن رهبر بزرگ و درد‌های جان‌کاه نائب بزرگوارش امام خمینی باشید. من هم ان‌شاءالله شهیدی از شهدایم که برای همین امام، و در رکاب این‌ها جان دادم، و اصل آن‌هایند نه من، اگر خیلی منت بر سرم گذارند، در روز جزا به شفاعتم پردازند؛ وگرنه چیزی برای ارائه در پیشگاه حق ندارم؛ بلکه چیزی بدهکارم، آن‌هم نه کم، که به‌قدری که قابل گفتن نیست و این نه اغراق، که عین حقیقت است.

شهید مهرمحمدی: خدا به بدترین وجه جانم را بگیر تا هرچه بیشتر از گناهانم آمرزیده گردد

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار