به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، قوای نظامی هر کشور ستون اقتدار هر کشور تلقی میشود. شاهان پهلوی با خرید انواع تسلیحات غربی به ویژه از آمریکا، سعی در تقویت نیروی نظامی ایران داشتند؛ ولی در واقعیت غربیها با فروش انواع سلاحهای خود با چند برابر قیمت به ایران قصد به تاراج بردن ذخایر این ملت را داشتند و از سویی دیگر آنها ایران را انباری از مهمات کرده بودند و در مواقع مختلف، بدون اجازه، ایران از آنها استفاده میکردند. برای، نمونه ملکه پهلوی در این باره گفته است: «یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: «مادرجان مرده شور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرمانده کل قوا هستم ولی بدون اطلاع من هواپیماهای ما را بردهاند ویتنام.»
آمریکاییها که از قدیم در ایران نیروی نظامی، داشتند هر وقت احتیاج پیدا میکردند از پایگاههای ایران و امکانات ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند؛ حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلاً کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتیهایشان را از ایران میبردند.
اسدالله علم در خاطراتش درباره گران کردن تجهیزات نظامی چنین نوشته است: «شاه گفت: با وجود این که سازنده کتبا تایید کرده است که قیمت هر هواپیما ۶/۵ میلیون دلار است چطور آن را به ۱۸ میلیون دلار افزایش دهند؟ در پاسخ گفتم همان کاری که درمورد ناوشکنهای اسپروانس کردند؛ ۶ فروند این کشتیها ۲۸۰ میلیون دلار برآورد شده بود؛ اما ما مجبور شدیم ۶۰۰ میلیون دلار بپردازیم. به نظر میرسد که پنتاگون در بالاکشیدن مابقی ناچیز درآمد نفتی ما وقت را تلف نمیکند.»
نقش نیروی نظامی ایران در زمان پهلوی و هدف از توانمندسازی آن، صرفا حمایت از منافع دولتهای غربی در منطقه بود؛ به طور مثال، شاه در گفتوگو با خبرنگار نیوزویک در ۲۴ ژانویه ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) عنوان کرد: «اگر شما ایرانی نیرومند نداشته باشید که شایسته امنیت شما و سراسر منطقه باشد و در مواقع ضروری از امنیت خلیج فارس و اقیانوس هند حفاظت کند، در آینده چه خواهید کرد؟ آیا یک میلیون سرباز آمریکایی را در منطقه نگه خواهید داشت؟ ویتنام دیگری به وجود خواهید آورد؟»
محمدرضاشاه در دیدار با کنت الکساندر دمارانش، رئیس سازمان جاسوسی فرانسه در ۱۹۷۸ نیز ادعا کرده بود: «من بهترین وسیله دفاع از غرب در این قسمت دنیا هستم.»
بعد از روی کار آمدن «ریچارد نیکسون» در آمریکا، او سیاست دو ستونی را در منطقه خاورمیانه دنبال کرد. هدف از این طرح، آن بود که ایران و عربستان به عنوان دو ستون، حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه باشند. نیکسون در کتابش این گونه نوشته است: «از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ ایران تحت پادشاهی محمدرضاشاه به عنوان ستون امنیت غرب در منطقه خدمت میکرد.»
ژنرال هایزر، معاون نیروهای نظامی ناتو، در این باره نوشته است: «برای منافع غرب، حضور نیروهای نظامی ایران در منطقه خلیج فارس بسیار حیاتی بود.»
موضوعی که در خرید تجهیزات نظامی توسط پهلوی دوم در خور توجه است، ولخرجی شاه در خرید است و اینکه هزینههای پرداختی، گاهی خیلی بیشتر از قیمت تجهیزات در آن زمان بوده است و آمریکاییها که متوجه ولع شاه به خرید اسلحه شده بودهاند، سعی میکردند قیمتهای اسلحهها را افزایش دهند؛ چون از خرید آن توسط شاه مطمئن بودند. در این باره ژنرال ولیامسون، رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران، در پایان مأموریت دو ساله خود گفته است: «این دوسال، ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ میلادی، به نظرم دویست سال طول کشید که در این مدت، درباره ۷۰۰ قرارداد به ارزش تقریبی ۴ میلیارد دلار مذاکره کردم. ایران مرکز معامله خوبی بود. این کشور، بوفه بازرگانان نام گرفته بود. این بوفه، بسیار بسیار خوب بود و منافع تجاری در آن فوق العاده بود.»
سولیوان، سفیر آمریکا، در کتاب خاطرات دو سفیر گفته است: «تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیئتهای نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکایی در ایران عملا جزو نیروهای مسلح ایران به شمار میآمدند. مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا، هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها از طریق دولت ایران تأمین میشد و علایمی که روی یونیفرم آنها دوخته میشد، آنها را عضو خانواده نیرویهای مسلح ایران به شمار میآورد.
تا اواسط سال ۱۳۵۴، حدود ۳۵ هزار خارجی، فقط در تهران زندگی میکردند که بیشتر آنها تکنسین، مدیر، مشاور یا نمایندگان شرکتهای خارجی و از این جمع، عده زیادی مربوط به ارتش بودند. تکنسینهای آمریکایی تا ۱۲۵۰۰ دلار در ماه میگرفتند. در سال ۱۳۵۴، حدود ۲۰ هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران بودند.»
انتهای پیام/ 161