شرح دعای سحر/۱۳

تجلی به اسم الله، بدون واسطه

امام خمینی (ره) در تفسیر دعای سحر می‌فرمایند: تجلی به اسم الله برای انسان کامل بدون واسطه صورت می‌گیرد و این امر، از‎ ‎‏جمله دلایل فرمان خداوند به ملائکه مبنی بر سجده کردن بر آدم (ع) است.
کد خبر: ۷۲۷۷۳۳
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۳:۱۴ - 14March 2025

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، امام خمینی (ره) نه تنها در قامت یک رهبری سیاسی بی‌نظیر و اثرگذار است که در کسوت استاد و معلم دین نیز یگانه است. نام امام خمینی در کنار نام‌های بزرگی شیخ کلینی، شیخ طوسی، میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرا، علامه مجلسی و... نامی ممتاز و برجسته است. امام راحل (ره) در علم تفسیر، اخلاق و فلسفه فردی مبرز است و شاهد این مدعا آثاری است که ایشان در حوزه‌های مختلف به نگارش درآورده‌اند. یکی از این آثار ماندگار و مبارک کتاب «شرح دعای سحر» است که خود می‌تواند محل بحث و نظر‌های مختلف باشد و اهل فن می‌توانند شرح‌ها و حاشیه‌های مختلفی بر این کتاب بنویسند. امام خمینی (ره) این کتاب را سال ۱۳۰۷ و در سن ۲۷ سالگی و به زبان عربی تالیف کرد و «سید احمد فهری زنجانی» آن را به فارسی ترجمه کرده است.

تجلی به اسم الله بدون واسطه

دعا نعمت بزرگ خدا بر بندگان

دعا‌هایی که از خزائن وحی به ما رسیده از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداوند بر بندگان است؛ زیرا این دعا‌ها پیوند معنوی میان خالق و مخلوق وسیله ورود به دژ محکم خداوند و عامل تمسک به عروه‌الوثقی و حبل‌المتین هستند؛ اما روشن است که رسیدن به این مقصد والا جز به‌قدر توان آدمی در توجه به معنای ادعیه و قدرت او در فهم اسرار و حقیقت آنها ممکن نیست. 

در این میان، من دعای مشهور مباهله را از دعا‌هایی یافتم که قدرش بسی جلیل و منزلتش بسی رفیع است، زیرا مشتمل بر صفات حسنای الهی و امثال علیای ربوبی است و اسم اعظم و تجلی اتم اقدم پروردگار در آن آمده است؛ پس خواستم آن را از بعض جهات، به مقدار استعداد خویش شرح دهم.

شرح «اللهم انّی أسئلک من اسمائک باکبر‌ها وکلّ اسمائک کبیره. ‏اللهم انّی أسئلک باسمائک کلّها.»
‏‏

بار الها، از تو به بزرگ‌ترین اسمائت در خواست می‌کنم حال‌آنکه همه اسماء تو بزرگ است. بارالها، از تو به همه اسمائت درخواست می‌کنم. ‏

‏‏ای دوست، خداوند تو را به شناخت اسماء و صفات خود توفیق دهد و تو را از ژرف اندیشان در اسرار آیاتش قرار دهد! بدان که نام‌های نیکوی الهی و صفات عالیه ربوبی حجاب‌های نورانی ذات احدیت هستند که همه تعین‌های اسمائی در او مستهلک است و تمامی تجلیات صفاتی در حضرتش مکنون است‏‎‏‎‏. پس غیب هویت و ذات احدیت بر کسی ظاهر ‏‎نمی‌شود مگر در پس حجاب تعینات اسمی و در هیچ عالمی تجلی نمی‌کند مگر در نقاب تجلیات صفاتی. پس پروردگار به حسب این مرتبه هیچ اسم‌ورسم و تعینی ندارد و حقیقت مقدسش نیز دارای حدی نیست. ‏‎‏

چون‎‏ اسم‌ورسم ‏‎‏خود نوعی‎‏ حد و تعین هستند، بنابراین هیچ گونه اسم‌ورسمی ندارد؛ نه به حسب مفهوم و ماهیت و نه به حسب حقیقت و هویت و نه از لحاظ علمی و نه از لحاظ عینی. چیزی ورای او نیست تا اسم‌ورسم او باشد. او از این‌که با اسمی محدود شود منزه و از تعین به‌وسیله رسم مبرا است. عالم خیال اندر خیال است‏‎‏‎‏‎‏ و ذات مقدس او حقیقتی است قائم به نفس و معلوم است که حقیقت به وسیله خیال کشف نمی‌شود؛ چنان‌که آزادمردان گفته‌اند. پس تمام مفاهیم اسمائی و جمیع مراتب حقایق غیبی کاشف از مقام ظهور و تجلی یا اطلاق و انبساط او هستند، پس وجود منبسط و مفهوم عام آن کاشفِ چیزی جز مقام اطلاق نیست. ‏

شیخ صدرالدین قونوی در ‏‏مفتاح الغیب و الشهود‏‏ گفته است: ‏ «‏‏وجود ـ اگر نیک دریابی ـ دو اعتبار دارد: یکی فقط از ناحیه وجود بودنش و آن حق‌تعالی است و از این جهت، چنان‌که قبلا اشاره کردیم، نه کثرت دارد نه ترکیب نه صفت نه نمت نه اسم نه رسم نه نسبت و نه حکمی، بلکه وجود محض است و این‌که می‌گوییم «وجود است» فقط برای تفهیم است نه این‌که وجود اسم حقیقی‌اش باشد؛ بلکه اسم او عین صفتش است و صفتش عین ذاتش‏‏.» ‏
‏‏

و عارف بزرگوار آقا محمد رضا قمشه‌ای‏‎‏‎‏‎‏، در حاشیه منسوب به او در مقدمات ‏‏شرح فصوص قیصری‏‏ در جواب سوالی که از خود پرسیده ـ به این مضمون که اگر اسماء به اسماء ذات و صفات تقسیم شده‌اند، پس چرا حق‌تعالی در مرتبه احدیت ذاتی اسم‌ورسمی ندارد درحالی‌که ذات در این مرتبه حاصل است و مانعی در این‌که متصف به صفات شود نیست؟ ـ پاسخ داده است: ‏
‏‏

اسم شیء چیزی است که باعث تمیز و کشف آن شیء می‌شود، پس ضروری است که با آن شیء مطابقت داشته باشد تا بتواند کاشف از آن باشد ولی ذات الهی با هیچ‌یک از مفاهیم ظهور نمی‌یابد و کشف نمی‌شود تا آن مفهوم بتواند اسم حق تعالی قرار بگیرد. به خود رجوع کن و ببین آیا مفهومی را می‌یابی که عین مفهوم دیگر باشد؟ تا چه رسد به مفاهیم نامتناهی که مربوط به کلمات خداوند متعال است.

چگونه چنین تطابقی ممکن است، حال‌آنکه مفاهیم محدود و ذات او ‏‎نامحدود است؟ پس، اصلا اسمی برای ذات احدیت وجود ندارد و ذات او از این‌که محدود‌کننده‌ای محدودش کند یا چیزی، خواه از اشیاء غیبی باشد نظیر مفاهیم یا از اشیاء عینی نظیر وجودات، بر او احاطه یابد منزه است؛ بنابراین وجود منبسط عام و مفهوم عام اعتباری آن کاشف از اطلاق اوست نه از ذات اقدسِ ارفع اعلای او. آیا سخن احرار را نشنیده‌ای که گفته‌اند: جهآن‌همه خیال اندر خیال است و ذات حق‌تعالی حقیقتی قائم به ذات است که وجود منحصر در اوست‏‎‏‎‏. ‏
‏‏

عباراتی که گذشت‏‏ گرچه در بعضی بخش‌ها دارای اشکالات روشنی است و از شیوه ‏‎ ‎‎‏اصلی‎‏ کلام و مقصود خارج شده و از یک مرتبه وجود به مرتبه دیگر آن تنزل یافته است، اما در انتهای آن شاهد و برهانی روشن بر مدعای ما وجود دارد. ‏
‏‏

به هر ترتیب، اگر گاه به این مرتبه که مرتبه عماء و غیب است اسم اطلاق می‌کنم ـ چنان‌که این یکی از احتمالات ممکن در مورد اسم مستأثر در علم غیب خداوند است، همانطور که در اخبار آمده و در آثار اشاره شده که علم به آن اسم، مخصوص خداوند است و آن ‏‎‏اسم‎‏ عبارتست از حرف هفتاد و سوم از حروف اسم اعظم که علم به آن اسم مخصوص خداوند است؛ چنانچه روایت مربوط به آن خواهد آمد، ان شاء الله تعالی. چنین اطلاقی از این باب است که ذات بالذات علامت ذات است و خداوند لذاته بذاتِ خود عالم است. ‏
‏‏

اگر آنچه را که برایت نقل کردیم، سزاوارانه تلاوت کردی و به نحو شایسته قرائت نمودی، باید بدانی که اسم عبارت است از ذات با صفت معینی از صفات و تجلی خاصی از تجلیات. پس رحمان ذات تجلی یافته به رحمت منبسط است و رحیم ذات تجلی یافته به رحمتی است که بسط کمال است و منتقم ذات تعیین یافته به انتقام و این اولین تکثری است که در دار وجود به وقوع پیوسته و در واقع تکثر علمی و مشاهده ذات در آینه صفات و اسماء و کشف تفصیلی در عین علم اجمالی است.

به سبب این تجلی اسمائی و صفاتی بود که در‌های وجود باز شد و غیب با شهود مرتبط شد و رحمت بر بندگان و نعمت بر سرزمین‌های مختلف گسترش یافت و اگر این تجلی اسمائی نبود، عالم در تاریکی عدم و تیرگی خفا و وحشت اختفا می‌ماند، زیرا تجلی ذاتی برای احدی از عالمیان و بر قلب هیچ یک از سالکان ممکن نمی‌شود مگر در پرده اسمی از اسماء و صفتی از صفات. در پرتو این تجلی بود که اولیاء کامل توانستند اسماء و صفات و لوازم آنها و لوازم لوازم آنها تا آخرین مراتب وجود را مشاهده کنند و عین ثابت هر حقیقت و هویتی را ببینند. ‏
‏‏

این را هم بدان که تجلی به بعضی اسماء مقدم بر بعضی دیگر است. پس تجلی ابتدا برای هر یک از اسماء محیط رخ می‌دهد و در حجاب آنها برای اسم‌های محاطشان. پس، به سبب احاطه اسم الله و رحمان، تجلی برای بقیه اسماء به واسطه آن دو صورت می‌گیرد و این از جمله دلایل پیشی داشتن رحمت بر غضب است. تجلی به اسم الله نیز، برای اسماء دیگر اولا و بدون واسطه و برای اعیان تابته هر حقیقتی ثانیا و به واسطه رخ می‌دهد مگر برای عین ثابت انسان کامل که تجلی بر او در آغاز و بدون وساطت شیئی از اشیاء واقع شد. تجلی برای اعیان خارجیه نیز در مرتبه سوم صورت می‌گیرد. ‏
‏‏در تجلی عینی نیز، تجلی به اسم الله برای انسان کامل بدون واسطه صفتی از صفات یا اسمی از اسماء و برای سایر موجودات به واسطه اسماء صورت می‌گیرد و این امر، از جمله دلایل فرمان خداوند به ملائکه مبنی بر سجده کردن بر آدم (ع) است؛ گرچه شیطان لعین به سبب قصورش در فهم حقیقت آن جهل ورزید. اگر الله تعالی به اسم جامع محیطش بر آدم (ع)، تجلی نکرده بود، فرا گرفتن همه اسماء برای او ممکن نمی‌شد و اگر شیطان پرورش یافته اسم الله بود. امر به سجده به او نمی‌رسید و مأمور به سجده نمی‌شد و در مقام روحانیت آدم کوتاهی نمی‌کرد ولی، چون آدم مظهر اسم اعظم الله بود، خلافتش از جانب الله تعالی در دو جهان مقرر شد. ‏

منبع: شرح دعای سحر امام خمینی (ره)

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار