به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، اکبر صفرزاده از منتقدین سینما در یادداشتی برای دفاع پرس نوشت: بخشی از آن چیزی که امروزه از آن به عنوان فرهنگ ایرانی اسلامی یاد می شود ریشه در اعتقادات مذهبی مردم ایران دارد و بخشی از آن ریشه در اعتقادات دینی و بخشی دیگر ریشه در باورهای ملی. اعتقات مذهبی و دینی و باورهای ملی سه ضلع مثلثی هستند که شاکله اصلی فرهنگ اسلامی ایرانی این مرز و بوم را تشکیل میدهند.
سینما و تلویزیون ایران به عنوان ویترینهای جامعه زمانی میتوانند ادعای نزدیک بودن به مردم و مردمی بودن را به اثبات برساند که بتوانند باورهای دینی و مذهبی و ملی مردم ایران را مورد توجه قرار دهند و از زوایای مختلف این مسائل را ارزیابی و بررسی کنند.
سینما و تلویزیون ایران زمانی میتوانند به عنوان یک رسانه ایرانی ابراز وجود و هویت کنند که بتوانند بازتاب دهنده باورهایی باشند که نمونه آن را در مراسمهای مختلف ملی و مذهبی و دینی به کرات مشاهده میکنیم. بدون بازتاب روحیات مردم و تقاضاهایی که مردم به عنوان مخاطب برای شناختن هر چه بیشتر ریشههای عمیق اعتقادات ملی و مذهبی و دینی خود دارند نمیتوانیم از سینما یا تلویزیون ملی نام ببریم و خود را صاحب چنین رسانهای با چنین هویتی بدانیم.
برخی از تهیه کنندگان سینمای ایران در سالهای گذشته با تکیه بر این باور غلط که سینما میتواند ابزاری برای بیان مخالفت با دولتهای مختلف یا ابزاری برای تابو شکنی باشد و میتوان با توسل به راههای فوق فروش فیلمهای سینمایی را تضمین کرد به تولید فیلمهایی روی آوردند که بعضا ارزشهای موجود در جامعه را هدف قرار میداد و سعی داشت با شکستن برخی خط قرمزهای موجود در جامعه برای فیلم و گیشه آن موفقیتی را رقم بزند.
فروش بالای فیلمهایی چون لیلی با من است، رنگ خدا و بچه های آسمان و....در دورههای گذشته نشان دهنده این موضوع است که توسل به تابو شکنی برای به دست آوردن توفیق در گیشه توهمی بیش نیست و تماشاگر بیش از هر چیز نیاز به این دارد که فیلمی دارای ژانر و نزدیک به باورهای ملی و مذهبی خود را درسینما مشاهده کند.
یکی از موارد بسیار قابل تامل در سینمای ایران فروش بسیار بالای فیلم شاهزاده روم در سینماهای کشور است. فیلمی که توسط انیمیشن سازان جوان این مرز و بوم تولید شده و با مورد توجه قرار دادن موضوعی دینی و مذهبی توانسته مقبولیت بسیار زیادی را در گیشه از آن خود کند.
استقبال مردم از این فیلم نشان دهنده این موضوع است که راهی که تا کنون برخی سینماگران ایران برای جذب مردم و موفقیت در گیشه انجام دادهاند راهی درست نبوده و باید در این مورد تجدید نظر کنند.
نمونه بارز دیگری که میتوان برای این مدعا مثال زد فیلم محمد(ص) است که توانسته در گیشه موفیت بسیار زیادی را از آن خود کند و عنوان پر فروش ترین فیلم سال را از آن خود کند.
فیلم محمد رسول الله با هزینه بالایی که برای تولید انجام داده توانسته جمع زیادی از بهترین عوامل تولید جهان را گرد هم بیاورد اما بدون شک آن چیزی که موجبات فروش فیلم را فراهم کرده نه عوامل تولید و نه بودجه بسیار زیاد آن که موضوع فیلم است که به زندگی پیامبر اسلام میپردازد. بدون شک اگر فیلم نامه این فیلم در قواعد یک ژانر مشخص تعریف میشد فیلم موفقیتهای بسیار بیشتری را از آن خود میکرد.
در جشنواره فیلم فجرامسال فیلم ایستاده درغبار که به زندگی جاویداثر حاج احمد متوسلیان میپردازد از طرف مردم و مخاطبان مورد توجه قرار گرفت و توانست خود را در فهرست بهترین فیلمها از دید مخاطبان جای دهد. مخاطبانی که اکثرا از طبقه سینما شناس جامعه بودند و در جشنواره حضور داشتند بسیاری از فیلمهای تابو شکن را کنار گذاشتند و رای خود را به فیلمی دادند که به زندگی یکی از قهرمانان هشت سال دفاع مقدس میپرداخت.
هر فیلمی برای پیمودن گامهای موفیقت در اکران و جلب نظر مردم راهی ندارد جز رعایت قواعد ژانر که البته این یک علم است و از عهده هر کسی برنمییاید. تابوشکنی و پا گذاشتن روی ارزشهای ملی مذهبی و دینی شاید کار آسانی باشد و هر کس با هر سطح سواد بتواند آن را انجام دهد اما پایبند بودن به قواعد ژانر و احترام گذاشتن به اعتقادات مردم، علم و سواد و دانش میخواهد که نزد هر کسی یافت نمیشود.