گروه استانهای دفاعپرس- «علیاصغر زینلی» فعال رسانهای؛ قصه آزادی اسرای ایرانی و بازگشت آنها به وطن حدیث مفصلی است که شاید کمتر به این موضوع پرداخته شده است، اما بازگشت هر آزاده برای خود ماجراهایی دارد که بعضا تاریخی و شنیدنی است.
ما نیز اولین گزارش دیدار خود با آزادگان سرافرازمان را در سال جدید با همین سوژه جذاب آغاز میکنیم و به این منظور «نشانی از یک بینشان» دوران اسارت گرفته و به سراغ آزاده سرافراز «محمدرضا یزدیپناه» رفتیم.
همان آزاده عزیزی که رژیم بعث عراق او را به دور از چشم صلیب سرخ جهانی در اردوگاهی نگهداری میکرده که تا زمان آزادی هیچ کس از وجودش اطلاعی نداشته است.
اما آقای یزدیپناه علاوه بر اسارت و بینامونشانی، در سلول هم نگهداری شده و بعبارتی «زندانی اسارت» هم بوده است و چنین وضعیتی واقعا تصورش خیلی سخت است.
متاسفانه در خصوص اتفاقات عرصه نیمه پنهان دفاع مقدس به جز نوشتهها و گفتار عزیزان آزاده مستندات دیگری وجود ندارد؛ بر همین اساس عظمت و تلخی وقایع و حوادث از دید جامعه و بویژه نسل جوان مخفی مانده است.اما این قصه علاوه بر آزاده عزیزمان راوی دیگری هم دارد.
«حسین اکبری» از مستندسازان گروه جهاد سازندگی خراسان که در ایام بازگشت آزادگان سرافراز امکانات و توان فنی و انسانی مجموعه خود را بسیج نموده و رهسپار مرز میشوند تا روایتگر دلاورمردانی باشند که جانانه پای اعتقادات و باورهایشان ایستادند؛ و ما در این دیدار این مستندساز را که از خیل جهادگران و سنگرسازان بی سنگر و جانبازان دفاع مقدس است با خود همراه کردیم تا جذابیت این دیدار مضاعف شود.
وقتی وارد منزل آقای یزدیپناه شدیم ایشان و همسر ایثارگرشان از دیدن آقای اکبری پس از گذشت سالها تعجب کرده و بسیار خوشحال شدند و تمام ماجراها و خاطرات تهیه وتولید مستند «از رهایی تا دیدار» که به بازگشت این آزاده سرافراز اختصاص داشت زنده شد و دیدار متفاوتی را برای ما رقم زد.
شاید بسیاری تصور کنند تهیه یک فیلم مستند از بازگشت یک آزاده کار چندان سختی نبوده است و هرکسی قادر به انجام آن بوده است، اما وقتی خاطرات آقای اکبری را از پیچیدگیها و محدودیتهای زیاد تهیه مستند شنیدیم، بسیار متعجب شدیم.ماجرای تهیه و تولید مستند از رهایی تا دیدار قصه جذابی است که انشاءالله در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
در این دیدار سرهنگ آزاده محمدرضا یزدیپناه به شرح نحوه اسارت خود در روزهای آغازین جنگ و خاطراتی از ۱۰ سال اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق پرداخت.
او که دو سال از این دوران را در زندان ابوغریب و هشت سال آن را در زندان الرشید عراق گذرانده بود، با توجه به عدم اعلام اسارتش در آن مدت، جزو مفقودالاثرهای جنگ بشمار میرفت. او در مقایسهای، شکنجهها و بدرفتاریهای زندانبانان آمریکایی در زندان ابوغریب را در مقابل شکنجههای رژیم بعث بسیار ناچیز دانست و آن را به شوخی تعبیر کرد.
سرهنگ یزدیپناه به روزهایی اشاره کرد که حتی تصور آنها نیز امروز بسیار دشوار است؛ از شکنجههایی سخن بر زبان آورد که همراه با ۵۸ نفر از افسران و خلبانان ارتش که همراه او به اسارت درآمده بودند تحمل کرده بود تا در نهایت دو سال پس از پایان جنگ به آغوش میهن بازگشت و نام نیک خود را در زمره آزادگان این سرزمین جاودانه ساخت.
کتاب «باچر» با ۲۲۳ صفحه توسط انتشارات ستارگان چاپ و منتشر شده که به زندگی و خاطرات سرهنگ «محمدرضا یزدیپناه» آزاده جانباز و از جمله فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس اختصاص دارد.
این خاطرات دربرگیرنده روایتهایی از حضور او در جبهههای جنگ ایران و عراق، اسارت در اردوگاههای عراق، و ایستادگی و مقاومت در برابر سختیها و فشارهای دوران اسارت است.
نویسنده با مهارت توانسته است خاطرات سرهنگ یزدیپناه را با زبانی داستانی، جذاب و در عین حال مستند بازگو کند. در این اثر، ایمان قوی، عشق به میهن، و ایستادگی آزادگان در برابر دشمن به تصویر کشیده شده است.
عنوان کتاب «باچر»، برگرفته از مکان یا مفهومی مرتبط با داستان زندگی این فرمانده است که در جریان مطالعه کتاب به معنای آن پی خواهید برد.
این اثر یکی از اسناد ارزشمند دوران دفاع مقدس است که به نقش و زندگی یکی از فرماندهان گمنام، اما مؤثر جنگ میپردازد.
کتاب «باچر» در زمره آثاری است که نسلهای جدید را با فداکاریها و رشادتهای رزمندگان و آزادگان دوران جنگ آشنا میکند.
این کتاب نه تنها یک روایت تاریخی است، بلکه سفری است به عمق باورهای انسانی و الهی. این اثر نشان میدهد چگونه انسانها میتوانند با اتکا به ایمان و عشق به میهن، در برابر سختترین شرایط مقاومت کنند و به پیروزی معنوی دست یابند.
انتهای پیام/