نهج‌البلاغه آئینه‌ای برای بشریت

در جهان امروز که بحران‌های فرهنگی و اقتصادی، اجتماعی یکی پس از دیگری برسر مردم می‌بارد. بسیاری از صفات انسانی در درون جامعه و افراد که ما به‌ سادگی از آن رد می‌شویم به اصلاحات عمیق نیاز دارد. امیرالمؤمنین علی (ع) در حکمت سوم نهج‌البلاغه، چهار ویژگی را معرفی می‌کنند که به‌شدت بر شخصیت و وضعیت فردی و اجتماعی انسان تأثیر می‌گذارند.
کد خبر: ۷۳۹۷۵۳
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۶ - 20April 2025

گروه استان‌های دفاع‌پرس_ «سیده معصومه حسینی»؛ در جهان امروز که بحران‌های فرهنگی و اقتصادی، اجتماعی یکی پس از دیگری برسر مردم می‌بارد. بسیاری از صفات انسانی در درون جامعه و افراد که مابه‌سادگی از آن رد می‌شویم به اصلاحات عمیق نیاز دارد. امیرالمؤمنین علی (ع) در حکمت سوم نهج‌البلاغه، چهار ویژگی را معرفی می‌کنند که به‌شدت بر شخصیت و وضعیت فردی و اجتماعی انسان تأثیر می‌گذارند. این چهار ویژگی نه تنها آسیب‌زننده به خود فرد هستند، بلکه در ابعاد وسیع‌تر به جامعه و نظم اجتماعی نیز آسیب می‌رسانند.

نهج البلاغه آئینه‌ای برای بشریت

«الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ.»

این حکمت، ما را به تفکر در مورد چهار خصیصه‌ی مُهلک فرا می‌خواند: بخل، ترس، فقر و فقر اجتماعی. بیایید به تحلیل این صفات بپردازیم.

۱. بخل، لکه‌ی ننگ بر پیشانی انسان

الْبُخْلُ عَارٌ

بخل، بیماری‌ای است که انسان را از درون فرسوده و به دیگران بی‌اعتماد می‌سازد. بخل نه تنها دیگران را از کمک و تعاون محروم می‌کند، بلکه خود بخل‌ورز را در خودخواهی و تنگ‌نظری غرق می‌کند. در جامعه‌ای که بخل رواج دارد، همدلی و همکاری به چالش کشیده می‌شود.

در واقع، بخل همانند عیبی است که نه‌تنها برای دیگران، بلکه برای خود فرد نیز به‌طور عمیقی زخم می‌زند. بخل در دنیای امروز در شکلی پیچیده‌تر خود را نشان می‌دهد؛ از عدم کمک به دیگران گرفته تا سخت‌گیری در مصرف منابع عمومی.

۲. ترس، نقص انسانیت

وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ

ترس نه تنها در میدان نبرد، بلکه در عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی نیز منجر به نقصان شخصیت می‌شود. انسان جبان از مواجهه با چالش‌ها، مشکلات و مسئولیت‌ها هراس دارد و در نتیجه، قدرت تصمیم‌گیری و اقدام مؤثر را از دست می‌دهد.

در دنیای امروز، ترس از تغییرات، ترس از دست دادن موقعیت‌های اجتماعی یا ترس از مسؤولیت‌های بزرگ، موجب رکود و ایستایی می‌شود. انسان‌هایی که از تصمیم‌گیری‌های سخت می‌ترسند، غالباً به افراد دیگری اجازه می‌دهند تا به‌جای آنها تصمیم بگیرند و در نتیجه، زندگی خود را به دست دیگران می‌سپارند.

۳. فقر، زبان انسان را می‌بندد

وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِه

فقر، چیزی فراتر از نداشتن مال است. فقر می‌تواند صدای انسان را خاموش کند، به‌ویژه صدای کسانی را که آگاهی دارند، اما توانایی و منابع کافی برای بیان حرف‌هایشان را ندارند. در شرایط فقر، انسان در مبارزه با مشکلات زندگی گرفتار می‌شود و دیگر فرصت و انرژی برای دفاع از حقوق و دیدگاه‌های خود ندارد.

این نوع فقر می‌تواند منجر به نادیده گرفتن حق و بی‌صدایی کسانی شود که در زمره‌ی اقشار آسیب‌پذیر جامعه هستند. در جامعه‌ای که فقرا از امکان بیان حرف‌های خود محرومند، قطعاً جامعه‌ای غیرعادلانه است.

۴. فقر اجتماعی: غریب بودن در سرزمین خود

وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِه

فقر اجتماعی به معنای کمبود منابع اقتصادی نیست، بلکه به معنای محرومیت از انسجام اجتماعی و اجتماعی‌سازی است. فردی که از منابع و امکانات محروم است، نه تنها از رفاه مادی، بلکه از اعتبار اجتماعی و روابط مؤثر نیز محروم می‌شود.

در یک جامعه‌ی عادلانه، افراد از حقوق اجتماعی برابر برخوردارند، اما فقر اجتماعی سبب می‌شود که فرد فقیر به‌عنوان یک غریب در میان مردم خود احساس بیگانگی کند. در چنین جامعه‌ای، فاصله‌ها و شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تر می‌شوند و افراد نمی‌توانند از تمام پتانسیل‌های خود بهره‌برداری کنند؛ و در آخر باید بگویم.

حکمت سوم نهج‌البلاغه، مانند یک آئینه است که انسان‌ها را در مقابل ضعف‌های درونی‌شان قرار می‌دهد. بخل، ترس، فقر و فقر اجتماعی، همگی موانعی بر سر راه رشد فردی و اجتماعی هستند. وقتی این ویژگی‌ها در یک جامعه گسترش یابند، علاوه بر تضعیف فرد، سلامت اجتماعی نیز آسیب می‌بیند.

به‌طور کلی، این حکمت به ما هشدار می‌دهد که نباید اجازه دهیم که هر یک از این چهار آسیب، بر شخصیتمان و جامعه‌ی ما غلبه کند. برای جامعه‌ای پویا و عدالت‌خواه، باید از بخل دوری کنیم، با ترس‌های خود مواجه شویم، فرصت‌های برابر اقتصادی و اجتماعی را برای همه فراهم آوریم و در نهایت، به کرامت انسانی احترام بگذاریم.

تلنگر آخر:

آیا ما در دنیای امروز، در برابر بخل، ترس، فقر و فقر اجتماعی بی‌تفاوتیم؟ آیا خود را درگیر این آسیب‌ها نکرده‌ایم؟ هر یک از این چهار صفت، زخمی است که جامعه و انسان را از درون می‌پوساند. بیایید این زخمی‌ها را شناسایی کرده و برای درمانشان دست به کار شویم.

انتهای پیام/

برچسب ها: استان مازندران
نظر شما
پربیننده ها