گروه استانهای دفاعپرس_«سیده معصومه حسینی»؛ ما در روزگاری زندگی میکنیم که تعریفهای بسیاری وارونه شدهاند. ناتوانی، نامش تدبیر شده؛ بیصبری، زرنگی؛ دنیاطلبی، پیشرفت؛ بیپروایی، شجاعت؛ و شکایتگری، حقطلبی. در چنین فضایی، نیاز به بازتعریف ارزشها و فهم دوبارهی فضیلتها یک ضرورت بیچونوچراست.
امیرالمؤمنین علی (ع) در حکمت چهارم نهجالبلاغه، دقیقاً دست روی همین مسأله میگذارد. در پنج جملهی کوتاه، اما کوبنده و ژرف، از یک دستگاه ارزشی سخن میگوید که اگر جامعه و فرد به آن پایبند باشند، مسیر رشد و کرامت روشن خواهد شد.
وَ قَالَ (علیه السلام): الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِینُ [الرِّضَا]الرِّضَى.
۱. ناتوانی، آفت است نه توجیه
«الْعَجْزُ آفَةٌ»
در فرهنگ دینی، ناتوانی نهتنها یک ضعف طبیعی تلقی نمیشود، بلکه اگر از جنس سستی و بیهمتی باشد، نوعی بیماری و آفت است. امام علی (ع) میخواهد بگوید که انسان مؤمن، در برابر وظیفه، مطالبه، اصلاح یا حتی یک حرکت کوچک در مسیر حق، بهانهی «نمیتوانم» نمیآورد.
در روزگار ما، عجز گاهی با محافظهکاری یا عقلانیت اشتباه گرفته میشود. اما مولا هشدار میدهد: اینگونه ناتوانی، ریشهی فساد است. سکوت در برابر ظلم، بیتفاوتی در قبال جامعه، یا توقف در نقطهی امن خود، همان آفاتیاند که امام علی (ع) ما را از آنها برحذر میدارد.
۲. صبوری، شجاعت خاموش دلها
«وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ»
صبوری در فرهنگ علوی، نه انفعال است و نه چشمپوشی بیدلیل؛ بلکه شکلی از ایستادگی و مقاومت درونی است. صبر، دردی را تحمل کردن نیست، بلکه آگاهانه ایستادن در مسیر درست با وجود تمام سختیهاست.
امروز، در زندگی شخصی، اجتماعی و حتی سیاسی، کسی که صبور است، معمولاً متهم به ضعف میشود؛ اما امام علی (ع) پرده برمیدارد: این صبر، همان شجاعت واقعی است، شجاعتی که درون انسان را فولادین میسازد.
۳. زهد، ثروتی فراتر از دارایی
«وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ»
زهد یعنی دلبریدن از دلبستگی، نه ترک دنیا. امام علی (ع) زهد را ثروت میداند، چرا که انسان زاهد، بردهی هیچ چیز نیست. او مستقل است، آزاد است، و تحت سیطرهی حرص و طمع نیست.
در جهانی که تبلیغ مصرفگرایی و رقابت مادی، انسانها را خسته کرده، زهد یعنی رهایی از بندهایی که حتی میلیونها ثروت نمیتواند بازشان کند. علی (ع) به ما یاد میدهد که کسی که به چیزی وابسته نیست، در واقع مالک همهچیز است.
۴. ورع، سپر روح مؤمن
«وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ»
ورع یعنی پرهیزکاری با آگاهی. نه از ترس، بلکه از بصیرت. مولا ورع را سپر مینامد، چون همانند زرهی است که انسان را از آلودگیها، لغزشها و انحرافات حفظ میکند.
در فضای آلوده به شبهه، شایعه، غیبت، حقخوری و فریب، تنها با ورع است که انسان میتواند خودش را سالم نگه دارد. جامعهای که در آن ورع نهادینه شود، امنیت اخلاقی و شفافیت رفتاری را تجربه خواهد کرد.
۵. رضایت، بهترین همراه انسان
«وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى»
رضایت، نه تسلیم، نه بیحالی، بلکه آرامشی است که از فهم جایگاه و حکمت خداوند میآید. مولا میگوید: رضایت، بهترین همنشین توست.
انسانی که با رضایت زندگی میکند، از مقایسهها، حسرتها و رنجهای بیپایان رهاست. او بهتر میبیند، سبکتر حرکت میکند و انسانیتر رفتار میکند. جامعهای که مردمانش به جای حرص و طلب بیپایان، به رضای الهی دل بسپارند، روی صلح و تعادل را خواهد دید.
نتیجهگیری
در این پنجگانهی نورانی، امام علی (ع) فرمول انسان مؤمن را به ما نشان داده: انسانی توانمند، صبور، آزاد، آگاه و آرام. اینها ستونهای شخصیت فردی و اجتماعی در مکتب نهجالبلاغه است.
در زمانی که معیارها جابهجا شدهاند، این حکمت، راهی است برای بازسازی هویت انسانیمان؛ هم در ساحت فردی و هم در عرصهی تمدنی.
تلنگر آخر
ما به کدامیک از این فضیلتها مجهزیم؟ و از کدامشان غافلیم؟
شاید وقت آن رسیده باشد که نه فقط نهجالبلاغه را بخوانیم، بلکه با آن خود را بسازیم...
انتهی پیام/