وصیت نامه/ شهید فتح الله آشناگر؛

بدانید که پیروزی از آن ماست

شهید «فتح الله آشناگر» در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: به خدای واحد قسم، بدانید که پیروزی از آن ماست، چون ما در جبهه حق و دشمـن در جبهـه بـاطل می‌جنگـد، از اسلام و وطن دفاع می‌کنیم.
کد خبر: ۷۴۲۸۷۲
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۳ - 01May 2025

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید فتح الله آشناگر در سال ۱۳۳۷ هجری در روستای دهداران سفلی در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. پس از آمـوزش در کـرمـان، بـه تیپ ۵۵ هوابرد شیراز منتقـل و بعد از آن به جبهه خـوزستـان اعزام و در عملیات بیت المقدس شرکت نمود. بعد از گذشت ۲۰ روز به مرخصی آمد و تعـریف می‌نمـود که تـوانسته در عملیات بیت المقدس عـده‌ای از عراقی‌ها را اسیر نماید؛ و ایشان دوباره به جبهه برگشت و در مرحله دوم عملیات بیت المقدس شرکت نمود و در همین عملیات بود که به درجه شهادت نائل آمد.

بدانید که پیروزی از آن ماست

این شهید والامقام در وصیت نامه خود م نویسد:
 
به نام الله پاسدار خون شهیدان و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود به شهیدان وطن و باسلام به پدر و مادر عزیزم.‌ای کسانی که این چند جمله اجمالی از زندگی و آرزو‌های مرا می‌خوانید و یا می‌شنوید به خدای واحد قسم، بدانید که پیروزی از آن ماست، چون ما در جبهه حق و دشمـن در جبهـه بـاطل می‌جنگـد، از اسلام و وطن دفاع می‌کنیـم و دشمن تجاوز می‌کند؛ و ایمانمان همچون چراغی در پیش ما راهنما می‌باشد، اما دشمن در تاریکی و بسوی تاریکی می‌رود ما آرزوی شهادت داریم، اما دشمن از شهادت می‌ترسد.
 
اینجانب فتح‌ا‌لله آشناگر در سال ۱۳۳۷ در روستای دهداران متولد شدم پس از چندی بـه علت جبر زمـان به آبادان کوچ کردیـم، از زمانی که خود را شناختم با فقر آشنا بودم. خلاصه دوره ابتدایی و دبیرستـان را در شهر قهرمان آبـادان، شهـر پایمردی‌ها علیه کفر صدامی به پایان رساندم تـا امروز که لباس مقدس سربازی که لباس جانبازی و مردانگی است برگزیدم.
 
من می‌خواهم کـه در مرگم کسی گریـه و شیـون نکنـد فقط هر کس که به راه من ایمان دارد سلاح بدست گیرد و ره میدان مبارزه علیه صدامیان آید و مادرم تو همچون زینب ایستادگی کن و خدا را شکر کن و نمـاز بجـای آور و هیـچ احساس نکـن که پسـر خود را از دست داده‌ای و پدرم تو هم جسم مرا ببین و همچـون سـدی استـوار ایستادگی کن، خیلی دلم می‌خواست که با دختر مورد علاقه خود ازدواج کرده تا شاید بعد از خودم فرزندی برای شما به یادگار بماند ولی متأسفانه قسمت نبود.
 
در پایـان می‌خواهـم که جسد مـرا در زادگاهـم روستـای دهـداران به خـاک بسپاریـد ایـن وصیتنـامـه در تـاریخ ۶۰/۱۰/۲۷ نوشته شـد شما را به خدا می‌سپـارم. ولی تو پدر و مادر عزیزم به خاطر خدا اگر می‌شود بعد از مرگم ناراحتی نکنید تا روح من شاد باشد و امیـدوارم مادرم همانطوری کـه بـرای مـن مهربان‌ترین مادر دنیا بودی بـرای پدرم نیز همسـری خوب باشـی و پدرم تو که همچون استادی راهنمای من در زندگی بودی امیدوارم برای مادرم شوهـری خوب باشی و در کنار هـم بدور از غم و غصه زندگی را به خوشی سر کنید و ناراحت نبودن من نباشید تا مـن نیز روحم شاد باشـد. مقداری پول از اطرافیان می‌خواهم که خودشان اگر آوردند و اگر نیاوردند اصلاً شمـا به آنهـا نگویید.   اما تو‌ای … مـن باور کـن در ایـن پنـج سال همـه روح و جان من بودی افسوس که برای تو نماندم.
 
انتهای پیام/
 
 
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار