به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از گلستان،شهید« احمدرضا روشنی»دهم فروردین ۱۳۴۵، در روستای یساقی از توابع شهرستان کردکوی به دنیا آمد. پدرش محمد، کشاورز بود و مادرش حلیمه نام داشت. دانش آموز اول متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۶۱، در پاسگاه شهابیه اهواز بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده روستای روشن آباد تابعه شهرستان زادگاهش قرار دارد.
فرازی از وصیت نامه شهید احمدرضا روشنی
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه را که در این انقلاب آموختم اخلاص و ایثار بود
به نام او که همه چیز از اوست با نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رزمندگان اسلام
انالله و انا الیه راجعون
ما همه از خداییم و به سوی خدا رجعت مینماییم
خدایا تو شاهدی که من صرفا برای جنگیدن هجرت نکردهام بلکه هدف اصلی مبارزه با هواهای نفسانی است همه باید بدانند من آگاهانه و عاشقانه و با انتخاب خود در این راه قدم گذاشتم لذا اگر توفیق پیدا کردم و شهادت نصیبم شد هیچکس مسئول مرگ یا شهادت من نیست بنا بر این امیدوارم که به جای آنکه بر من گریسته و عزارداری کنید از خداوند غفور و رحیم برایم طلب آمرزش و عمر برای خطاها و غفلتهای گذشته بنمائید.ای مردم با ایمانای پدران وای مادران گرامیای برادران وای خواهران گرامی بنده وظیفه خود دانستم که از اسلام عزیز و انقلاب بزرگ و خاک پاک میهن اسلامی خود دفاع کم میدانید چقدر این انقلاب خونها برایش ریخته شده تا به ثمر رسیده به خدا قسم قدر این رهبر و این انقلاب را بدانید این به دست نیروهای وابسته امریکا شما و یا بچههای معصوم شما را فریب دهند و به وسیله خود شما ضربه به انقلاب بزنند.
شما همه وظیفه دارید که در سازمان اطلاعات ۳۶ میلیونی کار خود را انجام دهید و از جمهوری اسلامی دفاع کنید و با شهید شدن چند نفر روحیه خود را از دست ندهید و همچنان به اسلام پایبند و وفادار باشید در زمانی که همه طاغیان و جباران که دستشان به خون مستضعفان آلوده است و کمر به نابودی اسلام بستهاند و قصد نابودی انقلاب خون رحسبیان را در سر دارند بنا به مسئولیت شرعیم وظیفه خود دانستم که در این نبرد شرکت نماییم که در این پیروزی و شهادت هر دو رستگاری و سعادت است و شکر خدای را به من سعادت جنگیدن در راهش را اعطا فرمود: تو نیک میدانی که فقط برای تو و برای متعالی و خالص شدن خودم قدم در این راه گذاشتم پسای خدای بخشنده قسم به بزرگیت شهادت را نصیبم بگردان وای شهیدان که به اوج کمال خود رسیدهای ما را دعا کنید که روزمره شما قرار گیریم و چه زیبا و دوست داشتنی است.
خالصانه در راه خدا قدم برداشتن و به درجه والای انسانیت رسیدن (شهادت) است و چه زشت و ناپسند است در خانه و در لحاف مردن که همیشه از چنین مرگی هراس داشتم، زیرا که دنیا و زندگی محل آزمایش و امتحان است پس چه بهتر که فرزندان آخرت باشیم.
سلام مادربزرگوار و زحمت کش
مادرجان اینقدر فکرت به زور و زیور دنیا نباشد، به مستضعفان فکر کن مرا ببخش که این حرفها را میگوییم ولی مجبورم مادر آن زحماتی را که تو برایم کشیدی هرگز فراموش نمیکنم مادر من خیلی پدرم را دوست دارم ولی آشکار نمیکردم برای همین دلم برای پدرم تنگ شده و میخواهم او را ببینم.
من شهیدان را دوست دارم و میخواهم در صف شهیدان قرار گیرم مادر خواهش از تو دارم وقتی شهید شدم برایم گریه نکن باید خوشحال باشی که من به سعادت رسیدم و شهید شوم و در رابطه با خرج بچهها ناراحت نباش به قول پدر شهید و بزرگوارم که خدا روزی رسان است.
خداوند روزی همه بنده هایش را تعیین کرده است مادر مرا حلال کن وقتی بر سر جنازهام آمدی دستهایت را بلند کن و بگو خدایا این هدیه ناقابل را از من قبول کن مرا ببخشید که شما و بچهها را کمی اذیت کردهام، دیگر عرضی ندارم.
خداحافظ/ایمان ایمان ایمان
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/معاونت فرهنگی و اموراجتماعی
انتهای پیام /