به گزارش گروه فرهنگ دفاعپرس، تازههای نشر آیین فطرت با حضور حجتالاسلام محسن عباسی ولدی، مدیر انتشارات و نویسنده کتابهای این نشر با محتوای تربیتی و خانواده با محوریت دین، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی رونمایی شد.
جای خالی کتابهای آسان و مفید برای نوجوانان
مدیر انتشارات آیین فطرت درباره چگونگی شکلگیری مجموعه «طعم شیرین خدا» اظهار داشت: از نوجوانی و از وقتی سعی میکردم تا شناختی از دین و توحید و معارف قرآن بیایم تا الان، در ذهنم این مسئله، نقطه برجسته و نکته غمانگیز بود و همیشه برایم سؤال بود که اگر مجموعهای بخواهد معارف توحیدی و قرآنی را مختصر و مفید به نوجوانان معرفی کند، چیست؛ مجموعهای که ادبیات و اسم و موضوعش من را جذب کند و با آن جملات و گفتارهای کتاب بتوانم زندگی کنم. کتابهای توحیدی و معارفی معمولاً سنگین و بدون جذابیت بودند. برخی کتابها نیز سطح بالایی داشتند و باید منتظر میماندم تا سنم بیشتر شود تا بتوانم درکشان کنم.
محسن عباسی ولدی با اشاره به آثار شهید مرتضی مطهری گفت: اوایل جوانی به آثار شهید مطهری رسیدم و کتابهایش همان کتابهای مختصر و مفیدی بود که به دنبالش بودم. روزانه دهها ساعت کتابهایش را مطالعه میکردم؛ با این حال آن کتابها را نمیتوانستم به نوجوانان معرفی کنم. گذشت تا وارد فضای مدارس شدم و فهمیدم مدارس هم وقتی از من مفاهیم اعتقادی میخواهند، نیاز به همان کتابهای مختصر دارند.
وی درباره اولین مجموعهای که نوشت، ولی منتشر نکرد، اظهار کرد: از اوایل بیست سالگی قلم به دست گرفتم تا یک دوره اعتقادی بنویسم. یک دوره پنج جلدی نوشتم که تا امروز متتشر نشده است و نزدیک ۲۵ سال از آن زمان میگذرد و شاید هیچ وقت چاپش نکنم. جوری نوشته بودم که یک بچه ده ساله هم متوجه مفاهیمش بشود.
این مشاور تربیتی افزود: به جایی رسیدم و حس کردم دریافت اشتباهی از مشکلات اعتقادی جوانان داریم و رویکرد ما بیش از آنکه تبیین مفاهیم اعتقادی باشد، پاسخ به شبهات اعتقادی است. چون بعد از پاسخ به شبهات باز مخاطب به آرامش دلی نمیرسید و فقط از لحاظ عقلی قانع میشد. مخاطب نمیتوانست با خدایی که آنطور معرفی کردیم، رفیق شود.
به یاد خدا در «طعم شیرین خدا»
او آغاز شکلگیری مجموعه «طعم شیرین خدا» را به این نحو تشریح کرد: سال ۹۶ دغدغهام این بود که چرا خدا را فراموش میکنیم و چرا نرسیدهایم به نقطهای که فراموش نکردن خدا اصل باشد و فراموش کردنش برایمان سخت باشد. چند خط درباره این موضوع نوشتم و ادامه یافت و متنها بدون هیچ طرح قبلی رسید به اتفاقی که دنبالش بودم: معرفی خدایی که هیچ وقت نمیشود فراموشش کرد. تا اینکه جلد اول «طعم شیرین خدا» با ادبیات متفاوتی خلق شد. آن زمان فکر نمیکردم اینطور از این مجموعه استقبال شود. اکنون دوازده جلد از این مجموعه منتشر شده است.
عباسی ولدی درباره نامگذاری این مجموعه بیان کرد: به دنبال این بودم که اسم خاصی بگذارم و سنتشکنی کنم. دلم میخواست اسم کتاب را بگذارم «خدای خوردنی»؛ ولی حس کردم پذیرفته نمیشود و کتاب از ابتدا درگیر حاشیهها خواهد شد. اولین جمله «مناجات المحبین» اینطور شروع میشود: خدایا، کیست که شیرینی محبت تو را بچشد و تو را رها کند و کس دیگری را جایگزینت کند. دقیقاً همین محتوا را میخواستم بیان کنم و به اسم «طعم شیرین خدا» رسیدم.
وی درباره جلد اول این مجموعه گفت: جلد اول درباره این است که مشکل ما این نیست که خدا را قبول داریم یا نداریم. همه ما خدا را قبول داریم؛ اما چرا نمیتوانیم برای این خدا زندگی کنیم؟ چون خدا را بزرگ نمیبینیم و خدا برایمان از مردم کوچکتر است.
این مبلغ دینی درباره دو جلد اخیر مجموعه «طعم شیرین خدا» تصریح کرد: خیلی دلم میخواهد جلد ۱۱ و ۱۲ به اندازه جلدهای اول دیده شود؛ چون فلسفهای را برایشان تعریف کردهام. هدف این دو جلد این بود که چقدر درباره عظمت قرآن شنیدهایم و اینکه قرآن چه جایگاهی در زندگی ما دارد و چقدر اعجازش را درک کردهایم و جوری در آیات قرآن تدبر کنیم که آن آیات را با هم به اشتراک بگذاریم.
وی افزود: جلد اول «طعم شیرین خدا» در تصویرسازیاش از خدا به دنبال نشان دادن یک خدای عظیم برای مخاطب بود. دو جلد آخر نیز میخواهند تلاش کنند تصویر جدیدی از قرآن بسازد تا قرآن دیگر آن کتاب عادی نباشد. قرآن زنده است و در قیامت همچون اهل بیت (ع) شفاعت میکند.
عملاتی کردن مفاهیم «طعم شیرین خدا» در مجموعه «تفسیر تربیتی»
عباسی ولدی درباره دیگر مجموعه انتشارات آیین فطرت با عنوان «تفسیر تربیتی» توضیح داد: مجموعه جدیدی به کتابها اضافه شده است. خیلی وقت بود میکوشیدم این مجموعه را سریعتر وارد عرصه نشر کنم. اسم مجموعه را «تفسیر تربیتی» گذاشتهایم. این مجموعه که اولین جلدش الان عرضه شده، موظف است مفاهیم «طعم شیرین خدا» را به صورت عملیاتی در مباحث تخصصی تربیتی مطرح کند. قصدم از نوشتن تفسیر تربیتی این نبوده که یک کتاب تفسیر بنویسم. میخواستم قرآن را وارد متن زندگی مردم کنم. این کتاب درباره زندگی و تربیت کردن و تربیت شدن با آیه «لا یکلف الله نفساً الا وسعها» است. تمام این کتاب مستند به آیات و روایات است.
وی با اشاره به الگو قرار دادن شهید مطهری اظهار کرد: از وقتی دست به قلم شدم تا امروز، تصمیم گرفتم چیزی به نام شأن برای خودم قائل نباشم. این را از شهید مطهری آموختهام؛ زیرا ایشان وقتی میخواست «داستان راستان» را بنویسد، وقتی بود که با حاشیههایی که به «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه زده بود، جایگاهی برای خودش در حوزه و دانشگاه پیدا کرده بود. او بعد از مدتی تصمیم میگیرد معارف دینی را در قالب داستان ارائه کند؛ درصورتیکه با این کار از طرف دیگران مخالفت شد؛ زیرا این کار را در شأن او نمیدانستند. از شهید مطهری آموختم در هیچ نقطهای از طلبگیام به فکر شأن و شخصیت نباشم و به فکر وظیفهام باشم.
تجربه مواجهه مستقیم با مرگ در «وقتی که مادرم رفت»
عباسی ولدی درباره نگاشتن تککتاب «وقتی که مادرم رفت» بیان کرد: زمستان دو سال پیش مادرم را از دست دادم. اولین بار بود که با مصیبت نزدیکترین افراد زندگیام مواجه میشدم. حس کردم خدا مرا با تمام حرفهایی که درباره صبر به مردم زدهام، دارد امتحان میکند. عشق میان من و مادرم معروف بود. از همان روز تصمیم گرفتم مواجهه با مرگ را با بچههای کلاس به اشتراک بگذارم و همه آموزههایم را در قالب دلنوشتههای کوتاه منتشر کردم. حجم متنها زیاد شد و دست به دست چرخید و خیلیها گفتند با خواندن اینها در مواجهه با مصیبتها متفاوت عمل کردیم؛ زیرا نگاه متفاوتی به مرگ پیدا کرده بودند. از همان موقع تصمیم گرفتم سر فرصت بدون اینکه اصلاح زیادی روی نوشتهها اعمال کنم، چاپشان کنم.
وی در پایان درباره کتاب «تو را برای خودت میخواهم» با موضوع حضرت حجت (عج) گفت: از دهه نود هر روز دلنوشته امام زمانی نوشتهام. زمانی که وارد مباحث مهدوی شدم، گوشه ذهنم این بود که چقدر مباحث مهدوی را چقدر توانستهایم وارد متن زندگی کنیم. همیشه نوشتن برایم ابزار بوده است. در نوشتههای ادبی سعی کردهام به نوع نگاه مباحث مهدویت توجه کنم. ما به اندازه حضور مادر به امام زمان (عج) احساس نیاز نداریم. انشاءالله در کتابهای دیگر به سراغ ائمه دیگر خواهم رفت.
انتهای پیام/ 121