توفیقی که روزهای آخر جنگ نصیب شهید «علی بسطامی» شد

من هم از خاکریز پایین رفتم صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست‌و‌جو بودم، متوجه شدم، داخل بوته‌ها و علفزار‌ها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش‌ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود.
کد خبر: ۷۵۰۳۳۴
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۹ - 01June 2025

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «علی بسطامی» معاون اطلاعات عملیات لشکر امیرالمونین (ع) بود که هفتم خرداد سال ۱۳۶۷ در روزهای آخر جنگ در یکی از سرکشی‌ها از مناطق مرزی در برخورد با مین والمر به شهادت رسید.

آخرین روزهای جنگ آسمانی شد!

ماجرای شهادت

یکی از همرزمان شهید ماجرای شهادت علی بسطامی را چنین توصیف می‌کند: «آخرین روزی که در کنار او بودم، در قرارگاه بانروشان حضور داشت. صبح آن روز تعدادی از نیرو‌های تحت امرش را فراخواند و به من گفت: «خودرویی را که در اختیار داریم، روشن کن تا بازدیدی از مهران داشته باشیم.» من هم آمبولانس را روشن کردم و به اتفاق ایشان و چند نفر دیگر به طرف مهران راه افتادیم. وقتی به مهران رسیدیم، با یکی از فرماندهان گردان به نام ابراهیم محمدزاده و جانشین او، محمود پیرنیا (شهادت همزمان با شهید بسطامی) ملاقات کرد.

سپس با ایشان جلسه‌ای تشکیل داد و پس از خاتمه گفت‌وگوهایش، به سمت خاکریز‌های مرز راه افتادیم. وقتی به آن جا رسیدیم، به ما گفت: «کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.» از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده، پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند؛ بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم. درست در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید. من و همراهان رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم.

به سراغ بسطامی بروید!

در مسیری که حرکت می‌کردیم، به کانالی رسیدیم، که یک پیچ داشت، در این لحظه محمود پیرنیا در حالی که بدنش سرا پا آغشته به خون بود، از خاکریزی که جلوتر قرار داشت، بالا آمد و گفت: «به کمک بسطامی بروید!» همراهان به طرف او دویدند تا کمکش کنند؛ اما او برای نجات خودش هیچ درخواستی نداشت. هنوز زمین نیفتاده بود که مرتب می‌گفت: «به کمک بسطامی بروید!» همراهان به من گفتند: شما به سراغ بسطامی بروید.

من هم از خاکریز پایین رفتم صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست‌و‌جو بودم، متوجه شدم، داخل بوته‌ها و علفزار‌ها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش‌ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود. سه نفر دیگری که همراه علی بسطامی بودند؛ محمود پیرنیا و غلام رضایی‌نژاد شهید می‌شوند و ابراهیم محمد زاده به درجه جانبازی نایل می‌آید.

شرحی به زندگی‌نامه شهید علی بسطامی

شهید علی بسطامی سال ۱۳۴۲ در یکی از روستا‌های ارکواز ملکشاهی و در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل راهی ایلام شد. وی از همان عنفوان نوجوانی و جوانی با جوهره وجودش که مملو از عشق و اخلاص بود در مقابل هر گونه استبداد و ستمی مقاومت می‌کرد. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در هر صحنه‌ای که انقلاب احساس نیاز و جانفشانی داشت عاشقانه و شجاعانه وارد معرکه مبارزه می‌شد.

شهید بسطامی در کنار فراگیری تحصیل و تهذیب نفس با فراگیری فنون عالیه نظامی در جبهه‌ها حماسه‌ها آفرید و بزودی وی یکی از فرماندهان سپاه اسلام گشت و در سنگر مسئولیت‌های حساس حفاظت اطلاعات، جانشین فرماندهی گردان، معاونت و فرماندهی اطلاعات عملیات لشکر ۱۱ امیرالمومنین (ع) در عملیت‌های مختلف شرکت فعالانه داشت.

شهید علی بسطامی هم در عرصه عبودیت و اطاعت از خدای حق تعالی و پیروی از فرامین ولایت فقیه و هم در عرصه کارزار و نبرد با بعثیون تجسم یک قهرمان و پهلوان واقعی بود که نگاهی هر چند کوتاه به زندگی و خاطرات آن شهید سعید در طول این عمر کوتاه ولی پربرکت خود دلیلی است بر این مدعا. تقوا و دینداری، بارزترین خصوصیت اخلاقی بسطامی بود؛ او اهل نماز شب بود؛ همرزمانش بار‌ها شاهد تهجد و اشک‌های شبانه او بوده‌اند. شهید بسطامی همواره دیگران را بر خود ترجیح می‌داد. هرگاه سوار بر تویوتا بود و در مسیر راه به رزمنده‌ای بسیجی برخورد می‌کرد، به راننده می‌گفت او را سوار کند. اگر جلوی خودرو نشسته بود، جایش را به آن رزمنده می‌داد و خود در عقب وانت می‌نشست! البته این صفات بسیاری از فرماندهان جنگ بود.

بالاخره شهید بسطامی در هفتمین روز از خرداد ماه ۱۳۶۷ در منطقه عمومی مهران به درجه رفیع شهادت نایل شد. مزار شهید در جوار امامزاده علی صالح (ع) به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/ 119

برچسب ها: شهید علی بسطامی
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار