به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد.
همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«جواد امینی» یکی از ۱۴ هزار و ۵۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «تنکابن» است که همزمان با سالروز شهادتش برشی از زندگینامه این شهید را از کتاب «عبور از نهایت» زندگی نامه شهدای مازندرانی هوانیروز ارتش با پژوهش و نویسندگی «مسعود آب آذری» از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
درشهر پرواز چشم به جهان گشود شهری که زادگاه پرندههای سبکبالی، چون معصومی، شیرودی، جهاندار، بیگی و خود او بود. تنکابن با دامنههای سر سبز و نسیم ملایم دریای مازندران از سال ۱۳۳۳ خورشیدی _زمان تولدش_ به جواد طراوت و شادابی میبخشید و روزهای کودکیاش را به سالهای تجربه وکسب علم پیوند میزد.
دانش در کنار کسب تجربههای روزانه در لایههای اندیشه او انباشته میشد و برحجم تعقل و تفکرش میافزود و دست او را در برگزیدن روشها و رفتارهای درست فردی و اجتماعی میگرفت تا اینکه انباشت علم وتجربه اش به پایه دیپلم رسید.
آن قدر ذهن او وسیع و روح او تشنهی علم و دانش بود که پایان دبیرستان را دروازهی ورود برای رفتن به وادی دیگری جهت فراگیری میدید. از این رو دری جدید از کسب مهارت و تخصص در زندگی اش باز شد و در دی ماه ۱۳۵۴ به استخدام هوانیروز ارتش در آمد.
گفتن از مهارتهای پروازی خلبان «جواد امینی» و خاطرات کوتاه وبلند او بهتر از شرح سیر مدارج و مراحل خلبانی اوست. به هرحال او هم مثل سایر دانش آموختگان خلبانی هوانیروز دورههای مختلف آموزشی را با پشت کار موفقیت سربلندی سپری کرد و به مرحلهی عملی کار خودش یعنی به پرواز درآوردن هلیکوپترهای مختلف به ویژه ۲۱۴ و اجرای مانورهای پروازی در شرایط خاص یا معمولی رسیده بود به روایت دوستان همکارش در پایگاه هوانیروز کرمانشاه طی سالهای جنگ بیشترین ماموریت را انجام میداد.
وقتی در ایلام خدمت میکرد یک بار چندین فروند هواپیمای دشمن به محل استقرار هوانیروز حمله کردند هدف دشمن انهدام انبار مهمات و هلیکوپترهای موجود در منطقه بود از طرف فرماندهی عملیات اعلام شد که هلیکوپترهای منطقه هر چه سریعتر باید تخلیه شوند خلبان امینی بدون معطلی به طرف یکی از هلیکوپترهای ۲۱۴ رفت و به پرواز درآمد.
هواپیماهای دشمن او را تعقیب کردند، اما خلبان امینی با خونسردی تمام پرواز میکرد و گاهی هم مانوری میداد که مورد هدف راکتهای هواپیمای عراقی قرار نگیرد در همین حین ناگهان موتور هلیکوپتر او کمپرسوراستال کرد یعنی یک لحظه موتور متوقف شد، اما خلبان امینی بدون آنکه دست و پایش را گم کند و یا از هواپیمای تعقیب کننده عراقی بترسد به هر طریق ممکن هلیکوپترش را کنترل کرد؛ و توانست از تنگه قوچعلی ایلام بگذرد و در منطقهی امن تری فرود بیاید و این وسیلهی گران قیمت را در آن روزهای سخت جنگ حفظ کند.
هلیکوپتر جواد در طول جنگ بارها تیر خورد، اما او توانست از مهلکههای مختلف خودش را نجات دهد. اکثر فرماندهان هوانیروز معتقد بودند که ای کاش میشد خلبانهایی مثل جواد امینی و رجبعلی محمدی دو دوره ۳۰ ساله خدمت کنند تا از آنها بیشترین استفاده و بهره برداری به عمل آید و مهارت و تخصص آنها در اختیار نسلهای بعدی قرار گیرد.
خلبان «جواد امینی» بیش از دوهزار و ۵۰۰ ساعت پرواز داشت این یک رکورد پروازی است. آن هم در زمان جنگ و شرایط بحرانی خاص آن دوره.
مشهور است که در خطرناکترین مأموریتها وارد عمل میشد وقتی هلیکوپتر شیرودی مورد اصابت گلولهی دشمن قرار گرفت و سقوط کرد جواد سراسیمه خودش را به او رساند و با چشمانی اشکبار پیکر شهید شیرودی را از منطقه خارج کرد.
امینی از نخستین خلبانان پایگاه هوانیروز شهید کشوری کرمانشاه بود حضوری فعال در دوران جنگ در جبهه داشت بعد از جنگ هم برای کمک رسانی به آسیب دیدگان حوادث طبیعی از فعالیتهای همیشگی و معمول او به شمار میرفت. بویژه در جریان کمک رسانی به آسیب دیدگان زلزلهی رودبار گیلان خیلی پرواز کرد.
حضور تاثیرگذار خلبان «جواد امینی» در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس بر هیچ کس پوشیده نیست و پروازهای مهمی که در منطقه غرب کشور در حمل نیروها و مهمات و آذوقه و تخلیه مجروحین انجام داد.
مردان بزرگ و خدمتگزار و مسئولیت شناس در بستر خواب نمیمیرند بلکه در حال انجام خدمت صادقانه به مردم جان به جان آفرین تسلیم میکنند.
خلبان «جواد امینی» پس از ۲۹ سال خدمت صادقانه در تاریخ نهم خرداد ۱۳۸۳ هنگام انجام وظیفه وقتی استاندار وقت قزوین و چند تن از همراهان را با هلیکوپتر ۲۱۴ برای بازدید از خسارات زلزلهی منطقه کوهستانی شمال قزوین میبرد به خاطر جدا شدن مست (نگهدارنده ملخ) از ترانس میشن هلیکوپتر در ارتفاعات کارند چال البرز سقوط میکند و به همراه همه سرنشینان خدمتگزار به شهادت میرسد جسم پاک او را در شهر تنکابن به خاک میسپارند.
مردی که از شهر پرواز به پرواز در آمده بود در بلندیهای البرز خانه میگیرد و برای خود سکوی معراج میسازد و برای همیشه راه آسمان را در پروازی جاودانه در پیش میگیرد.
انتهای پیام/