گروه سیاسی دفاعپرس ـ آزاده حاجی غلامی: سالیان سال است که آمریکای جنایتکار به عنوان قدرت به ظاهر جهانی به انجام فعالیتهای ظالمانه و تروریستی مشغول است و با توجه به پرورش و پشتیبانی از مولود منحوس خود یعنی همان رژیم صهیونیستی که برای سرکوب و نابودی ملتهای مظلوم مسلمان و آزادی خواه از هیچ تلاشی دریغ نمیکند تاکنون توانسته در جهان قدرتنمایی کرده و صدای حق مردم دیگر کشورها را خاموش کند. اما در این میان تنها ایران بود که در کنار محور مقاومت، زیر بار زورگویی و ظلم آمریکا نمیرفت لذا هر چند وقت یک بار مورد تهدید اسرائیل کودککش و آمریکای جنایتکار مبنی بر حمله به کشورمان قرار میگرفت.
بدین ترتیب در ادامه سلسله تجاوزهای رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان، اینبار در میانه مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، تهدیدهای پیشین تلآویو به واقعیت پیوست، زیرا بامداد جمعه ۲۳ خرداد، در اقدامی تروریستی و همزمان با جریان مذاکرات، تعدادی از فرماندهان نیروهای مسلح، دانشمندان هستهای و شماری از غیرنظامیان ایرانی هدف حمله قرار گرفتند و عملاً جنگ را با ایران آغاز کرد؛ آنهم با این تصور خام که جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی از برنامه موشکی و هستهای خود کند.
گرچه در نخستین ساعات جنگ، رسانههای اسرائیلی فضای روانی مثبتی حول عملیات ایجاد کردند، اما این وضعیت دوام نیاورد، چون با آغاز واکنشهای موشکی ایران به عمق سرزمینهای اشغالی، وضعیت به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و رژیم صهیونیستی که سالها با اتکا به حمایت ایالات متحده خود را قدرت بیچون و چرای منطقه میدانست و صدای هر منتقدی را با تهدید و ترور خاموش میکرد، در همان روزهای نخستین درگیری با واقعیتی تازه که همان اشتباه محاسباتی باشد، مواجه شد.
رژیم اشغالگر قدس زمانی به این اشتباه پی برد که به اذعان مقامات صهیونیستی، حملات موشکی ایران ضرباتی سنگین به زیرساختهای کلیدی نظامی، هستهای و انرژی آنها وارد کرد و بواسطه آن ناکارآمدی سامانههای پدافندی صهیونیستی ـ آمریکایی آشکار شد و همزمان، نشانههایی از فروپاشی نظم داخلی نیز پدیدار شد؛ فرار گسترده ساکنان، اغتشاشهای اجتماعی، درگیری در پمپبنزینها، اعتصاب خلبانان و تنش میان مسئولان سیاسی با افکار عمومی، فضای اسرائیل را متزلزل ساخت و نشان داد که یارای مقابله با قدرت ایران خودکفا و متکی بر دانش و دانشمندان داخلی را ندارند.
حال در چنین شرایطی رسانههای اسرائیلی مانند هاآرتص و رسانههای غربی چون دیلی تلگراف و سیانان نیز از پایان ذخایر موشکهای پدافندی و بحران اقتصادی رژیم صهیونیستی خبر دادند و از سوی دیگر گزارشها نشان میدهد که این رژیم از خروج شهروندان خود از سرزمینهای اشغالی جلوگیری میکند؛ اقدامی که بسیاری آن را استفاده از شهروندان بهعنوان «سپر انسانی» میدانند؛ لذا افرادی که سالها با وعده رفاه و امنیت به این سرزمین کشیده شده بودند، اکنون باید هزینه این حضور را در راهبرد نظامی تلآویو بپردازند.
علاوه بر این در سطح بینالمللی نیز تحولات مورد اشاره باعث شکست آشکار هیمنه اسرائیل و حامی آن همچون آمریکا شده به همین جهت امروز سخن از آیندهای است که نظم جهانی در آن دیگر مشابه گذشته نخواهد بود، زیرا کشورهایی که پیشتر تصور ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل را نداشتند، اکنون دریافتهاند که میتوان در برابر این قدرتها هم مقاومت کرد.
لذا در همین چارچوب، تلاش ایالات متحده و متحدان اروپاییاش برای پایان دادن سریع به جنگ، از طریق تحمیل مذاکره یا فشار سیاسی بر ایران، نشان میدهد که جایگاه جهانی آمریکا نیز در معرض تهدید قرار گرفته است. واشینگتن که نمیتواند مانند گذشته بر تلآویو تکیه کند، در پی تثبیت وجهه خود بهعنوان قدرت مسلط جهانی است. اما اگر واکنشهای متقابل ایران ادامه یابد و دست برتر نظامی جمهوری اسلامی حفظ شود، پیروزی ایران نهتنها محتمل، بلکه تعیینکننده خواهد بود.
بنابراین پیروزی احتمالی ایران، بهمعنای فروپاشی اقتدار نمادین اسرائیل و آشکار شدن ناتوانی آمریکا در مدیریت بحرانهای منطقهای است؛ چنین تحولی میتواند زمینهساز تجدیدنظر اساسی در نظم منطقهای و بینالمللی شود، چون بسیاری از ملتها و دولتهایی که تاکنون حتی تصور مقابله با این دو قدرت را در ذهن نداشتند، اکنون در حال بازتعریف موضع خود هستند و ادامه این روند ممکن است امتداد تازهای برای بیداری ملتهای منطقه رقم بزند؛ موجی که دیگر نمیتوان آن را با ابزارهای سنتی قدرت مهار کرد؛ پس ترس از تغییر توازن قدرت در منطقه را میتوان دلیل بارز و گویای چرایی این روزهای التهابآور ترامپ دانست.
انتهای پیام/ 231