گروه بینالملل دفاعپرس ـ سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بینالمللی ضدصهیونیستی: در میانه طوفانی از شلیکها، تحریمها، فروپاشیهای موضعی و اوجگیری مجدد ارادهها، صدای واژهای آشنا و همزمان بیگانه پیچیده است: آتشبس. واژهای که در ذات خود نه صلح است و نه آرامش؛ بلکه نوعی مکث در «ریتم نبرد» برای تنظیم دوباره مسیرهای آیندهی تهاجم یا دفاع.
۱. آتشبس: ترمیم سپرها، نه ترک خصومتها
تجربههای تاریخی ایران و جبهه مقاومت نشان میدهد که دشمنان، هرگاه در میدان مستقیم نبرد به بنبست رسیدهاند، به واژههایی، چون «آتشبس»، «مذاکره»، «خویشتنداری» و «صلح» پناه بردهاند؛ اما آنسوی این ظواهر، حرکات پنهان اطلاعاتی و بازسازیهای گسترده دفاعی و سایبری شکل گرفته است.
آتشبسِ فعلی نیز، اگر تحقق یابد، مفهومی جز موارد زیر نخواهد داشت:
** فرصت بازچینی سامانههای دفاعی و پر کردن انبارهای موشکی، چون آرو، پاتریوت و گنبد آهنین
** بازآرایی شبکه نفوذ و تجدید حیات هستههای خفتهی امنیتی و اطلاعاتی در داخل کشور
**مهار افکار عمومی در جبهه خودی و تضعیف فضاهای حماسی با استفاده از اهرمهای رسانهای
**زمینهسازی برای اقدام پیشدستانه یا حملات نقطهای همزمان با آغاز بازسازی زیرساختهای حیاتی ایران
۲. فرصت یا فریب؟ تبیین سناریوی تقابل دوگانه
بهلحاظ راهبردی، میان «آتشبس» و «صلح» فاصلهای بلند و پرتنش نهفته است.
آتشبس ممکن است برای ایران و محور مقاومت، فرصتی برای نوسازی توان پدافندی، ارتقاء هماهنگی جبههها و انتقال تجربیات به لایههای آینده نبرد باشد. جمهوری اسلامی توان آن را دارد که از این وقفه، نه به عنوان استراحت بلکه به عنوان تمرکز دوباره برای حمله مؤثرتر بهره ببرد.
اما همزمان، دشمن نیز میکوشد از آتشبس بهرهبرداری روانی کند. رئیسجمهور سابق آمریکا، ترامپ، تلاش دارد تا آتشبسی که صهیونیستها ناگزیر به پذیرش آن شدهاند، با زبان فریبکار رسانهای خود، نشانهای از «اقتدار بازسازیشده غرب» جلوه دهد و آن را در افکار عمومی به سود خود مصادره کند.
۳. درنگ بر نقش نفوذ؛ دشمن درون مرزها
در دو هفتهی اخیر، تقریباً هیچ حمله مستقیمی از رژیم صهیونیستی بر نیروهای ایرانی صورت نگرفت، اما تلختر از موشک دشمن، خنجرِ دستهای نفوذی بود که فرماندهان و دانشمندان ما را هدف گرفت.
نبرد آینده، به احتمال قوی، نه در مرزهای مرئی بلکه در سطوح امنیتی، سایبری و اطلاعاتی درون کشور خواهد بود.
رژیم صهیونیستی، به پشتوانه همکاریهای اطلاعاتی با ایالات متحده، تصمیم دارد پس از توقف نظامی، جنگی امنیتی و زیرپوستی را آغاز کند. نشانههای آن، از هماکنون در رصدهای منطقهای دیده میشود.
به نقل از تحلیلگر برجسته لبنانی، دکتر ناصر لحام: «اسرائیل و آمریکا تلاش دارند با پایان جنگ نظامی، جنگ امنیتی را در خاک ایران فعال کنند و با استفاده از مزدوران موساد، کشور را دچار فرسایش امنیتی و نهایتاً فروپاشی سیاسی نمایند. آنان حتی بهدنبال جایگزینی سلطنتطلب برای دوران پساجنگ هستند. قسمت دشوارتر نبرد، از اینجا آغاز میشود.»
۴. الزامات مرحله بعدی: وحدت جبهه درونی، اشراف بیرونی
اگر آتشبس بهصورت رسمی اعلام شود، باید آن را نه پایان جنگ، بلکه پیروزی مقدماتی تفسیر کرد که مرهون مقاومت مردمی، تدبیر رهبری و ایستادگی نیروهای مسلح است.
فضای رسانهای و ملی به سمت تجلیل از شهدا، حماسهها و وحدت داخلی حرکت کند.
از ایجاد هرگونه تردید و تحلیل ناامیدکننده نسبت به اصل پیروزی، جلوگیری شود. همزمان، ستاد ویژه مقابله با نفوذ داخلی در سطوح امنیتی و اجرایی تشکیل گردد تا ضلع پنهان نبرد نیز مهار شود و در نهایت، نقش بیبدیل فرمانده کل قوا در مدیریت این بحران با زبان علمی و ادبی، به نسلها تبیین شود.
نتیجهگیری
این آتشبس، ایستگاه آخر نیست؛ پیچ خطرناک نبرد است. دشمن شکست خورده، اما هنوز نفس دارد. این مرحله، اگر درست تحلیل و مدیریت نشود، میتواند به فاز خطرناکتری از جنگ ترکیبی منتهی شود:
** جنگی از درون، با لباس خودی، به قصد ویرانی آرام، اما عمیق.
** هوشیاری جامعه اطلاعاتی کشور ودستگاههای امنیتی، اشراف رسانهای جبهه انقلاب، و بازتعریف الگوی جنگ آینده (بر پایهی نفوذ و جنگ شناختی) باید در رأس تدابیر آتی قرار گیرد.
انتهای پیام/ 112